در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع .Ana.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 944
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.Ana.

مدیر تالار مطبوعات + دستیار مدیر رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
995
لایک‌ها
3,519
امتیازها
73
کیف پول من
189,799
Points
1,297
سطح
  1. حرفه‌ای
به نام خداوند شعر و غزل کلامش نشیند به دل تا ازل
1001059275 (1).png

بنام خالق قلم
نام اثر: در وصف او
به قلم: سارا و سونیا جلالت
ژانر: عاشقانه_تراژدی
مقدمه:
او نفهمید اما...
تمام مدتی که خیره‌اش بودم، چشمانم زمزمه می‌کرد''دوستت دارم''
نفهمید برای چه گریه می‌کنم، حتی خودم هم نمی‌دانستم برای چه گریه می‌کنم؛
فقط می‌خواستم با اشک‌هایم تمام آن
آ*غ*و*ش امن و پر مهر را در بَر بگیرم.
نمی‌دانم! شاید همه این‌ها از سر دلتنگی بود!
دگر قلبم عاجز مانده، که چه بگویم "در وصف او"
بنام خالق قلم

نام اثر: در وصف او

به قلم: Diamond Angel و The ghost

ژانر: عاشقانه_تراژدی

مقدمه:

او نفهمید اما...

تمام مدتی که خیره‌اش بودم، چشمانم زمزمه می‌کرد''دوستت دارم''

نفهمید برای چه گریه می‌کنم، حتی خودم هم نمی‌دانستم برای چه گریه می‌کنم؛

فقط می‌خواستم با اشک‌هایم تمام آن

آ*غ*و*ش امن و پر مهر را در بَر بگیرم.

نمی‌دانم! شاید همه این‌ها از سر دلتنگی بود!

دگر قلبم عاجز مانده، که چه بگویم "در وصف او"

#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Ana.

مدیر تالار مطبوعات + دستیار مدیر رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
995
لایک‌ها
3,519
امتیازها
73
کیف پول من
189,799
Points
1,297
سطح
  1. حرفه‌ای
خیلی وقت است که‌ می‌گذرد و من،
نگاهم را به تو فروخته‌ام!
و در بازارِ عشق، ج*ن*س فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!
تنها نشسته‌ام! رو به پنجره، قلم به دست. انتظار می‌کشم تا شاید تو بیایی! اصلا می‌آیی؟ دلتنگت هستم، می‌دانی؟ با قلمم درد و دل می‌کنم. حتی قلم هم از سر لجاجت نمی‌نویسد. هیچ چیز نمی‌نویسد در وصف او...!
خیلی وقت است که‌ می‌گذرد و من،

نگاهم را به تو فروخته‌ام!

و در بازارِ عشق، ج*ن*س فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!

تنها نشسته‌ام! رو به پنجره، قلم به دست. انتظار می‌کشم تا شاید تو بیایی! اصلا می‌آیی؟ دلتنگت هستم، می‌دانی؟ با قلمم درد و دل می‌کنم. حتی قلم هم از سر لجاجت نمی‌نویسد. هیچ چیز نمی‌نویسد در وصف او...!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Lusine.

مدیریت تالار علم و دانش + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,203
لایک‌ها
3,765
امتیازها
73
محل سکونت
From a house between earth and sky
کیف پول من
230,117
Points
2,263
او، واژه‌ای وصف ناپذیر است.
هزاران هزار کلمه صف می‌کشند برای وصف او!
در وصف او باید گفت، که عشق را باید از زمزمه بارش چشمانش با واژه احساس سرود...!
در وصف او باید گفت، که قدرت دریایی‌اش، کشتی توفان زده‌ام را در دل امواج سپرد...!
در وصف او، هزاران هزار صفحه جمله دارم، کدام را باید بگویم در وصف او؟
کد:
او، واژه‌ای وصف ناپذیر است.

هزاران هزار کلمه صف می‌کشند برای وصف او!

در وصف او باید گفت، که عشق را باید از زمزمه بارش چشمانش با واژه احساس سرود...!

در وصف او باید گفت، که قدرت دریایی‌اش، کشتی توفان زده‌ام را در دل امواج سپرد...!

در وصف او، هزاران هزار صفحه جمله دارم، کدام را باید بگویم در وصف او؟
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : .Lusine.

.Ana.

مدیر تالار مطبوعات + دستیار مدیر رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
995
لایک‌ها
3,519
امتیازها
73
کیف پول من
189,799
Points
1,297
سطح
  1. حرفه‌ای
آن‌روز میان انبوهی از غریبه‌ها،
نگاهم به نگاهش گره خورد
و من از همه‌چیز و همه‌‌ک.س، جا ماندم!
آری!
من جا ماندم و خاطرم را به خاطرش سپردم.
این درد شیرینی که به آن دچارم را دوست ندارم.
حالا که او رفته،
همه‌‌جا تاریک است.
آن‌روز میان انبوهی از غریبه‌ها،

نگاهم به نگاهش گره خورد

و من از همه‌چیز و همه‌‌ک.س، جا ماندم!

آری!

من جا ماندم و خاطرم را به خاطرش سپردم.

این درد شیرینی که به آن دچارم را دوست ندارم.

حالا که او رفته،

همه‌‌جا تاریک است.
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Lusine.

مدیریت تالار علم و دانش + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,203
لایک‌ها
3,765
امتیازها
73
محل سکونت
From a house between earth and sky
کیف پول من
230,117
Points
2,263
چند شب پیش آن‌قدر پریشان بودم که قصد داشتم بالای کوه بلندی که ماه خود را به نمایش گذاشته، بروم و نظاره‌اش کنم! قلبم را از جای بکنم و مقابلش بگیرم! سپس در حالی‌که خون از قلب مرده‌ام چکه می‌کند، فریاد بزنم و بگویم:
_ قلبم برای تو! خودم هم برای تو! اما تو را به هر که می‌پرستی، تو هم برای من باش!
اما افسوس، در وصف او باید گفت که در لاقیدی، عجیب حاذق بود! گویی من اصلا نبودم، گویی فریادم به گوشش نرسیده بود. دیگر چه بگویم در وصف او...!
کد:
چند شب پیش آن‌قدر پریشان بودم که قصد داشتم بالای کوه بلندی که ماه خود را به نمایش گذاشته، بروم و نظاره‌اش کنم! قلبم را از جای بکنم و مقابلش بگیرم! سپس در حالی‌که خون از قلب مرده‌ام چکه می‌کند، فریاد بزنم و بگویم:

_ قلبم برای تو! خودم هم برای تو! اما تو را به هر که می‌پرستی، تو هم برای من باش!

اما افسوس، در وصف او باید گفت که در لاقیدی، عجیب حاذق بود! گویی من اصلا نبودم، گویی فریادم به گوشش نرسیده بود. دیگر چه بگویم در وصف او...!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : .Lusine.

.Ana.

مدیر تالار مطبوعات + دستیار مدیر رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
995
لایک‌ها
3,519
امتیازها
73
کیف پول من
189,799
Points
1,297
سطح
  1. حرفه‌ای
هرروزی که چشمانم
را باز می‌کنم
به سوی پنجره کوچک اتاقم می‌روم
و با چشمانم به جستوجوی آشناترین غریبه‌ام می‌پردازم.
آی غریبه!
قلب من مهر و محبت را از یاد برده. قلبم نوازش می‌طلبد؛
اما نه هر نوازشی!
نوازشی از ج*ن*س او!
چه بگویم در وصف نوازش‌های او؟
هرروزی که چشمانم

را باز می‌کنم

به سوی پنجره کوچک اتاقم می‌روم

و با چشمانم به جستوجوی آشناترین غریبه‌ام می‌پردازم.

آی غریبه!

قلب من مهر و محبت را از یاد برده. قلبم نوازش می‌طلبد؛

اما نه هر نوازشی!

نوازشی از ج*ن*س او!

چه بگویم در وصف نوازش‌های او؟
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Lusine.

مدیریت تالار علم و دانش + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,203
لایک‌ها
3,765
امتیازها
73
محل سکونت
From a house between earth and sky
کیف پول من
230,117
Points
2,263
در وصف او باید گفت که، محبوبم نگارین پسندیده‌ای است
آخر دشوار است آموختن برخی چیزها!
او به من آموخت که چگونه در هنگام خنده، بگریم
او به من آموخت نقاب بزنم، چهره حقیقیم را بپوشانم با نقاب دختری که همیشه تبسم بر ل*ب داشت... .
کد:
در وصف او باید گفت که، محبوبم نگارین پسندیده‌ای است

آخر دشوار است آموختن برخی چیزها!

او به من آموخت که چگونه در هنگام خنده، بگریم

او به من آموخت نقاب بزنم، چهره حقیقیم را بپوشانم با نقاب دختری که همیشه تبسم بر ل*ب داشت... .
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : .Lusine.

.Ana.

