معرفی کتاب کتاب مغازه جادویی از جیمز دوتی

[Zahra jafarian]

کتاب مغازه جادویی اثر جیمز آر. دوتی یکی از معروف‌ترین کتاب‌‌های خاطرات در زمینه‌ی خودیاری‌ست. دکتر دوتی در فقر و سختی زندگی می‌کرد، پدری الکلی و مادری داشت که اغلب اوقات افسرده بود. ماجرای اصلی زندگی پسرک از روزی آغاز می‌شود که او برای خریدن انگشت پلاستیکی به یک مغازه‌ی شعبده‌بازی می‌رود. در آنجا جیمز کوچک، فردی به‌نام روث را ملاقات می‌کند که با دلسوزی چندین تکنیک‌ ذهن‌آگاهی را به او می‌آموزد تا کیفیت زندگی خود را بالا ببرد.

درباره‌ی کتاب مغازه‌ی جادویی
زندگی بسیاری از انسان‌ها شاید سخت‌تر از چیزی باشد که بتوان تصور کرد. آدم‌های زیادی هستند که دوران کودکی خود را در فقر، تنگدستی و اغلب تحت حمایت والدینی می‌گذرانند که از نظر روحی و جسمی شرایط بسیار نامناسبی دارند. دنیا برای چنین کودکانی از همان آغازین سال‌های زندگی جای زیبایی نیست و تأثیر اتفاقاتی که در کودکی تجربه می‌کنند شاید تا پایان عمرشان باقی بماند. دکتر جیمز دوتی (James R. Doty) نیز کودکی سخت و پرمشقتی داشت. پدر جیمز الکلی بود، مادرش نیز اکثر اوقات افسرده بود و عملاً قادر نبود هیچ‌کدام از وظایف مادری را نسبت به کودک خردسال خود انجام دهد. پسرک به شعبده‌بازی علاقه‌ی خاصی داشت و روایت داستان زندگی خود را در کتاب مغازه‌ی جادویی، از روزی آغاز می‌کند که انگشت مصنوعی شعبده‌بازی خود را گم کرد و برای خرید انگشت مصنوعی دیگری، به یک مغازه‌ی شعبده‌بازی رفت. این اتفاق، نقطه‌ی شروع کتاب خاطرات جیمز دوتی‌ست که با عنوان مغازه جادویی (Into the Magic Shop) انتشار یافته است.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

جیمز آر. دوتی در کتاب مغازه جادویی شرح می‌دهد که پس از ورودش به مغازه‌ی شعبده‌بازی، چیزهای عجیب‌وغریب و یک گوی جادویی دید، بعد با زنی به‌نام روث آشنا شد، زنی که با دلسوزی یک‌سری از تمرینات ذهن‌آگاهی را به او آموزش داد تا رنج خود را کاهش دهد و به بزرگ‌ترین آرزوهای زندگی‌اش برسد. جیمز درمان ترس‌ها، خشم و افسردگی‌اش را میان خرت و پرت‌های این مغازه پیدا کرد، درست زمانی‌که به بن‌بست رسیده بود. و امروز او مدیر مرکز تحقیقات و آموزش شفقت و نوع دوستی (CCARE) در دانشگاه استنفورد است که دالایی لاما یکی از خیّرین بنیانگذار آن بوده. آخرین مأموریت جیمز شاید این بود که قلب خود را باز نگه دارد و تکنیک‌هایی را که از روث آموخته به دیگران نیز آموزش دهد.

دوتی تمرین‌های روث را به کار بست؛ به نتایج خارق‌العاده‌ای نیز دست یافت و قدرت و ثروتی را که او به‌عنوان یک نوجوان دوازده‌ساله‌ی دوچرخه‌سوار فقط می‌توانست تصورشان کند، نصیبش شد. اما او مهم‌ترین درس روث را نادیده گرفت؛ اینکه قلب خود را باز نگه دارد... آیا این فراموشکاری زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار داد؟ آیا جیمز به خاطر آورد که روث چه توصیه‌ی مهمی به او کرده بود؟ کتاب دوتی به خوانندگان نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند با ایجاد تعادل بین مغز و قلب خود، اساساً زندگی خود را تغییر دهند. حقیقتی که دوتی سعی دارد بیان کند، این است که برای داشتن یک زندگی خوب، باید از عقل و احساسات به‌شکل توأمان استفاده کرد. کتاب مغازه جادویی داستان پرکشش و جذابی دارد که به خواننده کمک می‌کند تصویر بهتری از زندگی خود بسازد.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

جیمز دوتی خودزندگی‌نامه‌اش را در سیزده فصل به رشته‌ی تحریر درآورده که برخی از عناوین فصول آن به این شرح‌اند:‌ «در مغازه‌ی جادویی»، «جادوی واقعی»، «ب*دن در آسایش»، «فکر کردن درباره‌ی فکر کردن» و «دردهای رو به رشد».

او داستان را با توصیف صح*نه‌ی جراحی تومور مغزی برای یک کودک خردسال شروع می‌کند و با شرح عمیق‌ترین احساسات خود نسبت به آن پسربچه، شفقت و دل‌رحمی‌اش را به نمایش می‌گذارد. میراثی که شاید از روث و آموزه‌هایش برای او به جا مانده باشد. نویسنده در تلاشی ادبی، به شرح وقایع کودکی و بزرگسالی‌اش و همچنین بررسی لایه‌های روانی‌ آن‌ها پرداخته. شاید بتوان ادعا کرد که داستان کتاب مغازه‌ی جادویی، به‌نوعی ارائه‌ی مسیر برای پیدا کردن درمان رنج‌ها و آسیب‌های کودکی و یادگیری خودمراقبتی است. کتاب راهنمایی که در قالب داستان به خوانندگان ارائه شده و به آن‌ها درس زندگی می‌آموزد.

انتشارات دانش‌آفرین کتاب مغازه‌ی جادوی را با ترجمه‌ی فارسی فریناز بیابانی منتشر و روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

جوایز و افتخارات کتاب مغازه‌ی جادویی
پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2016
نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب علم و فناوری به انتخاب Goodreads در سال 2016
نکوداشت‌های کتاب مغازه‌ی جادویی
این جراح مغز و اعصاب داستانی دلچسب از شجاعت و شفقت نوشته است. (دکتر دانیل گولمن، نویسنده)
بخشی از خاطرات و بخشی کاوش علمی. این کتاب اثری قدرتمند از احساسات و شهود است، که نشان می‌دهد همه‌ی ما در درون خود یک مغازه‌ی کوچک جادویی داریم، مکانی مملو از آرامش و زیبایی که می‌توانیم هر زمان که نیاز داشتیم به آن بازگردیم. جیمز دوتی قاطعانه نشان می‌دهد که ما به سادگی باید قلب خود را باز کنیم. (آریانا هافینگتون، نویسنده)
یک داستان زندگی خوشبینانه و جذاب که به زیبایی روایت شده و تحقیقات علمی را نیز در پیام نوع‌دوستانه‌ی خود گنجانده است. (Kirkus Reviews)
یک کتاب قدرتمند، شیوا، عمیقاً معنوی و بسیار زیبا. جادوی واقعی! (دکتر دین اورنیش، نویسنده)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

کتاب مغازه‌ی جادویی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به مطالعه‌ی خودزندگی‌نامه‌ها با درونمایه‌ی روانشناختی علاقه‌مند باشید، کتاب جیمز دوتی انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.

در بخشی از کتاب مغازه جادویی می‌خوانیم
بعد از اینکه متخصص بیهوشی، پسرک را می‌خواباند، سر او را در قاب مخصوص متصل به جمجمه‌اش جای می‌دهم و قیچی مو را درمی‌آورم. هرچند اغلب پرستار، محل جراحی را آماده می‌کند، من همیشه ترجیح می‌دهم خودم سر را بتراشم. این برایم مثل یک سنت قدیمی شده است. همانطور که سر را به آرامی می‌تراشم، به این پسر کوچک و ارزشمند فکر می‌کنم و در ذهنم تک‌تک جزئیات عمل را مرور می‌کنم. اولین بریده‌ی مو را جدا می‌کنم و به مسئول اتاق می‌دهم تا در کیسه‌ای بپیچد و بعداًً به مادر پسرک بدهد. این اولین باری است که پسرک موهایش را کوتاه می‌کند و شاید اکنون این مسئله در نظر مادرش بی‌اهمیت باشد، اما می‌دانم که بعدها اهمیت پیدا می‌کند. این نقطه‌ی عطفی در زندگی است که می‌خواهی همیشه به یاد بیاوری. اولین مو، اولین دندان، اولین روز مدرسه، اولین باری که دوچرخه را می‌رانی. اولین جراحی مغز هرگز در این لیست، جایی ندارد.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

با ملایمت طره‌های قهوه‌ای روشن مو را قیچی می‌کنم و امیدوارم بیمار کوچکم بتواند همه‌ی این اولین‌ها را تجربه کند. در ذهنم می‌توانم چهره‌ی خندان او را با جای خالی دندان جلویی‌اش ببینم. اولین باری که با کوله‌پشتی‌ بزرگی وارد مهدکودک می‌شود، و اولین دوچرخه‌سواری‌اش را می‌بینم، اولین باری که هیجان آزادی را می‌چشد و در حالی که باد، در میان موهایش می‌رقصد، با شتاب رکاب می‌زند. با کوتاه کردن موهای او، به یاد بچه‌های خودم می‌افتم. تصاویر و صح*نه‌های اولین بارها چنان در ذهنم واضح و شفافند که نمی‌توانم هیچ نتیجه‌ی دیگری را تصور کنم. نمی‌خواهم آینده‌ی دیگری از مراجعه به بیمارستان، درمان‌های سرطان و جراحی‌های دیگر برای او تصور کنم. البته به‌عنوان نجات‌یافته تومور مغزی، باید همیشه تحت‌نظر باشد، اما نمی‌خواهم آینده‌اش را مثل گذشته‌اش ببینم. حالت تهوع و استفراغ، زمین خوردن‌ها، بیدار شدن سر صبح و جیغ کشیدن از درد به خاطر آن چیز زشت که مغزش را فشار می‌دهد. زندگی بدون اضافه کردن این مشکلات هم به‌قدر کافی دل‌شکستگی دارد. به آرامی موهایش را می‌تراشم، فقط به اندازه‌ای که بتوانم روی سرش کار کنم. روی جمجمه‌اش، قسمتی که می‌خواهیم برش را انجام دهیم، دو نقطه می‌گذارم و یک خط صاف می‌کشم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان