معرفی کتاب کتاب افسانه دیانا از سارا رجب پور

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
کتاب افسانه دیانا - جلد دوم، نوشته‌ی سارا رجب پور ادامه‌ی ماجراجویی‌های اسرارآمیز دختری به نام دیاناست که می‌خواهد سرنوشت خود و جهان اطرافش را تغییر دهد. باید دید او پس از سقوط از قصر ملکه‌ی مایا چطور خود را نجات می‌دهد و ماموریتش را به انجام می‌رساند.

درباره‌ی کتاب افسانه دیانا – جلد دوم
در جلد اول این کتاب، شاهد تلاش دیانا برای تغییر جهان پیرامونش بودیم. اما او به دلیل مکر و حیله‌ی ملکه‌ی مایا و خیانت اطرافیان، نتوانست رسالتش را به انجام برساند و از بالای قصر مایا به پایین سقوط کرد. در کتاب افسانه دیانا – جلد دوم، نوشته‌ی سارا رجب پور، دیانا همچنان به ماموریت پیشینش ادامه می‌دهد و بار دیگر همچون یک قهرمان در جهت نیل به اهدافش تلاش می‌کند. او حالا یک آموزه‌ی مهم را فراگرفته و آن را در مسیرش به‌کار می‌بندد؛ دیانا می‌داند نباید به‌سادگی به دیگران اعتماد کند. در طول این ماموریت حس‌های متضادی از قبیل شادی و غم و دل‌شکستگی و پیروزی را تجربه خواهد کرد. سارا رجب‌پور این کتاب را به روح دخترش، ارغوان، تقدیم کرده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
درباره‌ی مجموعه داستان افسانه دیانا
دیانا درست در آستانه‌ی هجده‌سالگی وارد ماموریتی عجیب می‌شود و به دنیایی قدم می‌گذارد که در آن سرنوشت بسیاری از آدم‌ها به دست اوست. او حالا در پی یافتن خود حقیقی‌اش است و در این دنیا عشق را با نگاهی تازه به تماشا می‌نشیند. حالا او به‌رغم در سختی‌های زندگی‌اش عیار خود را پیدا کرده و با وجود تمام ناملایمات، امید در قلب او جوانه زده است. دیانا مایل است دنیا را برای دیگران جای بهتری کند و می‌داند برای رسیدن به اهدافش باید قدم‌های خود را محکم‌تر بردارد.

کتاب افسانه دیانا – جلد دوم مناسب چه کسانی است؟
این کتاب را به نوجوانانی که به کتاب‌های علمی تخیلی، با درونمایه‌ی عاشقانه علاقه دارند توصیه می‌کنیم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
در بخشی از کتاب افسانه دیانا – جلد دوم می‌خوانیم
گرمای دلچسب خورشید، صورت دیانا را نوازش داده و او چشم‌هایش ‌را به آرامی باز نمود. نمی دانست چرا...؟ اما حس متفاوتی داشت. یک حس خوب... شاید به خاطر وجود دوباره‌ی ونوس بود... با یادآوری این موضوع، نگاهی به او انداخت، که کمی آن طرف‌تر، در خواب عمیقی فرو رفته، و اثری از آن زخم و تاول‌ها، روی پوستش دیده نمی‌شد. با مشاهده‌ی وضعیت بهبودیافته‌ی او، لبخند رضایت‌بخشی روی ل*ب‌هایش ‌نقش بست. آرام از جای برخاسته و نشست. کش و قوسی به خودش داده و با چشم به دنبال آرسن گشت؛ اما او را نیافت... با توجه به زخمی که داشت، کمی نگرانش شده و بیشتر دور و بر را نگاه کرد... ناگاه او را دید که در حال آبتنی در آن چشمه‌ی آب گرم است... لحظه‌ای محو تماشایش شد. با توجه به حجم عظیم بخار آنجا، بالاتنه‌ی بر*ه*نه‌اش به خوبی دیده نمی‌شد. اما هم چنان تشخیص عضلات تنومند او، خیلی هم سخت نبود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
دیانا ‌کاملاً غیر ارادی به او زل زده بود، که ناگهان آرسن از جلوی چشم‌هایش ‌غیب شد. او سراسیمه خودش را کنار چشمه رسانده و به دنبال او گشت. حس دلواپسی غریبی آزارش می‌داد. اصلا دلش نمی‌خواست یک نفر دیگر را هم از دست بدهد! در همین لحظه، فرام دستش را به کناره‌ی چشمه گرفته و دقیقاً مقابل دیانا، از آب بیرون آمد. آن دو لحظه‌ای چشم در چشم شدند. سکوت عجیبی بر فضا حاکم شده بود، طوری که دیانا می‌ترسید صدای تپش‌های قلبش شنیده شود! در همین لحظه، صدای ونوس، آن دو را از آن حال و هوا بیرون آورد...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا