کامل شده هتروفمایز | اثر مونا کاربر انجمن تک رمان

[Lunika✧]

در بر گرفته مرا
واقعیتی که ندانم چگونه است.

- محمود درویش

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

نمی‌دانم چه می‌نویسم!
تیک‌و‌تاک ساعت همین‌طور ب*غ*ل گوشم صدا می‌دهد.
می‌خواهم آن را بردارم و از پنجره به بیرون پرت بکنم، این صدای هولناک که گذشتن زمان را در کله‌ام با چکش می‌کوبد!

- صادق هدایت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

دانی که چیست درد؟
درد آن بود که زندگی‌ات آن چنان شود که نخواستی.

- محمود درویش

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

همواره به ابرها حسادت می‌کرد؛ زیرا می‌توانند یک‌ لحظه باشند و لحظه‌ای دیگر هرگز نباشند.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

روزها و شب‌ها مثل کلیشه‌هایی که قبلاً تهیه شده باشد می‌گذرد. بسیار گند، بسیار احمقانه!

- صادق هدایت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

اصلاً از بس که ما میان استخوان مرده و اشیای پوسیده‌ی دنیای قدیم زندگی کرده‌ایم، حس زندگی در ما کشته شده!

- صادق هدایت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

مرا حضوری که شبیه نبودن است می‌کشد.
- محمود درویش

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

گفت: آدم‌ها با رویاها‌شون زندگی می‌کنند.
‏گفتم: چرا که نه؟ مگه چیزی غیر از رویا هم وجود داره؟
‏گفت: به پایان رسیدن رویاها:)
‏‌- چارلز بوکوفسکی⁩

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

هرشب در محاصره گفته‌های ناگفته مانده‌ام.
- محمود درویش

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

نه به خاطر دارم چگونه از یکدیگر خداحافظی کردیم، نه این‌که چگونه در نور چراغی که روی سقف می‌درخشید و در سکوتی که روحم را می‌خراشید، تنها ماندم.
- ‏نینا بربروا

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان