بير= بگير
بير= گذراندن
بير=درآمد كافي داشتن
بير= دريافتن/دركشه بيرمينه= ميفهمد
بيررته= گريختن.بیر می رت=می گریخت.
بيل= بگذار- مهلت بده
بيل تا= بگذار تا...؟از روي دهخدا/
بیم رووش زرده= در چهره اش پریدگی رنگ دیده می شود.
بیم = درون، پنهان در نهان، پیدا در ناپیدا
بير= گذراندن
بير=درآمد كافي داشتن
بير= دريافتن/دركشه بيرمينه= ميفهمد
بيررته= گريختن.بیر می رت=می گریخت.
بيل= بگذار- مهلت بده
بيل تا= بگذار تا...؟از روي دهخدا/
بیم رووش زرده= در چهره اش پریدگی رنگ دیده می شود.
بیم = درون، پنهان در نهان، پیدا در ناپیدا