معرفی کتاب کتاب پیدایت خواهم کرد از هارلن کوبن

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
کتاب پیدایت خواهم کرد نوشته‌ی هارلن کوبن، جدیدترین تریلر نفس‌گیر از این نویسنده‌ی پرفروش نیویورک‌تایمز است که به شرح داستان پدری بی‌گناه می‌پردازد. دیوید باروز به جرم قتل پسرش متیو دستگیر و زندانی شده اما در همین حین که در میان دیوارهای زندان محبوس است، شواهدی مبنی بر اینکه ممکن است فرزندش هنوز هم زنده باشد، دریافت می‌کند. دیوید ناچار است از زندان بگریزد تا بتواند حقیقت را به دیگران نیز ثابت کند. گفتنی‌ست این اثر در سال 2024 نامزد دریافت جایزه‌ی Audie برای بهترین کتاب تریلر شده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
درباره‌ی کتاب پیدایت خواهم کرد
چقدر امکان دارد که یک پدر مرتکب جنایتی مانند قتل فرزند خودش شود؟ شاید شما هم تابه‌حال اخباری از جنایاتی اینچنینی شنیده و متعجب شده باشید. اینکه پدر یا مادری دچار جنون لحظه‌ای شده و فرزند خود را به قتل رسانده‌اند، یه به دلیل مشکلات دیگری چون اعتیاد، از جان فرزند خود گذشته و باعث مرگش شده‌اند. هارلن کوبن (Harlan Coben) نویسنده‌ی نام‌آشنا و توانای آمریکایی در جدیدترین اثر تریلر خود، کتاب پیدایت خواهم کرد (I Will Find You) داستان یک جنایت را روایت می‌کند. قتل یک پسربچه به دست مردی که دیوید باروز نام دارد و البته پدر اوست! اما آیا دیوید واقعاً مرتکب چنین قتلی شده؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
دیوید و شریل باروز یک زندگی فوق‌العاده و رؤیایی در کنار یکدیگر داشتند، آن‌ها خانواده‌ای بسیار خوشبخت بودند تا اینکه تراژدی قتل پسرشان به‌دست دیوید رخ داد. حالا، پنج سال از آن شب وحشتناک گذشته و شریل دوباره ازدواج کرده است. دیوید هم در حال گذراندن حبس ابد در یک زندان فوق‌امنیتی‌ست، چراکه پسرشان را به وحشیانه‌ترین شکل ممکن به قتل رسانده بود! اما یک روز خواهر شریل، ریچل، به‌طور غیرمنتظره‌ای به ملاقات دیوید می‌آید و آتش زیر خاکستر را دوباره شعله‌ور می‌کند. او با عکسی آمده است که یکی از دوستانش به او داده. در پس‌زمینه‌ی عکس، پسری دیده می‌شود که خال مادرزادی آشنا و متمایزی دارد. دیوید و ریچل هردو این خال را می‌شناسند و می‌دانند که او هیچ بچه‌ی دیگری نیست، جز متیو!

در ادامه‌ی داستان کتاب پیدایت خواهم کرد می‌خوانید که دیوید نقشه‌ای عجیب برای فرار از زندان طراحی می‌کند و مصمم است کاری را انجام دهد که غیرممکن به نظر می‌رسد. او قصد دارد هرطور شده پسرش را نجات دهد، نام خودش را پاک کرده و داستان واقعی اتفاقی که در آن شب ویرانگر رخ داده را کشف کند. اما برای متیو واقعاً چه اتفاقی افتاده؟ حالا که دیوید تا این حد بر بی‌گناهی خود پافشاری می‌کند، پس متیو کجاست؟ در راه فرار از زندان و پس از آن برای دیوید چه اتفاقاتی می‌افتد؟ آیا جان پدر هم در خطر است؟ بهتر است با کوبن همراه شوید و این داستان هیجان‌انگیز را بخوانید تا حقیقت آنچه را رخ داده،‌ کشف کنید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
هارلن کوبن داستان جنایی این کتاب را در سه بخش و از زبان دیوید باروز نقل می‌کند. شروع قصه به یادآوری خاطرات دیوید اختصاص دارد. جایی‌که او در حال بازگویی ماجرای قتل پسرش است، او به‌شدت غمگین است و بعد از پنج سال حبس، همچنان در ذهن خود بر بی‌گناهی‌اش پافشاری می‌کند. او می‌گوید که پنج‌سال پیش هم از بی‌گناهی خود مطمئن بوده اما هیچ اصرار و تلاشی نکرده که دستگیر و زندانی‌اش نکنند، چراکه خودِ قضیه‌ی مرگ متیو برای او حکم یک حبس ابدی را داشته؛ دیوید در این پنج سال هم استعاری در زندان بوده و هم به معنی واقعی کلمه!

نشر گویا کتاب پیدایت خواهم کرد را با ترجمه‌ی فارسی سعید سیمرغ منتشر کرده و در اختیار طرفداران رمان‌های معمایی و جنایی قرار داده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
نکوداشت‌های کتاب پیدایت خواهم کرد
کوبن تعلیق را با تکنیک بی‌عیب‌ونقص یک استادکار واقعی به نمایش درمی‌آورد. (CrimeReads)
هارلن کوبن یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان تریلر هم‌عصر ما است، و کتاب‌های او، مثل «پیدایت خواهم کرد»، شاهدی بر این حقیقت هستند. (BookPage)
کوبن در کتاب «پیدایت خواهم کرد» داستان سرایی بی‌نظیری دارد که مخصوص به خود اوست. (فایننشال تایمز)
«پیدایت خواهم کرد» تک رمان کلاسیک از نوع «کوبنی» است. پرپیچ‌وخم و با خط داستانی سریع. (AARP)
یک‌سری از پیچ‌و‌خم‌های داستان این کتاب باعث ب*ر*جسته شدن یکی دیگر از رمان‌های هارلن کوبن بزرگ می‌شود. هیچ‌کس بهتر از او این نوع رمان‌ها را نمی‌نویسد. این کتاب را پس از شروع، کنار نخواهید گذاشت. (Red Carpet Crash)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
کتاب پیدایت خواهم کرد برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب‌های هارلن کوبن بهترین انتخاب برای عاشقان رمان‌های جنایی و معمایی هستند.

در بخشی از کتاب پیدایت خواهم کرد می‌خوانیم
دوباره یاد آن شب و خون می‌افتم. زیاد به خون فکر می‌کنم. خوابش را هم می‌بینم. نمی‌دانم هر چند وقت یک‌بار این‌طور می‌شود. آن اوایل که هر شب بود. حالا می‌توانم بگویم هفته‌ای بیش از یک‌بار است، ولی حسابش از دستم در رفته. در زندان زمان به‌شکلِ عادی نمی‌گذرد. می‌ایستد، راه می‌افتد، تلوتلو می‌خورد و زیگزاگی پیش می‌رود. یادم می‌آید که آن شب، وقتی در تختی، که آن را با شریل شریک بودم، خوابیده بودم، چشم باز کردم. ساعت را نگاه نکردم، ولی برای آن‌هایی که به حساب‌وکتاب علاقه دارند می‌گویم که ساعت چهار صبح بود. خانه ساکت و بی‌سروصدا بود، ولی یک جورایی احساس می‌کردم چیزی جور درنمی‌آید یا شاید این چیزی است که من حالا ‒ به‌نادرست ‒ به آن باور دارم. حافظه بیشتر وقت‌ها داستان‌هایی را تعریف می‌کند که از تخیلات سرچشمه گرفته. پس شاید، احتمال دارد که اصلاً هیچ‌چیزی را حس نکرده باشم. دیگر نمی‌دانم. این‌طوری نبود که ناگهان بلند شوم و بنشینم و از روی تخت پایین بپرم. مدتی طول کشید تا بلند شوم. چند دقیقه در تختم دراز کشیده بودم و مغزم در آن حالت عجیب بین خواب و بیداری گیر کرده بود و هرلحظه بیشتر به‌سوی بیداری می‌رفت.

سرانجام لحظه‌ای رسید که بلند شدم و نشستم. بعد در راهرو به‌سوی اتاق متیو راه افتادم.

آن وقت بود که متوجه وجود خون شدم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا