• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

شعر شعر«مثل بامدادی که گذشت»

  • نویسنده موضوع .ARNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 202
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.ARNI

مدیر تالار خانواده و زندگی + ناظر آزمایشی رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر آزمایشی
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
تایپیست
کاربر VIP انجمن
منتقد آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
3,804
لایک‌ها
2,724
امتیازها
93
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
47,010
Points
5,037
دردهایِ خیس شده از قطرات باران
چشمان گرگ‌های بیابان را
به دریای خروشان و به زلالی آب بدل می‌کند
و در کنار جویبار پر از نم‌نمک‌های باران
ارواح بیدها، با چشمانی خون‌آلود خفته‌اند
و گویی دردها، به جانم رخنه کرده‌اند
و گویی دردها، از جهانی متفاوت می‌آیند
و نیش این دردها، همانند نیش مار کشنده‌ست

و این جهان پر از صدای پرندگان بال شکسته‌ایست
که همچنان بر روی دردهایم مرهم می‌گذارند
بر روی دردهایم ب*وسه می‌زنند و اشک می‌ریزند
و دنیا همراه با دردها، با دستان زمختش
طناب‌دار را برایم می‌بافد
آن‌گاه به‌جای گلوبند او را به گر*دن می‌اندازم
اما او چاقویی گلو آویز بیش نیست.
خنده بی‌غم، برایم جز خیال نیست
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.ARNI

مدیر تالار خانواده و زندگی + ناظر آزمایشی رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر آزمایشی
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
تایپیست
کاربر VIP انجمن
منتقد آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
3,804
لایک‌ها
2,724
امتیازها
93
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
47,010
Points
5,037
من پرنده‌ی کوچک و بال شکسته‌ای را
می‌شناسم که کورسویی از امید دارد
و با همان امید، در یک نی‌لبک چوبی
آواز غمگینی سر می‌دهد
پرنده‌ی کوچکی که با فکر پرواز می‌میرد
و صبح سحرگاه، با کورسویی از امید زنده خواهد شد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.ARNI

مدیر تالار خانواده و زندگی + ناظر آزمایشی رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر آزمایشی
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
تایپیست
کاربر VIP انجمن
منتقد آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
3,804
لایک‌ها
2,724
امتیازها
93
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
47,010
Points
5,037
در یک شیشه‌ی کوچک
به دنبال روشنایی مهتاب می‌گشت
ناگهان پنجره شد پر از غم
شب سرشار از انبوهی از پرندگان بال شکسته
شب سرشار از سکوت حزن‌آلود
زنی خسته دل، قلب خود را زیر پاهایش له می‌کرد
باران بغضش را شکست و بارید
مغز آن زن بر روی دیوارهای خونین، متلاشی می‌شد
بر روی خط‌های صاف سقف خانه‌ای که فروخته ریخته شده بود
نم‌نمک‌های باران همانند مروارید زمین را فرش می‌کرد
و اما آن زن، همانند آبی راکد و زلال ته نشین میشد
به صدای آشنایی گوش سپرد
صدای جیرجیرک‌هایی که بی‌نوا آواز می‌سرودند
آه آن زن، س*ی*نه‌اش پر از بغض و درد است
پر از درد یک دوری، درد یک نبودن، درد یک فراموشی!
او به یاد آورد روزهایی که گذشتند
او گذشت از گذشته‌ای که گذشت!
در آن شیشه که حکم قفس داشت
با یک قطره اشک چشمانش را برای همیشه بست!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.ARNI

مدیر تالار خانواده و زندگی + ناظر آزمایشی رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر آزمایشی
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
تایپیست
کاربر VIP انجمن
منتقد آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
3,804
لایک‌ها
2,724
امتیازها
93
محل سکونت
شیراز
کیف پول من
47,010
Points
5,037
در این میکده، زنی غمگین‌تر از او نیست
نمی‌خندد، نمی‌گرید، دیگر امیدی در دلش نیست
وز گوشه‌نشین‌تر از او در این دیار نیست
هر ک.س در پناهگاهی است
او هم آ*غ*و*ش کسی نیست
در این گلدان، گلی شاداب نیست
گل رازقی از آن لعل شفقگون می‌نوشد آب باران
در این میکده آن زن می‌شود مدهوش
همه در آن پناهگاه آفاق و سیه پوش
جان به جانش کنند، کی از او مجنون‌تر است؟
اشک‌هایی که در چشمانش هویداست
همانند مروارید زمین را فرش می‌کند
در میکده باده فروش نگاهش به سمت اوست
آن زن از دوری او می‌میرد.
اما خاطره‌های آن مرد،
لحظه‌ای از ذهنش وداع نمی‌کند
آن مرد از زن گذشت، ولی آن زن گویی مُرد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا