اشعار باباطاهر

Zahra jafarian · 2023-10-28

ته که می‌شی بمو چاره بیاموج
که این تاریک شوانرا چون کرم روج
کهی واجم که کی این روج آیو
کهی واجم که هرگز وا نه‌ای روج

Zahra jafarian · 2023-10-28

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ

Zahra jafarian · 2023-10-28

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

Zahra jafarian · 2023-10-28

گیج و ویجم که کافر گیج میراد
چنان گیجم که کافر هم موی ناد
بر این آئین که مو را جان و دل داد
شمع و پروانه را پرویج میداد

Zahra jafarian · 2023-10-28

دو چشمم درد چشمانت بچیناد
مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یاری گرفتی
اگر گوشم شنید چشمم مبیناد

Zahra jafarian · 2023-10-28

دلم بی وصل ته شادی مبیناد
زدرد و محنت آزادی مبیناد
خ*را*ب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد

Zahra jafarian · 2023-10-28

بیته یارب به بستان گل مرویاد
وگر روید کسش هرگز مبویاد
بیته هر گل به خنده ل*ب گشاید
رخش از خون دل هرگز مشویاد

Zahra jafarian · 2023-10-28

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

Zahra jafarian · 2023-10-28

الهی گر*دن گردون شود خرد
که فرزندان آدم را همه برد
یکی ناگه که زنده شد فلانی
همه گویند فلان ابن فلان مرد

Zahra jafarian · 2023-10-28

نهالی کو سر از باغی برآرد
ببارش هر کسی دستی برآرد
برآرد باغبان از بیخ و از بن
اگر بر جای میوه گوهر آرد