معرفی کتاب کتاب هر روح، یک ستاره

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
وندی مس در کتاب هر روح، یک ستاره داستان چند نوجوان را روایت می‌کند که زندگی، خلق‌وخوی،‌ فرهنگ و البته علایق متفاوتی با یکدیگر دارند، اما یک اتفاق مشترک آن‌ها را گرد هم می‌آورد. کتاب نامبرده افتخارات متعددی، از جمله جایزه‌ی کتاب فمیلی اشنایدر و جایزه‌ی کتاب کودک آیووا را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده است. این شما و این روایتی جذاب از دوستی، فداکاری و معنای زندگی...

درباره‌ی کتاب هر روح، یک ستاره
«اِلای»، «بِری» و «جک» نوجوانانی هستند هم‌سن‌وسال که یکدیگر را نمی‌شناسند. اگر بخواهید یک وجه اشتراک میان شخصیت آن سه نفر بیابید، تقریباً به بن‌بست خواهید خورد. با این حال، ماجرای کتاب هر روح،‌ یک ستاره (Every Soul a Star) نوشته‌ی وندی مس (Wendy Mass) هنگامی آغاز می‌شود و آشنایی این سه نوجوان زمانی رقم می‌خورد که آن‌ها، به همراه هزاران نفر دیگر، در یک اردوگاه گرد هم می‌آیند تا به تماشای یک خورشیدگرفتگی عجیب و نادر بپردازند. این امر،‌ زندگی بری، جک و الای را بدون آن‌که خود بدانند، برای همیشه تغییر می‌دهد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
الای در یک شهر دورافتاده، آخرین جا پیش از ته دنیا، به همراه خانواده‌اش زندگی می‌کند. در واقع شهر او حتی روی نقشه هم نیست؛ اصلاً شهر نیست. بیشتر یک‌جور منطقه است: یک محوطه‌ی اردوزنی به نام «سایه‌ی ماه»... الای تقریباً هیچ دوستی ندارد (که البتّه با توجه به محل زندگی‌اش با عقل جور در می‌آید!). حالا این اردوگاه سه کیلومتر مربعی در تمام کشور، تنها منطقه‌ای است که در مسیر خورشیدگرفتگی قرار دارد. همان خورشیدگرفتگی بزرگ و نادر که همه از آن حرف می‌زنند. روزی مهم که خورشید قرار است رخ در نقاب کشد و از آسمان محو شود... محل زندگی الای قرار است به اردوگاهی برای مشاهده‌ی کسوف تبدیل شود و مردم از سرتاسر جهان به آن منطقه سفر کنند.

بری،‌ فرزند زن و مردی نابغه است که تحصیلات عالی دانشگاهی دارند. او همچنین خواهری یازده‌ساله دارد که بر خلاف بری، در درس‌هایش پشتِ سر هم بیست می‌آورد و از دیدن برنامه‌های علمی شبکه‌ی پی‌بی‌اس به وجد می‌آید! موضوعی که باعث می‌شود بری چهره در هم بکشد و بیش از پیش به تفاوت‌هایش با خانواده‌اش فکر کند... تفاوت‌های شخصیتی (و حتی ظاهری او) با خانواده‌اش به قدری زیاد است که هیچ بعید نیست در بیمارستان و هنگام تولد با فرزند خانواده‌ی دیگری جابه‌جا شده باشد! بری خودش را زیبا می‌داند؛ بسیار زیبا... اما پشت نقابی که بری از ج*ن*س اعتمادبه‌نفس برای خود ساخته، چه چیزی پنهان است؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
پدر جک، درست زمانی که او به دنیا نیامده بود، او و مادرش را ترک گفت و جک هیچ از او نمی‌داند؛ اما یک روز که عکس‌های پدر را از پشت کمد لباس مادرش پیدا کرد و برای اولین بار چهره‌ی پدرش را دید، تقریباً‌ مطمئن شد جثه‌اش را از او به ارث برده. چرا که در عکس‌ها مردی چهارشانه و درشت‌هیکل خودنمایی می‌کرد؛ از آن مردها که فقط به درد یک کار می‌خورند: فوتبال بازی کردن... دست‌کم اگر جک ذره‌ای فوتبال بازی کردن بلد بود، دیگر مشکل حادّی وجود نداشت. حداقل این که دیگر معلم مدرسه نمی‌توانست او را «بی‌عرضه» و «به‌دردنخور» خطاب کند؛ اما در واقعیت این گونه نیست. در واقع، تنها کافی‌ست جک از این سر اتاق به آن سر بدود تا نفسش تنگ شود و پهلویش درد بگیرد! با این اوضاع، جک نیز همچون الای به تنهایی عادت کرده است.

حال که مختصری شما را با اوضاع زندگی این سه نوجوان آشنا ساخته‌ایم، شکی نیست که خود تاکنون به تفاوت‌ آن‌ها پی برده‌اید. با این وجود،‌ یک واقعه‌ی مشترک (خورشیدگرفتگی) باعث می‌شود زندگی آن‌ها به یکدیگر پیوند بخورد و آنچه که هرگز گمان نمی‌کردند، برایشان رقم زده شود. وندی مس در این کتاب داستانی شگفت‌آور از دوستی را پیش روی مخاطبان خود قرار می‌دهد. راوی داستان در هر فصل میان الای، بری و جک تغییر می‌کند و هر کدام از آن‌ها از نظرگاه خود به شرح داستان می‌پردازند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
کتاب هر روح، یک ستاره را سمانه افشار حاتم به زبان فارسی برگردانده و انتشارات پرتقال عهده‌دار انتشار آن در ایران بوده است. گفتنی است کتاب نامبرده اولین بار یکم اکتبر سال 2008 منتشر و با استقبال گسترده مواجه شد. چندین جایزه‌ و افتخار مهم را نیز برای وندی مس به ارمغان آورد که از میان آن‌ها می‌توان به دریافت «مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا» اشاره کرد.

جوایز و افتخارات کتاب هر روح، یک ستاره
نامزد جایزه‌ی Black-Eyed Susan
در فهرست کتاب‌های منتخب CCBC
برنده‌ی جایزه‌ی Homeschool Book
نامزد جایزه‌ی Kentucky Bluegrass به سال 2010
نامزد جایزه‌ی Oklahoma Sequoyah به سال 2011
نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب کودک William Allen White
نامزد جایزه‌ی انتخاب کودکان آیووا (Iowa) به سال 2011
نامزد جایزه‌ی Maud Hart Lovelace در مینه‌سوتا به سال 2011
نامزد جایزه‌ی New Hampshire Great Stone Face به سال 2010
نامزد جایزه‌ی New Hampshire Great Stone Face به سال 2010
نامزد جایزه‌ی کالیفرنیای جنوبی برای بهترین کتاب کودک به سال 2011
نامزد جایزه‌ی کتاب خوانندگان جوان ربکا کادیل (Rebecca Caudill)‌ به سال 2012
نامزد جایزه‌ی Colorado Blue Spruce در بخش بهترین کتاب نوجوان به سال 2011
برنده‌ی مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا (California Young Readers) در مقطع راهنمایی به سال 2012
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
از دیگر آثار این نویسنده‌ی چیره‌دست می‌توان به کتاب‌های «ابری به شکل انبه»، «هدیه‌ی سیزده‌سالگی جرمی فینک»، «باب، دوست من» و مجموعه داستان «تاکسی فضایی» اشاره کرد. خوشبختانه همه‌ی آثار نامبرده به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. بد نیست بدانید با اقتباس از رمان جرمی فینکِ او یک فیلم سینمایی به سال 2011 ساخته و اکران شد. در ادامه مروری خواهیم داشت بر برخی از جوایز و افتخارات وندی مس؛

برنده‌ی جایزه‌ی ایالتی میشگان،
نامزد جایزه‌ی کتاب کودکان آیووا،
برنده‌ی جایزه‌ی کتاب فمیلی اشنایدر،
نامزد جایزه‌ی کتاب نوجوانان پنسیلوانیا،
برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کودک کارولینای شمالی،
برنده‌ی جایزه‌ی گِریت لیکس (Great Lakes)،
نامزد جایزه‌ی کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill،
برنده‌ی جایزه‌ی کتابخانه‌ی آمریکا برای بهترین کتاب نوجوان،
برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب نیویورک پابلیک و نیویورک پابلیک لایبرری.
جالب است اشاره کنیم وندی مس در سال 2003 به همراه تام شارپلینگ یک فیلمنامه‌ی تلویزیونی با عنوان «آقای راهب به تئاتر می‌رود» را نیز به رشته‌ی تحریر در آورد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
در بخشی از کتاب هر روح، یک ستاره می‌خوانیم
نمی‌خواهم ازخودراضی به نظر بیایم، اما واقعیت این است که خیلی جذابم. تمام عمرم غریبه‌ها توی خیابان جلوی مامانم را گرفته‌اند تا بگویند چه دختر خوشگلی دارد. منظورشان هم ملانی نیست. متوجهم، آدم انتخاب نمی‌کند با چه قیافه‌ای به دنیا بیاید. خودم انتخاب نکرده‌ام که بلندقدترین دختر کلاسمان باشم یا هیچ‌وقت جوش نزنم یا چشم‌هایم مثل چشم‌های کامرون دیاز آبی باشد، اما هر‌کاری از دستم برمی‌آید می‌کنم که زیبا بمانم. هر روز صبح موهای قهوه‌ای تیره‌ام را صد بار برس می‌کشم تا مثل ابریشم بدرخشد. اگر هرکدام از ناخن‌هایم ل*ب‌پر شود، با جعبه‌ی مانیکوری که پارسال از مغازه‌ی ابزارهای زیبایی فروشگاه خریده‌ام درستش می‌کنم. هر شب پیش از خواب پنجاه بار درازونشست می‌روم. فقط آب معدنی می‌خورم چون اگر آدم بخواهد ظاهر زیبایی داشته باشد، باید از درون هم سالم باشد. من و دوست‌هایم حواسمان به مُد روز هست و هرازگاهی لباس‌ها و حتی کفش‌هایمان را به هم قرض می‌دهیم. خیلی تلاش کردم که یکی از دخترهای محبوب کلاسم بشوم و خیلی هم تلاش می‌کنم که محبوب بمانم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
امروز آخرین روز مدرسه است و دل توی دلم نیست که تابستان برسد. با اینکه فقط سیزده سال و نیمم است، قرار است توی فروشگاه به‌سوی آرایش کار کنم. تا وقتی چهارده‌ساله بشوم فقط می‌توانم روزی دو ساعت کار کنم، اما عیبی ندارد. سِمَت شغلی‌ام مشاور جزء است و خیلی هم کار مهمی است. وقتی نوجوان باشی و بخواهی خرید کنی دلت نمی‌خواهد یک پیرزن بگوید کدامشان برایت بهتر است. دلت می‌خواهد یک نفر مثل خودت باشد. اگر هم یکی از مشتری‌ها به سرش زد که شاید با خریدن لوازم بهداشتی ما بتواند شبیه من بشود خب بگذار فکر کند. آن‌ها این لوازم را می‌خرند، قیافه‌شان بهتر می‌شود، من حقوق بیشتر می‌گیرم و پولم را توی مغازه‌ی بغلی، پوشاک نوجوان هالیستر، خرج می‌کنم. این‌طوری همه برنده می‌شوند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا