بیا و به قلبم، به این من... کمی مبتلا شو...
ببوسم، ببوسم، کمی بی حیا شو...
بگو میپرونه تنم خوابو از سر...
بگو عاشقی! خیره تو این چشا شو...
به انگشت تو من چه محتاجم امشب...
نوازش بکن من رو، یک کم رها شو...
به موهام بزن عطر عشقو و غزل رو
کنارم بمون و برا من خدا شو...
نگفتم چقد عشق تو خوب و خاصه...
برا من، تو مجنونِ تو قصه ها شو...
کد:
بیا و به قلبم، به این من... کمی مبتلا شو...
ببوسم، ببوسم، کمی بی حیا شو...
بگو میپرونه تنم خوابو از سر...
بگو عاشقی! خیره تو این چشا شو...
به انگشت تو من چه محتاجم امشب...
نوازش بکن من رو، یک کم رها شو...
به موهام بزن عطر عشقو و غزل رو
کنارم بمون و برا من خدا شو...
نگفتم چقد عشق تو خوب و خاصه...
برا من، تو مجنونِ تو قصه ها شو...
تو منتظر تر از منی، و میزنی مرا صدا...
حجاب می رود کنار، و کشف میکنم تو را...
تو تازه ای چونان بهار، و نرم مثل برگِ گل
عجب چه عطر دلبری... کجا تو میبری مرا؟
تو اعتماد میکنی، به حس خوبِ عشق من
چگونه عاشقم شدی؟ به من بگو چطور؟ چرا؟
تو نور میدهی به من، و نور میدهم به تو!
تو از منی بهارِ من، نمی شوی ز من جدا
بمان در این دیار شعر، بمان برقص با غزل...
درون هر ترانه ام، در این غزل بیا بیا...
ببوس قلب خسته را، تو مرهمی برای من
همیشه با وجودِ من، دل تو بوده آشنا
کد:
تو منتظر تر از منی، و میزنی مرا صدا...
حجاب می رود کنار، و کشف میکنم تو را...
تو تازه ای چونان بهار، و نرم مثل برگِ گل
عجب چه عطر دلبری... کجا تو میبری مرا؟
تو اعتماد میکنی، به حس خوبِ عشق من
چگونه عاشقم شدی؟ به من بگو چطور؟ چرا؟
تو نور میدهی به من، و نور میدهم به تو!
تو از منی بهارِ من، نمی شوی ز من جدا
بمان در این دیار شعر، بمان برقص با غزل...
درون هر ترانه ام، در این غزل بیا بیا...
ببوس قلب خسته را، تو مرهمی برای من
همیشه با وجودِ من، دل تو بوده آشنا
من ظاهرا دور از توام، مشتاقِ دیدارم ولی
میخندد این ل*ب، از درون بدجور میبارم ولی...
لبخند بر من میزنی قلبم بهاری می شود
ناشی در عشق و عاشقی ام، دوستت دارم ولی
هر بار می بینم تو را من دست و پا گم می کنم
خوددار هستم کمی، بیمارِ بیمارم ولی
معشوقِ من شعری برایم میفِرستی عاقبت؟
خاموشم و صد حرف دارد رنگ رخسارم ولی
بر در زدی، باز آمدی پیشم... سلام ای آشنا!
در خواب میبینم تو را؟ بیدارِ بیدارم ولی
کد:
من ظاهرا دور از توام، مشتاقِ دیدارم ولی
میخندد این ل*ب، از درون بدجور میبارم ولی...
لبخند بر من میزنی قلبم بهاری می شود
ناشی در عشق و عاشقی ام، دوستت دارم ولی
هر بار می بینم تو را من دست و پا گم می کنم
خوددار هستم کمی، بیمارِ بیمارم ولی
معشوقِ من شعری برایم میفِرستی عاقبت؟
خاموشم و صد حرف دارد رنگ رخسارم ولی
بر در زدی، باز آمدی پیشم... سلام ای آشنا!
در خواب میبینم تو را؟ بیدارِ بیدارم ولی
دور تو خیلی شلوغه، لحظه ای تنها نمیشی...
شهرمون رو متر کردم، توی قم پیدا نمیشی...
چند باری اومدم خونت، ولی خونه نبودی...
دیگه واسم منتظر خوشحال و بی پروا نمیشی...
ای غریبه! توی خوابم خوب میرقصی برا من...
من که دل کندم ولی تو... بیخیال ما نمیشی!
از یه ور میگی غزل میخوای از اون ور را نمیدی...
منعطف شو! سفت و سختی توی شعرم جا نمیشی...
خواستم تا همسرم باشی... یهو ساکت شدی تو
این جوابش یک کلامه! آه... میشی یا نمیشی؟
کد:
دور تو خیلی شلوغه، لحظه ای تنها نمیشی...
شهرمون رو متر کردم، توی قم پیدا نمیشی...
چند باری اومدم خونت، ولی خونه نبودی...
دیگه واسم منتظر خوشحال و بی پروا نمیشی...
ای غریبه! توی خوابم خوب میرقصی برا من...
من که دل کندم ولی تو... بیخیال ما نمیشی!
از یه ور میگی غزل میخوای از اون ور را نمیدی...
منعطف شو! سفت و سختی توی شعرم جا نمیشی...
خواستم تا همسرم باشی... یهو ساکت شدی تو
این جوابش یک کلامه! آه... میشی یا نمیشی؟