شعر شعر لبه پرتگاه اثر زری

  • نویسنده موضوع .ARNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 175
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.ARNI

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
کاربر VIP انجمن
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,020
لایک‌ها
4,162
امتیازها
123
سن
19
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
93,467
Points
6,734
چه غمگین است این عشق، که در سی*ن*ه داری
غم عشقت را هرگز ندهم به خنده و یک شادی
ز تو دارم غمی بزرگ در سی*ن*ه، دیگر چه از این بهتر؟
تو چه به من دادی جز غم؟ دیگر چه غمی داری؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ARNI

.ARNI

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
کاربر VIP انجمن
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,020
لایک‌ها
4,162
امتیازها
123
سن
19
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
93,467
Points
6,734
چشمانم کور است. دلم داغون و شوریده است
صدای خنده‌هایش میان صدای گریه‌هایم می‌آید
میان ساز دلبرم صدای زیبا و زنانه‌ای می‌آید
قلبم از فکر این‌که او برای من نباشد می‌لرزد
نمی‌دانم چرا دلم برایش تنگ است و دارد می‌میرد
با قدم‌های نامنظمی به سوی خانه‌اش می‌آیم
دندان‌هایم را از عصبانیت بر روی هم می‌فشارم
ترس من از کیست؟
امشب دلبر او کیست؟
صدای تکاپو و همهمه‌ی مردم می‌شود خاموش
پشت درب خانه با قلب داغون می‌شوم مدهوش
صدای آشنایی آن زن را صدا می‌زند
از خانه خارج می‌شود و سر من فریاد می‌زند
خدای من، خود اوست
صدای آشنا، صدای اوست
دلم هُری می‌ریزد
قلبم همان لحظه می‌میرد
صدای هق‌هقم در کوچه می‌پیچد
نه، خدای من این تقدیر من نیست
نه، این کار، امری طبیعی نیست
حرف‌هایی که شنیدم، بگویم دروغ است؟
حقیقت‌ها را که دیدم، بگویم دروغ است؟
دلبر من، داماد این شب پر از غم نیست
دل بی‌قرارم، جز او غم‌خوار هیچ غم دیگری نیست
صدای گریه‌هایم با صدای ساز آمیخته می‌شود
نکند که من لیلی او و او مجنون من نمی‌شود؟
دلبرم، شاد و خندان از کنارم بی‌رحمانه می‌گذرد
این شب تمام می‌شود، اما هرگز برای من نمی‌گذرد
دنیا کور است تقدیر برای من بی‌معنی است
اما خدای من صدایم را می‌شنود
خدای من، ساکت ننشین، بگو صدایم را می‌شنود؟
اگر مردم و او نمی‌داند، تو خوب می‌دانی
هر که نداند بی‌او می‌میرم، تو خوب می‌دانی
عهد و پیمان مرد من کجا رفت؟
نگاه و شانه‌‌ای که تکیه گاهم بود، کجا رفت؟
قسم‌هایش که به جان من بود کجا رفت؟
وفا و عهد و ایمانش کجا رفت؟
من و قلبم هیچ، غرورم هیچ، عشقش کجا رفت؟
او کَر است، خدای من تو چرا خاموشی؟
این همه خاطره‌ غم‌انگیز کجا رفت؟
ای مردم شما نمی‌دانید
مردی را از من ربودید که او جانم بود
او همین چند شب پیش قول داد، کنارم بود
او جان و جهانم و مرهم زخم‌‌هایم بود
آغوشش تکیه گاه و خانه‌ی ابدی من بود
چرا پرندگان بر روی بام خانه‌ام آواز نمی‌خوانند؟
چرا او دیگر مرا به طرف عشقش فرا نمی‌خواند؟
هر شب آسمان آبی بارانی بود
پس چرا امشب به حال زارم نمی‌بارد؟
خانه‌ام را ویران کرد
حال او کنارش شاد و خندان است؟
درب و دیوار خانه‌اش، امشب کنار او چراغان است؟
روی گونه‌ی سرد و گل‌گونش ب*وسه باران است؟
خدایا، این زن، جز مرگ چیز دیگری نمی‌خواهد
اگر این زندگی و سرنوشت غمبارش است
این زندگی پر از غم و بی‌او را نمی‌خواهد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ARNI

.ARNI

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
کاربر VIP انجمن
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,020
لایک‌ها
4,162
امتیازها
123
سن
19
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
93,467
Points
6,734
گفتم مرا بجویی، گفتا دوباره صدایم کن
گفتا خوش است بی‌ما، گفتم مرا رها کن
گفتی مرا به طعنه، زین خوش باد روزگارت
گفتم بی‌تو خوش نباشم، این قصه را باور کن
گفتا مجنون گشتم از این همه دورویی
گفتم تو که نیستی مجنون، لیلی را رها کن
چو شمعی، چو پروانه‌‌ام، نزن به من نارویی
نظری به حال من کن یا رب، جانم را فدا کن
بیچاره‌ام کردی، گفتا تو خودپسندی
گفتم غمت نباشد، شادی‌هایم را به او ادا کن
گفتا شدم پریشان، این نیست لیلیِ من
بگشای آن لبت را، این عشق را اعتراف کن
گفتا نشکن حرمت، این نیست راه چاره
گفتم آن غم هر چه باشد، مرا از آن دور کن
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ARNI

.ARNI

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
کاربر VIP انجمن
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,020
لایک‌ها
4,162
امتیازها
123
سن
19
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
93,467
Points
6,734
جدا نمی‌شود روح تو از خیال من
چه شود عاقبت غمبار تو و من؟
ناله‌ی زارم تمام نشدنی‌ست
به هجر رسانیده‌ام، عشق تو، غم من
نور بی‌رمق خورشید، ستد بر صورت زیبای تو
دست نمایت، خلق‌خوی شد‌. چو هلال من
پرتوی نور خورشید بی‌رمق می‌تابد
می‌رسد، یا نمی‌رسد سرنوشت خوب من؟
خاطر تو نمی‌رود از یاد هیچ‌کَسی
کی به مراد دل رسد سرنوشت غمبار من؟
می‌گذری و نمی‌نگری، بازنگرد تا بگذرد
عشق دروغین تو، عشق حقیقی و غم من
گوشم شنید که گفت ای زن بگریز و برو
که عشق تو مرا مجنون می‌کند، ای وای بر من
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ARNI

.ARNI

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
کاربر VIP انجمن
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,020
لایک‌ها
4,162
امتیازها
123
سن
19
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
93,467
Points
6,734
باران می‌‌داند موج خروشان و ملال دریا را
زخم و درد خنجر و تیغه‌های دنیای بی‌مروت را
در دیار چه بوده‌ایم ز تنهایی، زمانی که بوی خون
جنون را دامنه می‌زند باز جسمِ بی‌جانِ مرا
مرگ از روز ازل با من دیوانه خونین‌ شکن است
تا بلرزاند تن‌ تکه‌تکه شده‌ی بی‌جان مرا
خنجر خورده‌ام تا ابد خنجر خواهم خورد مدتی دراز
شعر، شاید مرد قدرتمندی است و من، روح آن
مقابل کیهان می‌ایستد و می‌جنگد برای عاشقان
می‌نواید و می‌خواند، برای دلیران و دلدادگان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ARNI

.ARNI

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
کاربر VIP انجمن
ویراستار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,020
لایک‌ها
4,162
امتیازها
123
سن
19
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
93,467
Points
6,734
ای خوشا روزی که ما غم را از دل برهانیم
دیده از روی نگارینش تا جان در تن است برنجانیم
گر در دل او غم و غصه است در دل‌های ما
ز آفتاب صداقت روی او را همچو نوری بیفشانیم
چو گیسوبان سیه‌اش را می‌سپارد به دست خویش
پیش‌قدم شویم تا جان و دل را فدای آن کنیم
آن سر گیسو و زلف پریشان که می‌رقصد با نوای باد
قصد دارد تا دستانش را با دستان باد پیچان کنیم
غم قصد دارد دل مرا رسوا کند
ز نوای عاشقان آن‌گاه مرا رها کند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ARNI
بالا