«چشمانش»
چشمانش دنیای عجیبی است!
دوستش دارم.
دستانش حس التیام‌بخشی است!
آرامش دارم.
چشمانش دنیای عجیبی است!
دوستش دارم.
دستانش حس التیام‌بخشی است!
آرامش دارم.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
-
انجمن بدون تغییر موضوع و محتوا به فروش می رسد (بعد از خرید باید همین روال رو ادامه بدید) در صورت توافق انتشارات نیز واگذار می شود. برای خرید به آیدی @zahra_jim80 در تلگرام و ایتا پیام بدید
درحال ویراستاری شعر شهرِ غم
- نویسنده موضوع NADIYA
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 28
- بازدیدها 528
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
موهایش پر از عطر بهاری است.
دوستش دارم!
قلبش ضربانش رویایی است.
آرامش دارم.
دوستش دارم!
قلبش ضربانش رویایی است.
آرامش دارم.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«دنیایم»
دنیایم دنیای دیگری است؛
چون تو را دارم.
ملودی زندگی رویایی است؛
چون تو را دارم.
خنده‌هایت تماشایی است؛
چون تو را دارم.
بوسیدنت اجباری است؛
چون دوستت دارم!
دنیایم دنیای دیگری است؛
چون تو را دارم.
ملودی زندگی رویایی است؛
چون تو را دارم.
خنده‌هایت تماشایی است؛
چون تو را دارم.
بوسیدنت اجباری است؛
چون دوستت دارم!
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«چو دارمت»
چو دارمت غم ندارم.
چو می‌خواهمت صبر ندارم.
چو دارمت غم ندارم.
چو می‌خواهمت شک ندارم.
چو دارمت غم ندارم.
چو می‌خواهمت صبر ندارم.
چو دارمت غم ندارم.
چو می‌خواهمت شک ندارم.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«بمان»
آسمانم در کنار تو تماشایی است،
بمان.
دریایم بی‌تو طوفانی است،
بمان.
کاسه‌ی صبرم بی‌تو لبریز است،
بمان.
بی‌تو دنیایم چه غم‌انگیز است،
بمان.
آسمانم در کنار تو تماشایی است،
بمان.
دریایم بی‌تو طوفانی است،
بمان.
کاسه‌ی صبرم بی‌تو لبریز است،
بمان.
بی‌تو دنیایم چه غم‌انگیز است،
بمان.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«ای یار»
حسرتت را بر دل نمی‌گذارم،
ای یار!
غم نبودت را بر س*ی*نه نمی‌گذارم،
ای یار!
تو را تنها نمی‌گذارم،
ای یار!
تو را با غم‌هایت در می‌خانه نمی‌گذارم،
ای یار!
حسرتت را بر دل نمی‌گذارم،
ای یار!
غم نبودت را بر س*ی*نه نمی‌گذارم،
ای یار!
تو را تنها نمی‌گذارم،
ای یار!
تو را با غم‌هایت در می‌خانه نمی‌گذارم،
ای یار!
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«عشقت»
عشقت با من چه‌ها کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت مرا بی‌خانه کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت مرا رسوای رسوایان کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت خانه‌ام را ویرانه کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت مرا بی‌چاره کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت با من چه‌ها کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت مرا بی‌خانه کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت مرا رسوای رسوایان کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت خانه‌ام را ویرانه کرده؟
نمی‌دانم.
عشقت مرا بی‌چاره کرده؟
نمی‌دانم.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«ساقی‌ام باش»
ساقی‌ام باش،
می‌خواهم م*ست چشمانت شوم!
ساقی‌ام باش،
می‌خواهم از عشقت تمام شوم!
ساقی‌ام باش،
ساقی‌ام باش،
ساقی‌ام باش.
ساقی‌ام باش،
می‌خواهم م*ست چشمانت شوم!
ساقی‌ام باش،
می‌خواهم از عشقت تمام شوم!
ساقی‌ام باش،
ساقی‌ام باش،
ساقی‌ام باش.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«ساقیا»
ساقیا دلگیرم از روزگارم امشب!
ساقیا م*ستِ شرابم هر شب!
ساقیا جام شرابم خالی است.
ساقیا می‌خواهم م*ست باشم هرشب.
ساقیا دلگیرم از روزگارم امشب!
ساقیا م*ستِ شرابم هر شب!
ساقیا جام شرابم خالی است.
ساقیا می‌خواهم م*ست باشم هرشب.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
