Saba.N
مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستاننویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
- تاریخ ثبتنام
- 2020-05-31
- نوشتهها
- 2,583
- لایکها
- 31,078
- امتیازها
- 138
- محل سکونت
- رُم، ایتالیا
- کیف پول من
- 80,611
- Points
- 1,430
#پست10
#منهوک
اینکه کِی قرار است کلاغ سیاهِ موهایت را با لبانم آذوقه بدهم را نمیدانم!
حتی نمیدانم چرا قهوهی گرم چشمانت، به من که میرسد سرد و زهرِمار میشود؟
لبانت!
از آنها بگویم.
پنبههای نرمی هستند که به نسیمی برای دِگران شعله میشوند و آتش میگیرند؛ اما به من که میرسند، چون کویر لوت خشکاند و بیآب!
نمیدانم تو با من سرِ ناسازگاری داری یا طبیعتِ لجباز بدنت؛ اما هرچه که هست، دارد جان مرا میگیرد.
#انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
#منهوک
#دلنوشته_منهوک
#صبا_نصیری
#منهوک
اینکه کِی قرار است کلاغ سیاهِ موهایت را با لبانم آذوقه بدهم را نمیدانم!
حتی نمیدانم چرا قهوهی گرم چشمانت، به من که میرسد سرد و زهرِمار میشود؟
لبانت!
از آنها بگویم.
پنبههای نرمی هستند که به نسیمی برای دِگران شعله میشوند و آتش میگیرند؛ اما به من که میرسند، چون کویر لوت خشکاند و بیآب!
نمیدانم تو با من سرِ ناسازگاری داری یا طبیعتِ لجباز بدنت؛ اما هرچه که هست، دارد جان مرا میگیرد.
کد:
اینکه کِی قرار است کلاغ سیاهِ موهایت را با لبانم آذوقه بدهم را نمیدانم!
حتی نمیدانم چرا قهوهی گرم چشمانت، به من که میرسد سرد و زهرِمار میشود؟
لبانت!
از آنها بگویم.
پنبههای نرمی هستند که به نسیمی برای دِگران شعله میشوند و آتش میگیرند؛ اما به من که میرسند، چون کویر لوت خشکاند و بیآب!
نمیدانم تو با من سرِ ناسازگاری داری یا طبیعتِ لجباز بدنت؛ اما هرچه که هست، دارد جان مرا میگیرد.
#انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
#منهوک
#دلنوشته_منهوک
#صبا_نصیری
آخرین ویرایش توسط مدیر: