دوستش داشتم
دوستش داشتم روایت زنی به نام کلوئه است که عاشقانه همسرش را دوست دارد. اما کم کم متوجه میشود همسرش میخواهد او و دخترهای کوچکشان را ترک کند تا با معشوقهاش باشد. کلوئه بعد از این بحران تصمیم میگیرد به همراه فرزندانش به ویلای پدر و مادر همسرش در خارج از شهر برود.آنجا پدر شوهر کلوئه شروع میکند به بیان خاطرهای از زندگیش و عشقی که تجربه کرده و اشتباهاتی که در آن ماجرا اتفاق افتاده تا با این کارغم و رنج کلوئه را کمتر کند.