شعر شعر «غبار فراموشی» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان

[ANLI]

یک جهان از تو دور مانده‌ام
اما هنوز هم ملودی ضربان قلبت را می‌شنوم
هنگامی که شادی‌هایم به غم تبدیل می‌شود
نبودنت را از چشمانم می‌خوانند و واژگان فرو می‌ریزند

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ANLI]

گویا غم نبودنت، راه بلندی دارد
غمی سرشار از تشویش و پوچی‌هاست
اگر از دنیای پوچی و پوکی فاصله می‌گرفتیم،
از کنار آدم‌های بلاتکلیف و خبیث گذر می‌کردیم
ترس از دست دادن، هرگز گریبانمان را نمی‌گرفت
و دستمان از هم کوتاه نمی‌شد
هرگاه غصه دور تا دورمان را حصار می‌کرد
دستانمان را درهم گره می‌زدیم و می‌گفتیم:
- غصه نخور، ما همدیگر را داریم. مگر جز این، از خدا و دنیایش چه می‌خواستیم؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ANLI]

در انتظار یک معجزه
یک امیدی تازه و نو
چشمانم بر روی خط جاده‌ها چرخ خورد
افسوس به دل شکسته‌ام
افسوس به پنجره‌ای که
با چهره‌ای خیس از نم باران گشوده می‌شود
افسوس از آن نگاه‌های تو که بر روی دلم طرح بست
افسوس از آن سوز صدای تو که بر روی دلم یخ بست
و افسوس به قطره‌های اشکی که به یاد تو بر روی گونه‌ام چکید
بیا خیال و رویاهایمان را فریاد بزنیم
من همان زن خسته دلی‌ام که با سوز صدای تو آواز می‌خواند
با سوز صدای تو همانند یک نی‌لبک چوبی
روی شاخسار قلبت دیوانه‌وار می‌رقصید
افسوس به رسیدن‌ها که خیال و رویا بود

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ANLI]

غم چشمان من‌، با نخستین غم چشمان تو، آغاز می‌شود
و غم دوری تو، یک غم ستمگر پایداری در کنج دلم بود
من با نخستین غم دوری تو، آغاز می‌شوم
با نخستین خاطره‌های تلخ‌مان، تمام می‌شوم
#غبار_فراموشی
#زری
#انجمن_تک_رمان

متن مخفی: متن مخفی کپیست

غم چشمان من‌، با نخستین غم چشمان تو، آغاز می‌شود
و غم دوری تو، یک غم ستمگر پایداری در کنج دلم بود
من با نخستین غم دوری تو، آغاز می‌شوم
با نخستین خاطره‌های تلخ‌مان، تمام می‌شوم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان