رویداد بزرگداشت شهریار + اعطای جایزه

[Zahra jafarian]

علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار گرامی باد

برای دریافت جایزه (1 هزار امتیاز پولی) یک بیت شعر ارسال کنید​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.ARNICA.]

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران



​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Celica]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی!
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست؛
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم؛
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
وه که با این عمرهای کوته و بی اعتبار،
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود،
ای ل*ب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا؟
ای‌شب‌هجران‌که‌یک‌دم‌در‌تو‌چشم‌من‌نخفت،
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند،
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا؟
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین،
خاموشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر؛
زین سفر راه قیامت میرود تنها چرا؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[کروئلا]

گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند

شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند

هی بسازد نقشی از روی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.zeynab.]

تک بیتی برای مادرشون که میگه
رفتی مرا به خاک سپردی و آمدی؟
:)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Richette]

پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من
تن نیستی که جان دهم و وارهانمت...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Fatemeh.fattahi]

حيدربابا ، دوْنيا يالان دوْنيادى
سليماننان ، نوحدان قالان دوْنيادى
اوغول دوْغان ، درده سالان دوْنيادى
هر کيمسَيه هر نه وئريب ، آليبدى
افلاطوننان بير قورى آد قاليبدى

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.ARNI]

کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از من
وز گوشه‌نشینان تو خاموش‌تر از من

هر کس به خیالیست هم‌آ*غ*و*ش و کسی نیست
ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من

می‌نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
اما که در این میکده غم نوش‌تر از من

افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
افتاده‌تر از من نه و مدهوش‌تر از من

بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش
اما شب من هم نه سیه‌پوش‌تر از من

گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوش‌تر از من

بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
خونم بفشان کیست سیاووش‌تر از من

با لعل تو گفتم که علاجم ل*ب نوش است
بشکفت که یا رب چه لبی نوش‌تر از من

آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل
دیگی نه در این بادیه پرجوش‌تر از من

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[seta :)]

جانا سرى به دوشم و دستی به دل گذار
آخرغمت، به دوشِ دل و جان کشیده ام…​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[worning.f]

آهسته باز از ب*غ*ل پله ها گذشت

در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود

اما گرفته دور و برش هاله یی سیاه

او مرده است و باز پرستار حال ماست

در زندگی ما همه جا وول می خورد

هر کنج خانه صح*نه یی از داستان اوست

در ختم خویش هم بسر کار خویش بود

بیچاره مادرم
*شهریار

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان