خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده گرداب | فلورا کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع فلورا.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
آری ته خواهد کشید؛ ولی هنگامی که آرامشی عجیب شانه‌های خسته‌ام را در آ*غ*و*ش کشیده بود. چرا باید از این گرداب گذر می‌کردم؟!
آرامشی که می‌دانستم از ج*ن*س اوست. منِ دیوانه که در طی روزها و دقیقه‌ها و ثانیه‌ها آرام بودم، به‌خاطر معشوق بود. به‌خاطر قل و زنجیر‌هایی که تنم را به او وصل کرده بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
در کنار پنجره ایستاده‌ام؛ اما می‌دانم که دیگر چشمی وجود ندارد که برای دیدنش ثانیه‌ها را بشمارم. شب است و نیمه‌شب، همه به خواب رفتند و شب از نیمه گذشت؛ ولی من هنوز هم در اقیانوس ذهنم دست و پا می‌زنم و در خیال آ*غ*و*ش تو سیر می‌کنم. بسیار شب‌ها که ناله برآوردم و چه شب‌ها که اشک‌ها هدر دادم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
بسی افسوس که در عمق آن گورستان سنگین، کسی نیست که ناله‌های مرا شنوا باشد. آسمان کویر پرمهتاب که هرگاه مشت خونین و بی‌تاب قلبم را در زیر باران‌های غیبی سکوتش می‌گیرم، امشب تاریک‌تر از هر زمانی است. همه‌ی طبقات آسمان را گشته‌ام و تازه می‌فهمم که از خاموشی ستاره‌ی شب‌هایم خیلی گذشته است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
دیگر کسی نیست که با دستان نوازشگرش سرمای تنم را به کوره بدل کند. دیگر نیست آن‌که با لبخند‌های غیبی‌اش نگاهم را به سمت خود سوق می‌داد. دیگر نیست آن‌که باید باشد. من به فراموشی داشتن عادت کرده‌ بودم، این‌که تو باشی و تمام سیلی‌های روزگار را فراموش کنم و در برابر هیچ‌کدام زانو خم نکنم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
اما آخ اکنون همان کسی که عامل نفس کشیدنم بود، با نبودش زانوهایم را خمیده و دردش را به مرز استخوان‌هایم رسانده است. مگر نگفته بودم هوایی که بدون تو و عطرت باشد سمی است؟!
آخر مگر نگفته بودم؟
نیستی که به‌روی زخم‌هایم مرهم بگذاری. من تازه می‌خواستم قفل دلم را برایت بگشایم! تازه داشتم جان می‌گرفتم؛ ولی تو نگاهت را دزدیدی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
از دوری‌ات یخ زدم. صدایت زدم، هی داد کشیدم و فریاد زدم. دیگر شب‌ها آهسته اشک می‌ریزم تا شاید از درد‌هایم کاسته شود. تحمل می‌کنم؛ ولی من می‌دانم، هرگز شب‌های گذشته بر‌ نمی‌گردد که نمی‌گردد. اکنون ساعت عاشقی پایان یافته است. شاید عمر باتری‌اش همچون تو به اتمام رسیده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
من هنوز مبهوت مانده‌ام که تو چگونه دل دادی و چگونه دل کندی! چشمانم در این‌سو و آن‌سو پرسه می‌زنند و درحال وجب کردن گوشه گوشه‌ی شهر اند؛ شاید که ردی از تو پیدا کنند. قطره‌ای که از چشمانم فرو می‌چکد، میان خود پیمان بسته‌اند، که تسلیم نشوند و مرا از دیدن کوچه‌ها، خیابان‌ها و شهرها برای یافتن تو محروم کنند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
نبودنت خانه‌ام را ویران کرد. خانه‌ای که تو خشت‌هایش را روی هم نهادی و من اکنون با ریزش آجرهایش شکستم. شکستم و تکه‌هایم از هم فرو پاشید و در کناری همین حوالی، لابه‌لای این خرابه فرود آمدند. من شکستم؛ اما تویی نبود که تکه‌هایم را جمع کند و آن‌ها را کنار هم بچیند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
ندیدنت آشفته و داغونم کرد. اصلا دیوانه‌ام کرد. شاید یکی از خاصیت‌های عشق این است. کاش می‌شد، حرف «ن» را در آغاز مصدرهای ندیدن، نبودن و نشنیدن حذف کرد! چشمانم در جستجوی رخ تو است و تنم گرمای دستان تو را فریاد می‌زند، حتّی گوش‌هایم هم دلتنگ آهنگ صدایت شده‌اند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فلورا.

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
335
کیف پول من
18,314
Points
685
می‌دانستم که این عشق روزی مرا فلج می‌کند؛ به والله که می‌دانستم! نفرین بر این زمستان که تو را از من گرفت. نفرین بر این زمستان که خود سفیدپوش شد و مرا سیاه‌پوش کرد. آری تو را از من گرفت و حتی اندک مجالی برای درک حوادث نداد. امروز همه‌چیز از درک من خارج است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا