معرفی کتاب کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک از دایان چمبرلین

[Zahra jafarian]

ماجرایی که دایان چمبرلین در کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک برایتان روایت می‌کند حول محور دختر جوانی می‌گردد که درست در اوج ناامیدی، زندگی‌اش دگرگون می‌شود! «مورگان» هنرمند شکست‌خورده‌ای است که یک سال اخیر را در زندان گذرانده و هرگز امیدی به آینده ندارد اما ناگهان در یکی از روزها با دو ملاقات‌کننده روبه‌رو می‌شود که گویا قصد دارند او را به تمام آرزوهایش برسانند. برای پی بردن به انتهای داستان، کافی است با این رمان مجذوب‌کننده همراه شوید.

درباره‌ی کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک
واقعیت این است که تمام انسان‌های دنیا این شانس را ندارند که در یک لحظه، کل زندگی‌شان متحول شود اما به نظر می‌رسد برای «مورگان» چنین معجزه‌ای شدنی باشد! مورگان نقاشی است که از کودکی به آثار نقاشان بزرگی چون «جسی جیمسون ویلیامز» علاقه داشته اما وقتی با قدم گذاشتن به دوران بزرگسالی، تحصیلات خود را در دانشکده‌ی هنر آغاز می‌کند، می‌بینید که نه استعداد خاصی در هنر دارد و نه حتی توانسته توجه حداقل یکی از استادانش را به کارهای خود جلب کند. البته این آغاز ماجرا نیست. رفته‌رفته زندگی چهره‌های تاریک‌تر خود را نیز به او نشان می‌دهد. مثلاً ر*اب*طه‌ی عاشقانه‌ای که با «تری»، یکی از دانشجویان حقوق، آغاز می‌کند نیز با ناکامی روبه‌رو می‌شود و دست آخر هم به جرم مجروح کردن یک دختر دیگر، راهی زندان می‌شود تا سال‌های حبسش را بگذراند. با گذشت یک سال، درست وقتی مورگان دیگر به اوضاع زندان عادت کرده و تصور نمی‌کند حالاحالاها از آن نجات پیدا کند، دو ملاقات‌کننده به سراغش می‌آیند تا پیام مهمی را به او برسانند.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

دایان چمبرلین (Diane Chamberlain) داستانی را در کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک (Big lies in a small town) آفریده که هنر و معما را به هم پیوند می‌زند. نویسنده از همان نخستین صفحات، پرسش‌هایی را در ذهن خواننده‌ی کنجکاو به وجود می‌آورد که او را وادار می‌کند برای پی بردن به اصل ماجرا تا انتهای کتاب پیش برود. البته نویسنده از رخدادهای گذشته‌ی زندگی مورگان نیز استفاده می‌کند تا نوعی حالت تعلیق را برای مخاطب خود پدید بیاورد. خواننده حین مطالعه‌ی این رمان هر لحظه منتظر است تا قهرمان کتاب با فلش‌بک‌هایی به گذشته، زندگی سابق خود را برای او آشکار نماید.

ملاقات‌کننده‌های مورگان آمده‌اند تا دو خبر خوب را به او برسانند: خبر اول اینکه اگر بخواهد می‌تواند از زندان آزاد شود و خبر دوم هم نشان می‌دهد بدون اینکه خودش کوچکترین اطلاعی داشته باشد، نقاشی‌هایش مورد توجه هنرمند مشهور، جسی جیمسون ویلیامز قرار گرفته. جسی ویلیامز که دهه‌های پایانی عمرش را صرف پرورش استعداد نقاشان جوان کرده بود، بدون اینکه فرصت کمک به مورگان را داشته باشد، از دنیا رفته اما وصیت کرده، این دختر جوان کار مرمت نقاشی دیواری یکی از گالری‌هایش را به عهده بگیرد. مورگان که هنوز نمی‌داند به چه دلیل مورد توجه و محبت جسی ویلیامز قرار گرفته، با شنیدن خبر آزادی و دستمزد چندهزاردلاری‌ای که قرار است از مرمت نقاشی نصیبش شود، آن‌چنان خوشحال می‌شود که تصمیم می‌گیرد پیشنهاد ملاقات‌کننده‌ها، یعنی دختر جسی ویلیامز و وکیلش را بپذیرد و تحقیقات خود را در زمینه‌ی مرمت نقاشی‌ها آغاز کند؛ چراکه هیچ سررشته‌ای در این مورد ندارد و معلوم نیست به چه دلیل برای این کار انتخاب شده است!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

دایان چمبرلین به سبک بسیاری از نویسندگان موفق، نقطه‌ی اوج داستان خود را در همان صفحات اول کتاب ارائه کرده و به این شکل مخاطبان را از همان ابتدا مجذوب اثر خود می‌کند. در کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک شاهد دقت نویسنده در بازنمایی شخصیت‌ها و ترسیم مشخصه‌های ظاهری و روحیات اخلاقی آن‌ها هستیم. اگر به دنبال تک رمان معمایی و نفس‌گیر هستید که موضوع اصلی خود را از هنر نقاشی وام گرفته باشد، لازم است همین حالا مطالعه‌ی این کتاب را آغاز کنید.

آیدا کوچکی برگردان اثر حاضر را به انجام رسانده و نشر کتاب کوله پشتی آن را به مرحله‌ی چاپ و انتشار رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک
رضایت‌بخش! یک داستان خوب و گیرا. (Greensboro News & Record)

دایان چمبرلین چیزی بیش از یک نویسنده‌ی فوق‌العاده است. او در داستان‌نویسی دقت بالایی دارد و رنج‌های انسان‌ها را به‌خوبی درک می‌کند. (The Star-Ledger)

تصویر چمبرلین از زیبایی خلاقانه و همچنین پشتکار در طول زمان و در مواجهه با موانع اجتناب‌ناپذیر، خوانندگان را مشتاق مطالعه‌ی این اثر خواهد کرد. (هفته‌نامه‌ی ناشران)

یک معمای هنری جذاب، سنجیده و گاهی اوقات تفکر برانگیز. (نقد کتاب Kirkus)

رمانی درباره‌ی هنر و معما! با گیرایی و کشش بالا که خوانندگان را با یک نتیجه‌ی تکان‌دهنده روبه‌رو خواهد کرد. (مجله‌ی People)

کتاب چمبرلین به پارچه‌ی چهل‌تکه‌ای شباهت دارد که از آدم‌ها، مکان‌ها و زمان‌های مختلفی تشکیل شده و طی یک ماجرای واحد و عاطفی به یکدیگر پیوسته‌اند. (بوک‌لیست)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

کتاب دروغ‌‌‌هایی بزرگ در شهری کوچک برای چه کسانی مناسب است؟
هواداران تریلرهای معمایی با موضوع نقاشی و آثار هنری، مجذوب کتاب دروغ‌‌‌هایی بزرگ در شهری کوچک خواهند شد.

با دایان چمبرلین بیشتر آشنا شویم
دایان چمبرلین (1950) نویسنده‌ی پرفروش و موفق آمریکایی است. او که از کودکی جذب دنیای داستان و رمان شده بود، در رشته‌ی مددکاری اجتماعی به تحصیل پرداخت و مشغول به کار شد. بااین‌حال، در دهه‌ی سوم زندگی‌اش، مجدداً به سراغ داستان‌نویسی رفت و این بار توانست 27 رمان را به چاپ برساند و از نویسندگان پرفروش ساندی تایمز، یواس‌ای تودی و نیویورک تایمز باشد.

از دیگر آثار دایان چمبرلین می‌توان کتاب‌های «خواهر خاموش» و «اعترافات تکان‌دهنده‌ی یک ماما» را نام برد.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

در بخشی از کتاب دروغ‌هایی بزرگ در شهری کوچک می‌خوانیم
الیور گفت: «اسم هنرمندش آنا دیل بوده.» بعد بالای نقاشی دیواری ایستاد، دستانش را مقابل س*ی*نه‌اش بر هم گذاشت و حالت واقعاً شادمانی در چهره‌اش پدیدار شد. «این معرکه‌ست، تو این‌طور فکر نمی‌کنی؟» او با نگاه خیره به من این را پرسید و من سر تکان دادم. الیور ادامه داد: «من آنا دیل رو گوگل کردم و خوندم که اون برندۀ رقابت شد تا این نقاشی دیواری رو بکشه، اما این تنها اطلاعاتیه که تونستم درموردش پیدا کنم. موفق نشدم رد هیچ‌کدوم از کارهای دیگه‌ش رو هم بزنم. این سبک...» او به نقاشی دیواری اشاره کرد. «این سبکِ تجسمی اون‌موقع‌ها برای نقاشی‌های دیواری ساختمون‌های دولتی مرسوم بوده.» و ریز خندید. «اما انگار آنا دیل برداشت منحصربه‌فرد خودش رو از سوژه‌ش اضافه کرده.»

نگاه خیره‌ام را به نقاشی دوختم. از قرار معلوم آن نقاشی متشکل بود از یک بخش مرکزی بزرگ - سه زن و موتورسیکلت - که در طرفینش دو بخش کوچک‌تر قرار داشت. در گوشۀ سمت راست بالا، زن آمریکایی آفریقایی‌تباری به چشم می‌آمد که یک‌جور سبد به دست داشت که به لطف چرک و ساییدگی، انباشته از چیزی نامشخص بود. نیمۀ پایین صورت زن هم مشکل داشت. آیا داشت یک خلال چوب را بین دندان‌هایش می‌فشرد؟ پایین او، در گوشۀ سمت راست نقاشی، یک ردیف از خانه‌های کوچک به چشم می‌خورد. به‌سمت دیگر نقاشی رفتم تا به گوشۀ سمت چپ بالای آن نگاهی بیندازم. دقیقاً نمی‌دانستم دارم به چه چیزی نگاه می‌کنم. یک قایق، شاید؟ بله، حتماً یک‌جور کشتی بود و زیر آن، در پنجمین و آخرین صحنۀ چشمگیر، مرد سفیدپوست - حداقل من که فکر می‌کردم پو*ست او زیر دوده سفید است - قدبلندی ایستاده بود و کنده یا تکه‌ای چوب یا چیزی شبیه آن در دستانش داشت. پنج صحنۀ جداگانه که همگی خیلی کثیف بودند. کل نقاشی دیواری طوری بود که انگار یک نفر آن را به پشت ماشینی وصل کرده و درحالی‌که سطحش روی زمین بوده، کیلومترها و کیلومترها آن را بر سنگ و گِل کشیده است. به‌نظر من، آن نقاشی - تمام هفت مترمربعش - به‌کل چیزی فراتر از قابل‌نجات‌دادن بود.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان