نقد ادبی دلنوشته «افگار»
عنوان: اَفگار
دلنویس: زیبا سعیدی
ژانر: تراژدی
منتقد ادبی: ساناز_هموطن
عنوان:
عنوان از یک کلمه تشکیل شده است که اندازهی استانداردی دارد.
(اَفْگار) به معنی زخمی، مجروح، خسته... باید توجه داشت که با (اَفْکار: جمع فکر، اندیشهها) نباید آن را اشتباه گرفت. این کلمه امروزه چون کمتر استفاده میشود متروکه شده است و شاید برای مخاطب در وهلهی اول همان ذهنیت (افکار) را به وجود آورد. دلنویس میتواند برای راحت رساندن ذهن خواننده به معنی درست کلمه از عنوان «دل افگار» یا مخفف ان «دل فگار» نیز استفاده نماید که در جوامع امروزی کاربرد بیشتری دارند.
عنوان کلیشه ندارد اما کلمهی همه گیری نیست.
از نظر جذب و کشش میتوان گفت چون کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، جذب چندان خوبی ندارد.
در کل احساسی که در بدنهی دلنوشته دیده میشود عنوان را توصیف میکند و در کل عنوان با محتوای دلنوشته مرتبط است.
عنوان با ژانر تراژدی دلنوشته ارتباط دارد و در کل دلنویس انتخاب نسبتاً خوبی را در عنوان انجام داده است.
از لحاظ بار ادبی با محتوای کلی دلنوشته ثابت و یکسان است.
■ژانر:
دلنوشته دارای یک ژانر تراژدی است که با محتوای دلنوشته ارتباط دارد.
ژانرِ قالب، با سبک و محتوای کلی دلنوشته همخوانی دارد.
■مقدمه:
دلنوشته مقدمهای به اندازهی سه خط دارد که متأسفانه نه اندازه استانداردی دارد، نه از زیبا نویسی در آن استفاده شده. مقدمه باید بین ۵ تا ۹ خط باشد.
مقدمه اصلاً با سبک و نوع نگارش دیگر پارتها همخوانی ندارد و متنی کلیشهای و ساده است.
شاید به نوعی تلخی در ابتدا به خواننده القا میکند که از جذابیت آن میکاهد چون نویسنده از همان ابتدا اظهار به درک نشدن توسط دیگران را دارد و به نوعی خواننده با حس نادیده گرفته شدن روبهرو میشود.
مقدمه چکیدهی خیلی کمی از دلنوشته است و مفهوم کلی را به خواننده نمیرساند.
■ساختمان دلنوشته
انسجام ادبی از ابتدا تا انتهای پارتها به خوبی رعایت شده و سبک و لحن متون ثابت و یکسان است.
دلنویس عزیز از انسجام نگارشی نیز تا حدی پیروی کرده. اندازهی پارتها باهم تقریباً هماهنگ است.
همچنین پارتهای دلنوشته حول یک محور و موضوعی خاص میچرخند و پرش موضوعی ندارند.
اما یکنواختی در نگارش کمی موجب خستگی مخاطب میشود. دلنویس عزیز برای بیشتر زیباتر شدن دلنوشته میتوانست از جابهجایی بیشتری در ارکان دلنوشته استفاده کند. تنها در کل دلنوشته یک مورد دیده شد:
(دلم نزاع سر میدهد، هر بار کُشندهتر از قبل.)
■آرایههای ادبی
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود، از کلمات ثقیل و پیچیدهی زیادی استفاده نشده بود.
اما چند مورد کلمه غیر فارسی دیده میشد.
(ریلکس، پلی لیست، هنزفری، پلی)
آرایهی تشخیص بسیار به کار رفته و تشبیه در آن استفاده شده بود.
اما در آرایه ادبی تشبیه نادرست هم دیده میشد:
(سیاهیِ اَفکارم نه تنها جلوی دیدگانم را گرفته است بلکه دارد (همانندِ گُلیخفهکننده )به تدریج دورِ قلبم را احاطه میکند تا آن را درونِ خودش حَل و خفه کند.)
برای گیاهان خفه کننده بیشتر علفهای هرز و پیچکها یا گیاه عشقه را مثال میزنن.
(به ظاهر سیرت زیبایی دارند ولی در واقع باطنشان از زشتی و پلیدی لبریز شده است را نمیخواهد.)
سیرت در ظاهر دیدنی نیست و همان معنی باطن را دارد در ظاهر صورت زیبا مثال زدنی است.
■نگارش
لحن دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است.
اصول نگارشی در دلنوشته رعایت شده است و علائم نگاشی مثل ویرگول زیاد به کار رفته. فعلها سر جای خودشان قرار گرفته و مدام ماضی و مضارع نمیشدند.
تمام ضمایر با افعال خودشان به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات،همچنین رعایت نیم فاصلهها به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده بود.
چند اشتباه نگارشی و املایی نیز در دلنوشته وجود داشت:
در حالِ گذر است اما،
در حالِ گذر است اما
دلم کمی فریاد زدن میخواهد اما، دردهایِ
دلم کمی فریاد زدن میخواهد اما دردهایِ
قبول کنیم که من، که شما
قبول کنیم که من که شما
توضیح:(در جمله و بعد از کلمههای ربطی و قیدی بسیط مانند «تا، که، و، اگر، یا، هم، خواه، اما، ولی، چون، زیرا، پس، اگر، را» معمولا ویرگول به کار نمیرود)
نگرفتن نمره بود
نگرفتن نمره بود.
توضیح: نقطه فراموش شده بود در پایان پارت دلنوشته.
دغدغم
دغدغهام
فروران
فوران
گوشه به گوشهٔ تنش
گوشه به گوشهی تنش
لاشهٔ
لاشهی
س*ینهٔشان،
س*ینهیشان،
ء
ی
در کل سطح قلم نویسنده بسیار عالی و با اشتباهات جزئی دیده شد.
در پایان نقد، با آرزوی قلمی مانا برای دلنویس عزیز.
ساناز_هموطن