متفرقه خلوت

[.Ana.]

ظرف عسل را که روی میزم می‌گذارم،
دوستی که پزشکی خوانده می‌پرسد
- رژیم نداری؟ این پر از گلکوز و ساکاروز
است، چاق کننده است.
دوست دیگرم که فروشنده‌ای در بازار
است، می‌پرسد
- این روزها عسل‌ها غالبا تقلبی شده‌اند.
تولید عسل طبیعی صرف نمی‌کند‌.
از کجا خریدی؟
و در نهایت دوست شاعرم می‌گوید:
- این حجمِ طلاییِ خوش‌عطر از شهدِ
گل‌های کدام سرزمین است؟
و من، چقدر شاعرها را دوست دارم...
|وحید یامین‌پور
|کتاب تپش قلم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

- دست خطی که تو را عاشق کرد،
- شوخی کاغذی ماست #بخند

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

- آن خدایی که بزرگش خواندی...
- بخدا مثلِ تو تنهاست بخند :)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

- آدمک آخر دنیاست بخند،
- آدمک مرگ همین‌جاست بخند!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه‌رسان من توست؛
گوش کن با ل*ب خاموش سخن می‌گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست . .
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه‌جا زمزمه عشق نهان من و توست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

گفتی به عکس‌های جوانی نگاه کن
دیدم رفیق دیدم و دلگیرتر شدم..

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

ن*زد*یک*ی‌ام آموخت که از دیده‌ی معشوق

هر قدر شوی دور، همان‌قدر عزیزی...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
الان دقیقا اونجام که سعدی میگه :

"مرا دردیست اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم، ترسم که مغز استخوان سوزد" .

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.Ana.]

تا نام تو را می‌شِنَوم، می‌روم از حال

عمری‌‌ست که رسم دل کم‌طاقتم این است

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[mina1369]

سرم به دیوار خدا خورده بود
یه مدعی دل مارو برده بود
اونی که ادعای مردی میکرد
زیر پاهای غصه ها مرده بود

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان