خواهرِ جان دارد پیش من میآید. او دختر خیلی خوبی است و همیشه حواسش به من است . او نباید بفهمد که من دارم مینویسم.
خواهر جان یک صفاکار عالی است که کارش را با اشتیاق و شوق بسیار انجام میدهد؛ اما هیچ امیدی برای شغل بهتر از این ندارد.
من واقعاً احساس میکنم که او فکر میکند نوشتن باعث بیماری من شده است و من فقط وقتی میتوانم بنویسم که یا در خانه نباشد یا طوری دور باشد که از پنجرهها نتواند مرا ببیند. از پشت یکی از پنجرهها به راحتی میتوان موقعیت حاکم بر جاده دید. جادهای دوست داشتنی که در آن باد زیاد میوزد، پنجرهی دگیر چشمانداز بسیار وسیعی دید؛ انگار از همان یک پنجره میتوانی تمامی محوطه را ببینی. این محله بسیار دلنشین است. مرغزارهای مخملین و درختهای نارون این محله چشمنواز خوبی دارند.
این کاغذ دیواری یک طرح فرعی دارد که به شکل سایههای متفاوت دیده میشوند و فقط با حضور روشنایی میتوان طراح و خطهای آن را دید آنهم نه خیلی واضح و این خیلی آزاردهنده است، اما در قسمتهای دیگر کاغذ دیواری که طرحهای آن زیاد کمرنگ نیستند وقتی آفتاب باشد میتوان یک طرح عجیب، بیشکل و موذی دید که مخفیانه در پشت این طرح مسخره و چشمآزار در حال حرکت است.
خواهر جان دارد از پلهها بالا میآید!
خواهر جان یک صفاکار عالی است که کارش را با اشتیاق و شوق بسیار انجام میدهد؛ اما هیچ امیدی برای شغل بهتر از این ندارد.
من واقعاً احساس میکنم که او فکر میکند نوشتن باعث بیماری من شده است و من فقط وقتی میتوانم بنویسم که یا در خانه نباشد یا طوری دور باشد که از پنجرهها نتواند مرا ببیند. از پشت یکی از پنجرهها به راحتی میتوان موقعیت حاکم بر جاده دید. جادهای دوست داشتنی که در آن باد زیاد میوزد، پنجرهی دگیر چشمانداز بسیار وسیعی دید؛ انگار از همان یک پنجره میتوانی تمامی محوطه را ببینی. این محله بسیار دلنشین است. مرغزارهای مخملین و درختهای نارون این محله چشمنواز خوبی دارند.
این کاغذ دیواری یک طرح فرعی دارد که به شکل سایههای متفاوت دیده میشوند و فقط با حضور روشنایی میتوان طراح و خطهای آن را دید آنهم نه خیلی واضح و این خیلی آزاردهنده است، اما در قسمتهای دیگر کاغذ دیواری که طرحهای آن زیاد کمرنگ نیستند وقتی آفتاب باشد میتوان یک طرح عجیب، بیشکل و موذی دید که مخفیانه در پشت این طرح مسخره و چشمآزار در حال حرکت است.
خواهر جان دارد از پلهها بالا میآید!
آخرین ویرایش توسط مدیر: