با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
هر سال، سالگرد ازدواجمان بیا تجدید عهد کنیم
باهم بگوییم دنیا جای خیلی مزخرف و وحشتناکی است
ترسناک است و شاید لحظاتی برسد که توانایی ادامه دادن را نداشته باشیم
شاید روزهایی بیاید که فرار کردن آسانتر از ماندن باشد؛ ولی بیا مثل بچگیها انگشتهایمان را گره بزنیم و به همدیگر
قول بدهیم که میمانیم!
در شادی
در سختی
در آرامش
و در اضطراب... ">#گیلاس_نوشت
کد:
هر سال، سالگرد ازدواجمان بیا تجدید عهد کنیم
باهم بگوییم دنیا جای خیلی مزخرف و وحشتناکی است
ترسناک است و شاید لحظاتی برسد که توانایی ادامه دادن را نداشته باشیم
شاید روزهایی بیاید که فرار کردن آسانتر از ماندن باشد؛ ولی بیا مثل بچگیها انگشتهایمان را گره بزنیم و به همدیگر
قول بدهیم که میمانیم!
در شادی
در سختی
در آرامش
و در اضطراب...
#گیلاس_نوشت🍒
دوست داشتنت مثل عطر میمونه
اولش یه بو و حالی داری
وسطاش یه بو و حالی
و بعد از وصال...
تازه اصلا میفهمم انگار قبل از این، هیچچیزی از تو رو نداشتم... ">#گیلاس_نوشت
کد:
دوست داشتنت مثل عطر میمونه
اولش یه بو و حالی داری
وسطاش یه بو و حالی
و بعد از وصال...
تازه اصلا میفهمم انگار قبل از این، هیچچیزی از تو رو نداشتم...
#گیلاس_نوشت🍒
اگر میدانستم اینطور میشود،
زودتر از اینها میگفتم
آن روز که بیرونم کردی، در را باز میکردم و خودم سرخود میآمدم تو
جلویم را که نگرفته بودی...
آن روز که گفتی بروم ازدواج کنم و برایش شعر بگویم
میگفتم همین الان هم توی ذهنم با او ازدواج کردهام و دارم برایش شعر میگویم
تحملش را نداشتی
میدانم
نباید میگفتم؛
ولی ای کاش
زودتر از اینها دعا میکردم
که یک جوری بشود!
که بفهمی...
اصلا باید همان آخر ترم پیش میگفتم
به قول خودت نمرههایم را که گرفته بودم
دیگر آمده بودم چه کار؟
به جای حرف زدن از در و دیوار
باید میگفتم دوستت دارم! ">#گیلاس_نوشت
کد:
اگر میدانستم اینطور میشود،
زودتر از اینها میگفتم
آن روز که بیرونم کردی، در را باز میکردم و خودم سرخود میآمدم تو
جلویم را که نگرفته بودی...
آن روز که گفتی بروم ازدواج کنم و برایش شعر بگویم
میگفتم همین الان هم توی ذهنم با او ازدواج کردهام و دارم برایش شعر میگویم
تحملش را نداشتی
میدانم
نباید میگفتم؛
ولی ای کاش
زودتر از اینها دعا میکردم
که یک جوری بشود!
که بفهمی...
اصلا باید همان آخر ترم پیش میگفتم
به قول خودت نمرههایم را که گرفته بودم
دیگر آمده بودم چه کار؟
به جای حرف زدن از در و دیوار
باید میگفتم دوستت دارم!
#گیلاس_نوشت🍒
آدم از یک جایی به بعد
همش میخواهد همهچیزش را فدای فرزندش کند
سخت است؛
ولی بهار
بعدها
بچهها به والدینشان نگاه میکنند
الگو قرارش میدهند
از او یاد میگیرند
شهرزاد را یادت هست؟ گفت اگر بروم با قباد، بالای سر بچم باشم، دیگر چه چیزی دارم که یادش بدهم؟
باید مراقب روح خودت باشی...
روح بهار آزرده نباشد ها... ">#گیلاس_نوشت
کد:
آدم از یک جایی به بعد
همش میخواهد همهچیزش را فدای فرزندش کند
سخت است؛
ولی بهار
بعدها
بچهها به والدینشان نگاه میکنند
الگو قرارش میدهند
از او یاد میگیرند
شهرزاد را یادت هست؟ گفت اگر بروم با قباد، بالای سر بچم باشم، دیگر چه چیزی دارم که یادش بدهم؟
باید مراقب روح خودت باشی...
روح بهار آزرده نباشد ها...
#گیلاس_نوشت🍒
اگه تو پاریس دنیا میاومدی، چه کاره میشدی؟
- نمیدونم.
- شاید نوازنده، شاید رقاص، شاید نویسنده...
- شاید...
- الان امتحانش کن فکر کن یه بار دیگه متولد شدی، اینبار توی پاریس.
- بیا باهم امتحانش کنیم!
- باشه. تو دستات رو بذار روی پیانو، من راهنماییت میکنم.
دستهایش را میگذارد روی پیانو، جلو میروم، انگشتهای دست راستش را تنظیم میکنم. میگویم به ترتیب فشار بدهد.
و بهار برای اولینبار، آهنگ بهار را مینوازد. ">#گیلاس_نوشت
کد:
اگه تو پاریس دنیا میاومدی، چه کاره میشدی؟
- نمیدونم.
- شاید نوازنده، شاید رقاص، شاید نویسنده...
- شاید...
- الان امتحانش کن فکر کن یه بار دیگه متولد شدی، اینبار توی پاریس.
- بیا باهم امتحانش کنیم!
- باشه. تو دستات رو بذار روی پیانو، من راهنماییت میکنم.
دستهایش را میگذارد روی پیانو، جلو میروم، انگشتهای دست راستش را تنظیم میکنم. میگویم به ترتیب فشار بدهد.
و بهار برای اولینبار، آهنگ بهار را مینوازد.
#گیلاس_نوشت🍒
داشتم برایش از یکی از استادهایم تعریف میکردم
بعد هر کاری کردم اسم استاد را یادم نیامد
گفتم «اتفاقاً خیلی هم استاد خوبی بودها»
گفت «چون خوب بوده یادت نمیاد؟»
خندیدیم. گفتم نه استادهایی که یک ترم میآیند و میروند خب آدم یادش میرود.
گفت «پس مثلا من رو یادت میمونه»
گفتم «شما خیلی عزیز هستید»
و میخواستم بگویم بهار!
اگر یک روز بمیرم، هنوز هم روحم دوستت خواهد داشت
اگر فراموشی بگیرم، یک لحظه صدایت را بشنوم ماهیچههای قلبم به شدت خواهند تپید، تو را تمام بدنم، روحم و استخوانهایم می شناسند!
هیچوقت فراموش نمیشوی، هیچوقت! ">#گیلاس_نوشت
کد:
داشتم برایش از یکی از استادهایم تعریف میکردم
بعد هر کاری کردم اسم استاد را یادم نیامد
گفتم «اتفاقاً خیلی هم استاد خوبی بودها»
گفت «چون خوب بوده یادت نمیاد؟»
خندیدیم. گفتم نه استادهایی که یک ترم میآیند و میروند خب آدم یادش میرود.
گفت «پس مثلا من رو یادت میمونه»
گفتم «شما خیلی عزیز هستید»
و میخواستم بگویم بهار!
اگر یک روز بمیرم، هنوز هم روحم دوستت خواهد داشت
اگر فراموشی بگیرم، یک لحظه صدایت را بشنوم ماهیچههای قلبم به شدت خواهند تپید، تو را تمام بدنم، روحم و استخوانهایم می شناسند!
هیچوقت فراموش نمیشوی، هیچوقت!
#گیلاس_نوشت🍒
اولینبار که خواستم بگویم دوستت دارم،
شروع کرد به گفتن از اینکه بروم ازدواج کنم و برای یک نفر شعر بگویم.
رسما گفت دیگر برایش شعر ننویسم، احمق نبودم، فهمیدم؛ ولی خب خودم را زدم به نفهمی و بازهم برایش شعر نوشتم.
دفعه دوم و سوم و چهارم و پنجم که رفتم بگویم دوستت دارم،
نبود! هی در زدم و ماندم پشت در بسته، گفتم خدایا بهخدا من آمدم بگویم؛ ولی نیست، نمی خواهد بداند!
دفعه ششم که رفتم بگویم دوستت دارم، گفت: «سلام چطوری؟!خوشحال شدم دیدمت خداحافظ!» من هم دیگر دیوانه شدم، گفتم خدایا اصلا نمیگویم! نمیگویم! دیگر باید زمین به آسمان بیاید که بخواهم بگویم.
دوستم میگفت شاید وقت مناسبی نیست، هنوز هم کمی امید داشتم.
بعد یک روز بین صحبت.هایش گفت هیچوقت دختر نباید اول برود سراغ این حرفها و خودش پیش قدم بشود. بازهم چیزی نگفتم، هنوز امید داشتم، اصلا این را که گفت با خودم گفتم شاید الان نه؛ ولی بالاخره به او میگویم!
بعد یک روز خودش سر صحبت را باز کرد، ایندفعه دیگر پشت در بسته نماندم، فرستاده نشدم سراغ دیگران واسه شعر و شاعری. ایندفعه خودش دعوتم کرد، سوال کرد، کمکم کرد تا بگویم دوستش دارم، خیلی سختم بود، انقدر سختم بود که اصلا فکر کردم شاید این منم که آماده گفتنش نبودم!
ولی میخواهم بگویم، چیزی بخواهد بشود میشود. اگر بخواهید شدنی است! به نشانهها، مانعها و حتی فالهای حافظ تکیه نکنید. حافظ جان درست میگوید ها! کاملا درست میگوید؛ ولی شما انسانید و صاحب اختیار. میتوانید بگویید خب خودش دکم کرد و گفت ابزار علاقه ممنوع، میروم پی کارم. میتوانید هم دعا کنید، بگویید خدایا اگر چه مانع بسیار است؛ ولی تو از اینها قویتر و قدرتمندتری! ">#گیلاس_نوشت
کد:
اولینبار که خواستم بگویم دوستت دارم،
شروع کرد به گفتن از اینکه بروم ازدواج کنم و برای یک نفر شعر بگویم.
رسما گفت دیگر برایش شعر ننویسم، احمق نبودم، فهمیدم؛ ولی خب خودم را زدم به نفهمی و بازهم برایش شعر نوشتم.
دفعه دوم و سوم و چهارم و پنجم که رفتم بگویم دوستت دارم،
نبود! هی در زدم و ماندم پشت در بسته، گفتم خدایا بهخدا من آمدم بگویم؛ ولی نیست، نمی خواهد بداند!
دفعه ششم که رفتم بگویم دوستت دارم، گفت: «سلام چطوری؟!خوشحال شدم دیدمت خداحافظ!» من هم دیگر دیوانه شدم، گفتم خدایا اصلا نمیگویم! نمیگویم! دیگر باید زمین به آسمان بیاید که بخواهم بگویم.
دوستم میگفت شاید وقت مناسبی نیست، هنوز هم کمی امید داشتم.
بعد یک روز بین صحبت.هایش گفت هیچوقت دختر نباید اول برود سراغ این حرفها و خودش پیش قدم بشود. بازهم چیزی نگفتم، هنوز امید داشتم، اصلا این را که گفت با خودم گفتم شاید الان نه؛ ولی بالاخره به او میگویم!
بعد یک روز خودش سر صحبت را باز کرد، ایندفعه دیگر پشت در بسته نماندم، فرستاده نشدم سراغ دیگران واسه شعر و شاعری. ایندفعه خودش دعوتم کرد، سوال کرد، کمکم کرد تا بگویم دوستش دارم، خیلی سختم بود، انقدر سختم بود که اصلا فکر کردم شاید این منم که آماده گفتنش نبودم!
ولی میخواهم بگویم، چیزی بخواهد بشود میشود. اگر بخواهید شدنی است! به نشانهها، مانعها و حتی فالهای حافظ تکیه نکنید. حافظ جان درست میگوید ها! کاملا درست میگوید؛ ولی شما انسانید و صاحب اختیار. میتوانید بگویید خب خودش دکم کرد و گفت ابزار علاقه ممنوع، میروم پی کارم. میتوانید هم دعا کنید، بگویید خدایا اگر چه مانع بسیار است؛ ولی تو از اینها قویتر و قدرتمندتری!
#گیلاس_نوشت🍒
یک جور عجیبی زیباست!
اگر از این لاغرتر شود دیگر مچها و انگشتهای تپلیاش انقدر دلبر نخواهند بود
و اگر تپلیتر باشد، فکر میکنم صورتش مانند مجسمه ها زیبا نخواهد شد
انگار خدا دقیقاً به اندازه درستش کرده
به اندازه تپل است.
نمی دانم چطور بگویم؛ ولی خیلی خیلی دقیق و کامل خلق شده
صدایش، اندامش، چشمانش، چشمانش! ">#گیلاس_نوشت
کد:
یک جور عجیبی زیباست!
اگر از این لاغرتر شود دیگر مچها و انگشتهای تپلیاش انقدر دلبر نخواهند بود
و اگر تپلیتر باشد، فکر میکنم صورتش مانند مجسمه ها زیبا نخواهد شد
انگار خدا دقیقاً به اندازه درستش کرده
به اندازه تپل است.
نمی دانم چطور بگویم؛ ولی خیلی خیلی دقیق و کامل خلق شده
صدایش، اندامش، چشمانش، چشمانش!
#گیلاس_نوشت🍒