مدیر تالار مطبوعات + دستیار مدیر رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
995
لایک‌ها
3,519
امتیازها
73
کیف پول من
189,799
Points
1,297
سطح
  1. حرفه‌ای
گمانم دیگر امیدی ندارم.
کاش بیاید، قلبم ندای از هم پاشیدن می‌دهد. می‌خواهم هنگام سقوطم او تکیه‌گاهم باشد!
دلم برای او تنگ است!
برای گذشته‌ها دلتنگم؛
همان زمانی‌که برای او دختر شاعری شدم
که قافیه تمام بیت‌هایش او بود
و شعرهایش در وصف او...!
گمانم دیگر امیدی ندارم.

کاش بیاید، قلبم ندای از هم پاشیدن می‌دهد. می‌خواهم هنگام سقوطم او تکیه‌گاهم باشد!

دلم برای او تنگ است!

برای گذشته‌ها دلتنگم؛

همان زمانی‌که برای او دختر شاعری شدم

که قافیه تمام بیت‌هایش او بود

و شعرهایش در وصف او...!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Lusine.

مدیریت تالار علم و دانش + مشاور تحصیلی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
1,203
لایک‌ها
3,765
امتیازها
73
محل سکونت
From a house between earth and sky
کیف پول من
230,117
Points
2,263
دیوار می‌شنود... این خاموشی شبانه را، سوزی را که در قلبم احساس می‌کنم، شیون کلماتی که در وصف او نوشته می‌شوند. این سکوت مرگبار و نبودش، کلمات را بر قلم‌ جاری می‌سازد. ظلمت زاج، بر دیوارها سایه می‌اندازد. بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، سایه‌ی تو و سایه‌ی او.
این‌جا تنها یک اتاق مسکوت است. یادش در شب‌های تیره، هر لحظه قلم را به نوشتن از برای او وا می‌دارد. وصف هذیان‌های دختری که برای خلاصی از او، راهی جز نوشتن در وصف او ندارد. نوشتن، غرق‌شدن در واژه‌ها و مردن در خیالش... !
کد:
دیوار می‌شنود... این خاموشی شبانه را، سوزی را که در قلبم احساس می‌کنم، شیون کلماتی که در وصف او نوشته می‌شوند. این سکوت مرگبار و نبودش، کلمات را بر قلم‌ جاری می‌سازد. ظلمت زاج، بر دیوارها سایه می‌اندازد. بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، سایه‌ی تو و سایه‌ی او.

این‌جا تنها یک اتاق مسکوت است. یادش در شب‌های تیره، هر لحظه قلم را به نوشتن از برای او وا می‌دارد. وصف هذیان‌های دختری که برای خلاصی از او، راهی جز نوشتن در وصف او ندارد. نوشتن، غرق‌شدن در واژه‌ها و مردن در خیالش... !
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : .Lusine.

.Ana.

مدیر تالار مطبوعات + دستیار مدیر رمان
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
ناظر تایید
مشاور انجمن
نقاش انجمن
دلنویس انجمن
روزنامه‌نگار انجمن
خبرنگار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-23
نوشته‌ها
995
لایک‌ها
3,519
امتیازها
73
کیف پول من
189,799
Points
1,297
سطح
  1. حرفه‌ای
در توصیف زیبایی‌اش چه بگویم؟
او مانند ماهی بود و من،
دریاچه‌ای خوش خیال که شبانه روز انعکاسم را در آب، نوازش می‌کرد!
گاهی این دریاچه خوش‌خیال می‌نشیند و به ماه نگاه می‌کند و با خود فکر می‌کند کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد، کاش، همان ماهی زیبایی باشد که انعکاسم را در آب نوازش می‌کند!
همین دریاچه خوش‌خیال گاه آرزو می‌کند کاش هیچ‌وقت عاشق نمی‌شد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! می‌گویند گاهی برف هم فریاد قلب‌ها را نمی‌شکند! حال اغراق می‌کنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمی‌شکند!
در توصیف زیبایی‌اش چه بگویم؟

او مانند ماهی بود و من،

دریاچه‌ای خوش خیال که شبانه روز انعکاسم را در آب، نوازش می‌کرد!

گاهی این دریاچه خوش‌خیال می‌نشیند و به ماه نگاه می‌کند و با خود فکر می‌کند کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد، کاش، همان ماهی زیبایی باشد که انعکاسم را در آب نوازش می‌کند!

همین دریاچه خوش‌خیال گاه آرزو می‌کند کاش هیچ‌وقت عاشق نمی‌شد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! می‌گویند گاهی برف هم فریاد قلب‌ها را نمی‌شکند! حال اغراق می‌کنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمی‌شکند!
#دلنوشته_در_وصف_او
#اثر_Soniya_Sara
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا