حرفه پزشکی
ویرایش
از ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۱، دویل در دانشکده پزشکی ادینبورگ تحصیل کرد،[۱۴] او همچنین گیاهشناسی عملی را در باغ گیاهشناسی سلطنتی ادینبورگ فرا گرفت.[۱۵] او در حین تحصیل، شروع به نوشتن داستانهای کوتاه کرد، اولین داستان کوتاه او ناموفق بود و در مجله بلک وود به چاپ رسید.[۹] او اولین مقالهاش به نام «اسرار دره ساسا» را در ۶ سپتامبر ۱۸۷۹ چاپ کرد،[۹][۱۶] او همچنین در ۲۰ سپتامبر ۱۸۷۹، اولین مقاله علمی خود را منتشر کرد.[۹][۱۷][۱۸][۱۹]
دویل از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۱ عنوان پزشک کشتی در سفرهایی به غرب آفریقا کار کرد،[۲۰] و بالاخره در سال ۱۸۸۵ مدرک دکترای خود را از دانشگاه دریافت کرد.[۹][۲۱]
در سال ۱۸۸۲، دویل به همراه همکلاسی سابق خود جورج تناورین، یک مطب پزشکی تأسیس کرد و پس از مدتی مطب شخصی خود را ایجاد کرد و به طبابت پرداخت.[۹][۲۲] او در ژوئن ۱۸۸۲، مطب پزشکیاش را راهاندازی کرد، اما طبابت او با موفقیت انجام نشد،[۲۳] و او درحالی که انتظار بیمار را میکشید دوباره به نوشتن داستان روی آورد.
دویل حامی سرسخت واکسیناسیون اجباری بود و در چندین مقاله از این کار دفاع کرد.[۲۴][۲۵]
در اوایل ۱۸۹۱، دویل اقدام به مطالعه چشمپزشکی در وین کرد. او قبلاً در بیمارستان پورتسموث به مطالعه چشم پرداخته بود تا بتواند آزمایشهای مربوط به چشم را انجام دهد. او از سوی دوستش ورنون موریس برای گذراندن آموزشهای مربوط به جراحی چشم پیشنهاد شد. او پس از مدتی تحصیل در آلمان، کلاسهای درس را بسیار دشوار توصیف کرد. او سرانجام تحصیل را رها کرد و به تفریح با همسرش و نوشتن کتاب در ونیز و میلان پرداخت.
او پس از بازدید از ونیز و میلان، به پاریس رفت و از ادموند لانولت، که متخصص بیماریهای چشم بود، چشمپزشکی یادگرفت. او پس از مدتها دوباره مطبی افتتاح کرد اما باز هم نتوانست در طبابت موفق شود.[۲۶][۲۷][۲۸]
دویل در ابتدای خلق اثر شرلوک هولمز با مشکل پیدا کردن ناشر برای داستانش مواجه شد. در ابتدا خوانندگان زیادی حاضر نبودند که برای خواندن چنین داستانی پول خرج کنند، به همین دلیل او برای چاپ داستان اتود در قرمز لاکی مجبور شد به مجلاتی روی آورد که داستانهای مختلف و کم فروش را در کاغذهای ارزان قیمت چاپ میکردند.[۹][۲۹]
او در سال ۱۸۹۲، نامهای به معلم سابق دانشگاهش جوزف بل نوشت و در آن گفت: «من شرلوک هولمز را مدیون شما هستم… و سعی کردم با استفاده از شخصیت و قدرت مشاهده و استنتاج شما یک انسان جدید بسازم.»[۳۰][۳۱]
در فوریه ۱۸۹۰، او داستان نشانه چهار را نوشت.[۹] او داستانهای کوتاه دیگری هم از شرلوک هولمز نوشته که در مجله استرند به چاپ رسیدهاست.[۳۲]
نگرش ویژه دویل نسبت به شخصیت خلق کردهاش باعث با دوام شدن آن شخصیت شده بود.[۳۳] اما او در در سال ۱۸۹۳ و در داستان مشکل نهایی شرلوک هولمز را توسط پروفسور جیمز موریارتی از بین برد. پس از آن ناشران زیادی درخواست دادند تا دویل دوباره شرلوک هولمز را زنده کند، ناشران حاضر بودند مبالغ بسیار زیادی را پرداخت کنند، که این کار باعث شهرت بیشتر شرلوک هولمز شد.[۳۳]
دویل در سال ۱۹۰۳ و بعد از ده سال بالاخره شرلوک هولمز را زنده کرد. او از زبان شرلوک هولمز توضیح داد که فقط جیمز موریارتی از آبشار سقوط کرده و مردهاست، اما از آنجا که هولمز دشمنان خطرناک دیگری مانند سرهنگ سباستین موران داشت، تصمیم گرفته بود خود را مرده نشان بدهد تا بتواند تمام همدستان موریارتی را دستگیر کند. پس از زنده شدن دوباره شرلوک هولمز دویل در سال ۱۹۱۴ داستان دره وحشت را نوشت که با واکنش مثبت خوانندگان روبه رو شد.[۳۴] در نهایت هولمز در ۵۶ داستان کوتاه و ۴ رمان ظاهر شد.
ویرایش
از ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۱، دویل در دانشکده پزشکی ادینبورگ تحصیل کرد،[۱۴] او همچنین گیاهشناسی عملی را در باغ گیاهشناسی سلطنتی ادینبورگ فرا گرفت.[۱۵] او در حین تحصیل، شروع به نوشتن داستانهای کوتاه کرد، اولین داستان کوتاه او ناموفق بود و در مجله بلک وود به چاپ رسید.[۹] او اولین مقالهاش به نام «اسرار دره ساسا» را در ۶ سپتامبر ۱۸۷۹ چاپ کرد،[۹][۱۶] او همچنین در ۲۰ سپتامبر ۱۸۷۹، اولین مقاله علمی خود را منتشر کرد.[۹][۱۷][۱۸][۱۹]
دویل از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۱ عنوان پزشک کشتی در سفرهایی به غرب آفریقا کار کرد،[۲۰] و بالاخره در سال ۱۸۸۵ مدرک دکترای خود را از دانشگاه دریافت کرد.[۹][۲۱]
در سال ۱۸۸۲، دویل به همراه همکلاسی سابق خود جورج تناورین، یک مطب پزشکی تأسیس کرد و پس از مدتی مطب شخصی خود را ایجاد کرد و به طبابت پرداخت.[۹][۲۲] او در ژوئن ۱۸۸۲، مطب پزشکیاش را راهاندازی کرد، اما طبابت او با موفقیت انجام نشد،[۲۳] و او درحالی که انتظار بیمار را میکشید دوباره به نوشتن داستان روی آورد.
دویل حامی سرسخت واکسیناسیون اجباری بود و در چندین مقاله از این کار دفاع کرد.[۲۴][۲۵]
در اوایل ۱۸۹۱، دویل اقدام به مطالعه چشمپزشکی در وین کرد. او قبلاً در بیمارستان پورتسموث به مطالعه چشم پرداخته بود تا بتواند آزمایشهای مربوط به چشم را انجام دهد. او از سوی دوستش ورنون موریس برای گذراندن آموزشهای مربوط به جراحی چشم پیشنهاد شد. او پس از مدتی تحصیل در آلمان، کلاسهای درس را بسیار دشوار توصیف کرد. او سرانجام تحصیل را رها کرد و به تفریح با همسرش و نوشتن کتاب در ونیز و میلان پرداخت.
او پس از بازدید از ونیز و میلان، به پاریس رفت و از ادموند لانولت، که متخصص بیماریهای چشم بود، چشمپزشکی یادگرفت. او پس از مدتها دوباره مطبی افتتاح کرد اما باز هم نتوانست در طبابت موفق شود.[۲۶][۲۷][۲۸]
دویل در ابتدای خلق اثر شرلوک هولمز با مشکل پیدا کردن ناشر برای داستانش مواجه شد. در ابتدا خوانندگان زیادی حاضر نبودند که برای خواندن چنین داستانی پول خرج کنند، به همین دلیل او برای چاپ داستان اتود در قرمز لاکی مجبور شد به مجلاتی روی آورد که داستانهای مختلف و کم فروش را در کاغذهای ارزان قیمت چاپ میکردند.[۹][۲۹]
او در سال ۱۸۹۲، نامهای به معلم سابق دانشگاهش جوزف بل نوشت و در آن گفت: «من شرلوک هولمز را مدیون شما هستم… و سعی کردم با استفاده از شخصیت و قدرت مشاهده و استنتاج شما یک انسان جدید بسازم.»[۳۰][۳۱]
در فوریه ۱۸۹۰، او داستان نشانه چهار را نوشت.[۹] او داستانهای کوتاه دیگری هم از شرلوک هولمز نوشته که در مجله استرند به چاپ رسیدهاست.[۳۲]
نگرش ویژه دویل نسبت به شخصیت خلق کردهاش باعث با دوام شدن آن شخصیت شده بود.[۳۳] اما او در در سال ۱۸۹۳ و در داستان مشکل نهایی شرلوک هولمز را توسط پروفسور جیمز موریارتی از بین برد. پس از آن ناشران زیادی درخواست دادند تا دویل دوباره شرلوک هولمز را زنده کند، ناشران حاضر بودند مبالغ بسیار زیادی را پرداخت کنند، که این کار باعث شهرت بیشتر شرلوک هولمز شد.[۳۳]
دویل در سال ۱۹۰۳ و بعد از ده سال بالاخره شرلوک هولمز را زنده کرد. او از زبان شرلوک هولمز توضیح داد که فقط جیمز موریارتی از آبشار سقوط کرده و مردهاست، اما از آنجا که هولمز دشمنان خطرناک دیگری مانند سرهنگ سباستین موران داشت، تصمیم گرفته بود خود را مرده نشان بدهد تا بتواند تمام همدستان موریارتی را دستگیر کند. پس از زنده شدن دوباره شرلوک هولمز دویل در سال ۱۹۱۴ داستان دره وحشت را نوشت که با واکنش مثبت خوانندگان روبه رو شد.[۳۴] در نهایت هولمز در ۵۶ داستان کوتاه و ۴ رمان ظاهر شد.