اشعار خیام

[zahra jafarian]

ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

ای چرخ فلک خرابی از کینهٔ توست
بیدادگری شیوهٔ دیرینهٔ توست
ای خاک اگر س*ی*نه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در س*ی*نهٔ توست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زآن پیش که سبزه بر دمد از خاکت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هر کس سخنی از سر سودا گفتند
زآن روی که هست کس نمی‌داند گفت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌ست
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
این دسته که بر گر*دن او می‌بینی
دستی‌ست که بر گر*دن یاری بوده‌ست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

این کوزه که آبخوارهٔ مزدوری‌ست
از دیدهٔ شاهی و دل دستوری‌ست
هر کاسهٔ می که بر کف مخموری‌ست
از عارض مستی و ل*ب مستوری‌ست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

این کهنه رباط را که عالم نام است
وآرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی‌ست که واماندۀ صد جمشید است
قصری‌ست که تکیه‌گاه صد بهرام است

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

پیش از من و تو لیل و نهاری بوده‌ست
گردنده فلک نیز بکاری بوده است
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بوده‌ست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان