• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

درحال ترجمه کاغذ دیواری زرد | ترجمه الف.کاف کاربر تک رمان

ساعت تک رمان

SHAWN

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-02
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
66
امتیازها
13
کیف پول من
582
Points
30
بسم تعالی

نام اثر : کاغذدیواری زرد
نویسنده : شارلوت پرکینز گیلمن
مترجم : ارشاویر سرمست
ژانر :-
دسته بندی : داستان کوتاه
خلاصه :
** داستان زبان اصلی فاقد خلاصه میباشد . بعد از اتمام ترجمه خلاصه قرار میگیرد

**اثر اختصاصی انجمن نویسندگی تک رمان نمیباشد.
**ترجمه از زبان انگلیسی به فارسی صورت گرفته است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : SHAWN

SHAWN

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-02
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
66
امتیازها
13
کیف پول من
582
Points
30
نوشته شارلوت پرکینز گیلمن

خیلی به ندرت پیش می‌آید که افراد عادی مانند جان و من برای تابستان تالارهای اجدادی را انتخاب کنند.
یک عمارت استعماری، یک ملک موروثی، می‌توانم بگویم یک خانه جن زده، که ارتفاع ان برابر با ساختمان‌های عصر رومانتیک دارد
با این حال من با افتخار اعلام خواهم کرد که چیز عجیبی درباره ان وجود دارد.
وگرنه چرا باید اینقدر ارزان اجازه داده شود و راحت رها شود؟ و چرا این همه مدت بدون اجاره مانده باشد؟
البته جان به من می خندد، البته در امر ازدواج چنین توقعی وجود دارد.
جان بینهایت اهل عمل است. او هیچ صبر و اعتقادی ندارد و از خرافه‌ها بشدت وحشت دارد ، و آشکارا با هر صحبتی در مورد چیزهایی غیرقابل دید و حس صحبت شود، تمسخر می کند.
جان پزشک است، و شاید - (البته این صحبت‌هارا با هیچ زنده‌ای نمی گویم، اما این کاغذ مرده است و خیال من را راحت می کند) - شاید این یکی از دلایلی است که من سریع خوب نمی‌شوم همین باشد.
می بینید او باور نمی‌کند که من بیمار هستم! چه کاری میتواند کرد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : SHAWN

SHAWN

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-02
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
66
امتیازها
13
کیف پول من
582
Points
30
وقتی که یک پزشک بلندمرتبه و شوهر کسی دوستان و اطرافیانش را اطمینان بدهد که موضوع مهمی جز افسردگی زودگذر یا تمایل خفیفی به تشنج، چه کاری بر می‌اید؟
برادر من هم یک پزشک است و او هم همین حرف‌ها را می‌زند.
بنابراین به من فاسفیت یا فاسفایت یا هر اسمی که دارد به علاوه داروهای مقوی، سفر، هواخوری و ورزش تجویز کرده‌اند. مرا از " کار " تا وقتی که کاملا بهترشوم منع کرده‌اند. شخصا با نظر انها موافق نیستم.فکر می‌کنم یک کار مطلوب همراه با هیجان و تغییر برای بهبودی من بهتر باشد خواهد بود. اما چه کاری از دست آدم بر می‌آید
برای مدتی با وجود ساز مخالف انها می‌نوشتم اما من را خسته می‌کرد چرا که باید با حیله‌گری و دور از چشم انها می‌نوشتم در غیر با مخالفت شدید آنان روبرو می‌شدم.
گاهی تصور می‌کردم اگر مخالف کمتری با این کارم وجود داشت می‌توانستم فعالیت بیشتری داشته باشم
اما جان می‌گوید بدترین کار ممکن که من می‌توانم انجام دهم فکر کردن در مورد وضعیت کنونی‌ام است و اعتراف می‌کنم که این کار همیشه باعث می‌شود که احساس بدی به من دست بدهد.
بنابراین این موضوع را رها می‌کنم و بیشتر درباره خانه صحبت می‌کنم.
مکانی کاملا دور افتاده، از جاده اصلی هم فاصله زیادی دارد می‌شود گفت تقریبا 3 مایل با روستا فاصله دارد.
این خانه پرچین‌ها، دیوارها، دروازه‌های بزرگ و قفل‌هایی دارد که باعث یاداوری مکان‌های انگلیسی می‌شود که اغلب در کتاب‌ها خوانده‌ایم.

خانه‌های کوچک زیاد و جداگانه‌ای برای مردم و باغبانان در این خانه ساخته شده است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : SHAWN

SHAWN

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-02
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
66
امتیازها
13
کیف پول من
582
Points
30
این خانه یک باغ بسیار زیبا دارد! هرگز چنین باغی ندیده‌ام. باغی بزرگ و سایه‌دار. باغ ردیفی از تاک‌های انگوربلند دارد که زیر سایبان آنها صندلی‌هایی برای نشستن گذاشته شده است
ظاهرا گلخانه هم وجود داشته اما الان همه خ*را*ب و ویران شده‌اند . به نظر می‌رسد درگذشته بین میراث‌دارن این خانه سر ارث مشکلات حقوقی به وجود امده است به همین دلیل این خانه سال‌ها است که خالی مانده است.
این روحیه‌ام را خ*را*ب می کند، می ترسم، اما برایم مهم نیست - چیز عجیبی در خانه وجود دارد - می‌توانم آن را احساس کنم.
حتی این موضوع را هنگام یک شب مهتابی با جان مطرح کردم اما او گفت چیزی که احساس کردم چیزی جز وزش نسیم باد نبود و پنجره را بست.
گاهی اوقات بی‌دلیل از دست جان عصبی می‌شوم؛ مطمئن هستم هیچ وقت این‌قدر حساس نشده بودم. مطمئن هستم دلیلش مربوط به همین خستگی‌ام است.
اما جان می‌گوید اگر همچین احساسی دارم دلیلش غفلت در کنترل خودم است؛ بنابراین حداقل درحضور او درد زیادی برای کنترل خود می‌کشم و این کار باعث خستگی شدید در من می‌شود
من اتاقمان را هیچ دوست ندارم، بیشتر از اتاق طبقه پایین خوشم می‌اید که پنجره‌ای به سمت گل‌های رز دارد و پرده‌ای قدیمی و زیبا از ج*ن*س چیت گلدار داشت
اما جان خواسته من را نمی‌شنید و می‌گفت اتاق طبقه پایین فقط یک پنجره دارد و جای کافی برای تخت دونفره ندارد
با این وجود جان حتی بخواهد اتاق دیگری بگیرد، اتاقی در ن*زد*یک*ی ان اتاق خواب نیست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : SHAWN

SHAWN

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-02
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
66
امتیازها
13
کیف پول من
582
Points
30
جان مرد دوست داشتنی و محتاطی است و خیلی کم به من اجازه می‌دهد بدون هدف خاصی کاری انجام دهم.
در نسخه تدوام من برای هرساعت از روزم برنامه‌ای اختصاص یافته است. او کاملا از من مراقبت می‌کند و اگر برای ان لرزشی قائل نشوم ناسپاسی خواهد بود
او می‌گوید تنها دلیلی که به اینجا آمده‌ایم بخاطرِ من بوده تا استراحتم کامل شود و تا حدی که می‌توانم از هوای اینجا استفاده کنم. می‌گفت: «عزیزم تمرین‌ به مقدار توانت بستگی دارد و غذا به اندازه اشتهایت اما به هر اندازه که بخواهی می‌توانی هوا بخوری.»
بنابراین ما اتاق مهدکودک طبقه‌ی بالا را گرفتیم. اتاقی بزرگ است، تقریبا تمام این طبقه را گرفته است و پنجره‌هایش به هرسمتی باز می‌شود. به هر طرف نگاه میکنی هوا و افتاب درخشان و فراوان وجود دارد.
باید قضاوت کنم اول مهدکودک بوده و بعد اتاق بازی و ورزشگاه. زیرا جلوی پنجره‌ها برای بچه‌های کوچک میله قرار گرفته و همچنین حلقه‌ها و چیزهایی در دیوارها مشاهده می‌شود.
نقاشی و کاغذ دیواری چنان به نظر می‌رسد این اتاق قبلا مدرسه پسرانه بوده باشد. قسمت‌های دور سرِ من در دیوار تا جایکه دستِ من می‌رسد، کاغذ دیواری به صورت نوارهای جداگانه از دیوار کنده شده است. قسمتِ پایینِ طرف دیگری اتاق نیز تا حد زیادی کنده شده است. بدتر از این کاغذ دیواری در عمرم ندیده‌ام
یکی از ان کاغذ‌ها از نمونه هایی است که ممکن است تمام گناه‌های هنری در ان اتفاق افتاده باشند؛ و پر از الگو‌های نامتناسب و پر زرق و برق در ان دیده می‌شود.
این کاغذ دیواری چندان کسل کننده است که چشم‌ را دچار اغتشاشِ دید می‌کند. برجستگی طرح‌ها در حدی است که دائم چشم بیننده را اذیت می‎کند وقتی بیننده یکی از پایه‌های غیرِ ثابتِ طرح‌ها را تا یکی از انحناهای دورتر دنبال کند، این پایه ناگهان خودش را گم می‌کند و در زاویه‌های خشم‌آلود غوطه‌ور می‌شود و در تضاد‌های ناشناخته، خود را نابود می‌کند.
رنگِ کاغذ زرد چرک، چنان زننده است که به صورت عجیبی با تغییر نورِ خورشید محو می‌شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : SHAWN

SHAWN

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-02
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
66
امتیازها
13
کیف پول من
582
Points
30
درکنار این رنگِ روشن ناراحت کننده در بعضی قسمت‌هایش نارنجی کسل کننده‌ای و در بعضی قسمت‌های دیگر شکل گوگردی بیمارگونه استفاده شده است.
جای تعجب نیست که بچه‌ها از آن متنفر بودند! اگر مجبور باشم مدت زیادی در این اتاق زندگی کنم،من هم باید از آن متنفر باشم.
جان دارد می‌آید و من باید از نوشتن را کنار بگذارم ، او از اینکه من یک کلمه هم بنویسم متنفر است.

ما دو هفته است که اینجا هستیم و من از آن روز اول تا به حال حوصله نوشتن نداشتم. درحال حاضر کنارِ پنجره‌ی این مهدکودک بیرحم نشسته‌ام و چیزی نیست که مانع نوشتنم شود جز کمبود نیرو و قدرت .
جان تمام روز یا حتی بعضی شبها که پرونده جدی داشته باشد به خانه نیست. خوشحالم که مسأله من جدی نیست. اما این ناراحتی‌های عصبی به صورت ترسناکی افسرده‌ام می‌کند. جان نمی‌داند که واقعا من چقدر رنج می‌برم. او می‌داند که دلیلی برای رنج کشیدن وجود ندارد و همین اورا راضی می‌کند. البته فقط غصبی بودن! هرچه هست وادارم می‌کند که وظایفم را انجام ندهم. من می‌خواستم برای جان کمکی باشم و موجب آسایش و راحتی‌اش شوم. و اما الان فقط نقش یک بارِ اضافی را ایفا می‌کنم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : SHAWN
بالا