• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

دلنوشته دنیا | علی برادر خدام خسروشاهی دلنویس انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
زندگی، آن ر*ق*ص پویا در ساحل تاریک تقدیر است. دلتنگی‌ها و شادی‌ها در هم آ*غ*و*ش گرفته‌اند، هم‌ر*ق*ص با هم، ولی همیشه با گامی ناهماهنگ. شاید همین اندازه که شادی‌ها بزرگ و بی‌پایان هستند، دلتنگی‌ها نیز پر و پیمانه و سنگین. این زندگی از پرده‌های مخملی سیاه و سفید تنها می‌داند. زندگی چون یک جاده تاریک و پویاست، هر گامی که می‌گذاری، دورافتادگی‌ها و دلتنگی‌ها را برایت به ارمغان می‌آورد.

در این دنیایی از خنده‌های بی‌نهایت، گاهی می‌افتد آهی سنگین که از دلی که از شادی پر شده، به درد می‌آید. هر روز یک صفحه جدید، یک داستان جدید و یک درد جدید. وقتی که احساس می‌کنی که تمام امیدت را از دست داده‌ای، زندگی دوباره تو را به یک درام بزرگ می‌کشاند. تمام آرزوهایی که در کوچکی آن‌ها را در دلت نهان کرده‌ای، پایان‌های ناگوار می‌یابند.

وقتی که می‌بینی که دنیا به طرز مسخره‌ای با احساسات تو بازی می‌کند، تنها چیزی که می‌توانی انجام دهی، نگاهی به خودت در آینه باشد. آیا می‌بینی این آینه را؟ آیا می‌بینی این درد را؟ زندگی چه‌قدر از تو خواسته است؟ چه‌قدر توانسته است از تو بگیرد؟

دلتنگی‌ها در زندگی همچون گل‌های وحشی در اراضی د*اغ می‌رویند، می‌گریزند ولی همیشه پا باز می‌گردند. تا زمانی که یاد نگیری که با آن‌ها همراه ر*ق*ص کنی، زندگی همیشه یک تراژدی خاموش خواهد بود
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
زندگی یک روزگار بی‌پایان است
با همهٔ غم و درد و آرامش
ما در این راه سرگردانیم
و هیچکس نمی‌داند کجاست مقصد

با همهٔ آرزوهای بی‌پایان
و همهٔ دلهای شکسته
ما در این راه پراکنده شده‌ایم
و هیچکس نمی‌داند کجاست مقصد

آیا زندگی چیزی است جز خستگی؟
آیا دلتنگی چیزی است جز درد؟
آیا انتظار چیزی است جز ناامیدی؟
آیا عشق چیزی است جز ترکیدن قلب؟

زندگی یک دورهٔ سخت است
با همهٔ دغدغه‌های بی‌پایان
ما در این راه مجروح شده‌ایم
و هیچکس نمی‌داند کجاست مقصد

اما با این حال، ما به امید زندگی می‌چسبیم
و به دنبال روشنایی در تاریکی‌ها می‌گردیم
چون ما زندگی را دوست داریم
با همهٔ غم و درد و آرامش

زندگی یک دلنوشته غمگین است
اما همهٔ ما در این راه هستیم
و به هر طرف که برود، همهٔ ما با هم هستیم
تا آخرین نفس این سفر بی‌پایان.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
زندگی، آن آهسته‌ی غربت در دل تنهایی است. اینجا، جایی که خنده‌ها بر لبان‌ها می‌مانند ولی دل‌ها همچنان خاموش و غمگین. گاهی احساس می‌کنیم که همه چیز از دست رفته است، چون هرچه می‌گذرد، تنهایی بیشتر و درد عمیق‌تر می‌شود. آیا این است که زندگی برای همه چنین باید باشد؟ آیا همه‌چیز واقعاً به این سادگی باید از بین برود؟

زندگی همچون یک فصل بی‌تفاوت از زمستان است، که برگ‌هایش همگی افتاده و درختان خسته به زمین می‌نشینند. اینجا، جایی که هیچ‌کس جز خودش به هیچ‌کس اهمیتی نمی‌دهد. یک جایی که حتی آفتاب هم به دل‌ها گرمی نمی‌دهد و تمام امیدها به چشمان خیره در خیابان‌ها می‌مانند.

در این مسیر دلتنگی، آرزوها به هم می‌پیوندند و می‌شکنند. وقتی که تمام امیدها به نقطه‌ی بحرانی می‌رسند، دیگر چیزی برای از دست دادن نیست. این دنیا، جایی است که تنها مانده‌ایم. تنهایی ما از همدیگر جدا کرده است، به همان اندازه که زمان از ما دور می‌شود.

همه چیز به سوی انتها می‌رود، آرام و بی‌صدا. ما همچنان در این فرار از خودمان گرفتار هستیم، در این درون زمینی از غم و افسردگی که هیچ‌کس نمی‌تواند درک کند. وقتی که همه چیز پایان می‌یابد، فقط یادتان می‌ماند که چقدر تنها بودید، و چقدر هیچ‌کس نمی‌تواند درک کند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
دلم تنگ است، بسیار تنگ
غم درونم را فرا گرفته
خسته ام از این همه دلتنگی
که هر روز به سختی می‌پذیرم

آیا کسی می‌فهمد درد من؟
آیا کسی می‌شنود آواز ناله‌ام؟
من تنها هستم، در این جهان بی‌کس
با دلی پر از غصه و اشک‌های ناتمام

خسته ام از این همه تلاش و پوچی
خسته از این همه رنج و روزگار سخت
آیا کسی می‌داند که من چقدر تنها هستم؟
آیا کسی می‌فهمد که من چقدر غمگینم؟

با چشمانی پر از اشک، به خود می‌خندم
با دلی پر از درد، به دنبال شادی می‌گردم
اما هرگز نمی‌توانم آن را پیدا کنم
چرا این همه تنهایی و غم در قلب من؟

دلم تنگ است، بسیار تنگ
و من همچنان در این تنهایی فراموش شده
با یک دلی پر از غصه و درد
منتظر روزی هستم که شادی به دلم برگردد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
امروز، هوا بارانی است و این باران، شبیه به احساس‌هایم است. غمگین، اندوهگین و پر از دردهایی که هیچکس نمی‌تواند آن‌ها را درک کند.
دلم پر است از خاطراتی که هیچگاه فراموش نخواهم کرد، از لحظاتی که با شادی و خنده گذرانده‌ام و همه آن‌ها را از دست داده‌ام. امروز، هوا بارانی است و من تنها در خانه‌ام نشسته‌ام، با یک فنجان چای گرم در دستم و فقط به خاطراتم فکر می‌کنم.
امروز، من تنها و ناامید هستم. درد و غم زندگی به من نشان داده است که هر چقدر هم سعی کنم، نمی‌توانم همه چیز را کنترل کنم. هر بار که به احساس خوشبختی نزدیک می‌شوم، زندگی با مشکلات جدیدی مرا مواجه می‌کند و من را به سختی‌های جدید می‌اندازد.
امروز، من تنها و ناامید هستم، اما در این همه غم و درد، یک چیز را فراموش نکنید، زندگی همچنان ادامه دارد و ما باید به آن ادامه دهیم. ممکن است در زمان‌هایی احساس کنیم که هیچ امیدی نمی‌ماند، اما هرگز نباید تسلیم شویم. باید به خودمان قول دهیم که همیشه قوی خواهیم ماند و در مقابل سختی‌های زندگی مقاومت کنیم.
امروز، هوا بارانی است و این باران، شبیه به احساس‌هایم است. احساس‌هایی که برای همیشه در دلم جا مانده‌اند و هرگز به آن‌ها فراموش نخواهم کرد. احساس‌هایی که هرگز نمی‌توانم با کسی به اشتراک بگذارم و تنها با خودم می‌مانند.
امروز، هوا بارانی است و این باران، شبیه به احساس‌هایم است. غمگین، اندوهگین و پر از دردهایی که هیچکس نمی‌تواند آن‌ها را درک کند. اما در این همه غم و درد، من به خودم قول می‌دهم که هرگز ناامید نخواهم شد و در برابر سختی‌های زندگی قوی خواهم ماند.
امروز، هوا بارانی است و من تنها در خانه‌ام نشسته‌ام، با یک فنجان چای گرم در دستم و فقط به خاطراتم فکر می‌کنم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
زندگی مثل یک بازی پر از شکست و پیروزی است. هر روز با شکست ها و پیروزی های جدید روبرو می شویم. اما گاهی این شکست ها آنقدر سخت و دردناک است که نمی توانیم به سادگی از آنها عبور کنیم.
دنیا نیز مثل یک سراب است. هرگز نمی توان به آن اعتماد کرد. ما هرگز نمی توانیم بگوییم که چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد. همه چیز می تواند به سرعت تغییر کند و ما را به سمت نابودی بکشاند.
اما در این دنیای پر از غم و درد، ما همچنان باید زندگی کنیم. باید به سختی های زندگی برخورد کنیم و از آنها درس بگیریم. باید با پشتکار و امید به سمت آینده حرکت کنیم، حتی اگر همه چیز به نظر ناامید کننده باشد.
اما گاهی اوقات، غم و درد ها به قدری سنگین می شوند که نمی توانیم به سادگی از آنها فرار کنیم. ممکن است در آ*غ*و*ش غم ها فرو رویم و نتوانیم از آنها خارج شویم. این همه درد و رنج، ما را به سمت تسلیم شدن می کشاند.
اما باید به خود یادآوری کنیم که هر غم و دردی دارای یک پایان است. هر شب بعد از تاریکی، صبح جدیدی می آید و با خودش آفتاب و امید را نیز می آورد. هرگز نباید از امید و ایستادگی خود دست برداریم.
زندگی مثل یک قایق در دریاست. ما هرگز نمی توانیم پایدار بمانیم و همیشه در حال حرکت و تغییر هستیم. اما هر تجربه ای که با آن روبرو می شویم، ما را به سمت یادگیری و رشد هدایت می کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
باران، آنقدر غمگین و دردناک است که به سادگی نمی توان از آن فرار کرد. همه چیز را با خودش می برد، از جمله امید و شادی ما. هر قطره باران، ما را به یاد خاطراتی می اندازد که دلمان می خواست فراموش کند.
باران، همیشه با خودش غم و اندوه می آورد. هر بار که باران می بارد، من همراه آن دلم را به سمت گذشته می کشم. به خاطراتی که هرگز نمی توان فراموش کرد، به عشق هایی که هرگز نتوانست رشد کند.
اما باران همچنان ادامه دارد. همه چیز را به سمت تیرگی و سکوت می کشاند. همه چیز را به سمت یک دنیای دیگر، جایی که در آنجا قلب من نمی تواند به آرامش برسد.
باران، همیشه با خودش غم و درد می آورد. هر بار که باران می بارد، من همراه آن دلم را به سمت تنهایی می کشم. به خاطراتی که هرگز نمی توان فراموش کرد، به عشق هایی که هرگز نتوانست رشد کند.
اما باران همچنان ادامه دارد. همه چیز را به سمت تیرگی و سکوت می کشاند. همه چیز را به سمت یک دنیای دیگر، جایی که در آنجا قلب من نمی تواند به آرامش برسد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
در آن لحظه تاریک و غمگین
با چشمانی پر از اشک
با دلی پر از درد
خداحافظی را گفتیم
پرده‌ی ابرها بر دلمان فرو شد
صدای باد بر دلمان نالید
لحظه‌ی خداحافظی
در دلمان آتشی روشن کرد
لبخندی تلخ بر لبان ما نشست
گفتیم خداحافظ به گذشته‌ی خوش
خاطراتی از عشق و زمان‌های خوب
با همان غم و درد به یاد آوردیم
خداحافظی، وقتی که دل‌ها شکسته می‌شود
و دستان ما از دستان عزیزان جدا می‌شود
آن لحظه تلخ که باید بگوییم خداحافظ
و تنها با خاطرات باقی بمانیم
آه، لحظه‌ی خداحافظی
با همان غم و تراژدی که در دل ما جاری است
مانده‌ایم تنها در تاریکی شب
با چشمان پر از اشک و دل پر از درد
خداحافظ... به آن زمان‌های خوب
که در آ*غ*و*ش هم بودیم
اما حالا، با خداحافظی
تنها و تاریک در این دنیای دور افتاده‌ایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

علی خسروشاهی

مدرس زبان انگلیسی + مدیر بازنشسته ادبیات
نویسنده انجمن
دلنویس انجمن
مقامدار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-07
نوشته‌ها
951
لایک‌ها
2,415
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
وب سایت
alikhosroshahinotes.ir
کیف پول من
57,569
Points
1,313
سطح
  1. حرفه‌ای
چقدر خسته‌ام. از مرگ خسته‌ام! نه، نه مرگ جسمی، بلکه مرگ اعتماد. وقتی به دیگران اعتماد می‌کنی، گویی قلبت را در دستانشان می‌گذاری، اما چه غم‌انگیز است که گاهی همان دستان، تفنگی می‌شوند به سمت قلبت.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که هر روز با وعده‌های توخالی و لبخندهای فریبنده احاطه شده‌ایم. به هر یک از آن‌ها امید بسته‌ایم، گمان کرده‌ایم که دوستی و عشق واقعی وجود دارد. اما هر بار که با ناامیدی مواجه می‌شویم، گویی تیرکی به قلبمان شلیک می‌شود.

اعتماد سوخته‌ام، همچون خاکسترهایی پراکنده در باد، دیگر جایی برای نشستن ندارد. هر بار که به کسی نزدیک می‌شوم، یاد آن لحظه‌های دردناک می‌افتم؛ یاد آن‌هایی که با کلمات شیرین، اما ناپایدار، قلبم را نشانه رفتند.

مرگ اعتماد، مرگ تدریجی است. وقتی دیگر نمی‌توانی به کسی تکیه کنی، وقتی دیگر نمی‌توانی به صداقت انسان‌ها ایمان بیاوری، زندگی به یک سردرگمی بی‌پایان تبدیل می‌شود.

شاید این تنها تراژدی اجتماعی ما باشد؛ مرگ‌های خاموشی که در دل‌هایمان رخ می‌دهد. ما هر روز می‌میریم، نه از جسم، بلکه از روح. و چه دردناک است که در این دنیای پر از فریب، تنها چیزی که باقی مانده، سایه‌های اعتماد سوخته‌مان است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا