• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

زبان‌های محلی لغات لری

  • نویسنده موضوع SHAGHAYEGH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 508
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
بير= بگير

بير= گذراندن

بير=‌درآمد كافي داشتن

بير= دريافتن/دركشه بيرمينه= مي‌فهمد

بيررته= گريختن.بیر می رت=می گریخت.

بيل= بگذار- مهلت بده

بيل تا= بگذار تا...؟از روي دهخدا/

بیم رووش زرده= در چهره اش پریدگی رنگ دیده می شود.

بیم = درون، پنهان در نهان، پیدا در ناپیدا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
پاچه=پاچه

پاچه کُه=کوه پایه

پارووه=استخوان پهن و پارومانند شانه

پاسا= لگدكوب

پاسركسه= پوسته‌پوسته‌شدن دست و صورت بر اثر خشكي یا به دنبال

سرما و یا کثیفی. پوسته پوسته شدن

پاشسه=پاشیدن

پاشگسه=حالت آب يا مايعي كه بر اثر برخورد سنگ يا چيزي با آن، به اطراف

پراكنده شود. پخش شدن مايع چيز مايع دار در هوا.

پاك سا= پاك و صاف

پالدم=پالدم

پاوور=جفت در زايمان

پایمو=لبه ی پایین چادر یا پیراهن؟

پَپی=پروانه

پَپیلَه=گرده ی کوچک و عروسکی؟.بربری کوچک. نان گرد و درشت بربری

مانندی که از بربری کوچک تر باشد.

پت= دماغ/ پت بنن یک=رو در روی هم بایستند/ پت رو پهه=روی و دماغ پهن

پته=موی رشته شده

پچه‌هوفت= خوابيدن چند گوسفند دركنار(برروي؟) هم

پُختار پزار=پخت و پز
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
پراش=تکه ی پرت شده

پراش پراش=تکه تکه و ریزشدن

پِرتال= لباس و پارچه‌هاي كهنه. پارچه‌ي درخور پرت‌كردني

پرچه شر=شرنمایی، رخ نمایی چهره ای که از آن شر می بارد.

پرشنگ= قطره؟ تراشه؟

پرکه سو=سوختن سطحی لباس یا لحاف. لایه ی رویین سوختن

پروش=عُرضه

پروش دار=باعُرضه

پريزه=دستمال بزرگي كه كشاورز،كارگر يا رهنورد آذوقه و توشه‌ي خود را در آن

مي‌گذارد و به همراه خود مي برد.

پَسَک=نیم تنه ی نمدی آستین کوتاه؟

پَسِنک=نیم تنه ی نمدی؟

پشت پا=خیانت

پشت تاپو=بخش پشتی خانه

پشك= قرعه- پشگ هم گفته مي شود. پشک نامچه=تقسیم نامچه.قرعه نامه

پشگ= قرعه- پشک هم گفته مي شود. پشگ نامچه=تقسیم نامچه. قرعه نامه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
پشگه= محل بستن بند يا كش تنبان- بنِ پشگه= بند پشگه

پشگه= قطره‌قطره‌شدن آب هنگام پرتاب ‌آب

پشگه= قطره‌قطره‌شدن آب هنگام پرتاب ‌آب

پَل=آسایش، آرامش

پُل= چشم‌غره

پُل=پل

پِل= غلت‌‌خوردن

پِل‌دار= هرچيز گلوله‌اي كه برآمدگي جايي از آن، كروي‌بودنش را ناقص‌ كرده باشد.

پَل‌داشته= فرصت استراحت داشتن/ پلش بيا زمي= به زمين بنشيند، آرامش بيابد.

پِلسه= برگشتن،

پُلسه= چشم‌غره رفتن

پلکسه=غلت خوردن. غلت خوردن در چیزی و آغشته شدن به آن.

پلکسه=مالیده شدن

پلغسه= پلیغ خوردن. جوشیدن آب یا... .

پلمژسه= از سر تشنگي، تازگي خود را از دست دادن.

پَلمه‌گوروَه= گرفته و اندوهگین. گريه و زاري كردنِ نيرنگ‌بازانه. اشک تمساح.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
پَل ورداشته= فرصت كردن

پِل ورداشته=تاب‌آوردن

پِله‌= بند، بنداب

پُله= پيله/ برآمدگي پشت پلك. پشت‌پله‌داشته= پشت پلك‌داشتن

پَلِّه= پله. هريك از بندهايراه‌پله يا نردبان

پلیغ= به خود پیچیدن

پليغسه= به‌خودپيچدن از زور درد

پنجل= كثيف. نامرتب

پَنجِلَم=بخش مشخص جدا و جلدشده از قرآن کریم که...

پنجه اشکنکی=مچ انداختن

پنکور=خیال خام. سرپوش گذاشتن

پنگ= جايي از آب رودخانه كه آب آن‌جا، به جاي رفتن، به‌صورت گرداب درآيد.

پَنگال=ا کفه ی دست با انگشتان باز شده.

پنَمسِه= بادکردن

پوپ=کاکل. تاج خروس.زلف جلوی سر دختر؟

پوت=پيت

پوت= تهي/ چاه پوته= چاه بي آب/ پوته‌خوشه= بازي‌اي كه در آن سقز

پوسيده را با آغشته‌كردن زردچوبه يا...به‌آن، در د*ه*ان مي‌گذارند وبا دست

به يك‌طرف صورت مي‌زنند و مي‌گويند "پوته"، سپس به طرف ديگر مي‌زنند و

مي‌گويند "خوشه" و آن قدر، اين ‌كار را تكرار مي كنند تا سقز پوسيده از نو

كش دار شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
پوته=پهلو.کلیه

پوته‌بره=پوسيده، پوك و از هم‌گسيخته

پورِس=جا گرفت. ناپور=جا نیفتاده. جا نگرفته.

پورِسِه=خوب جا گرفتن

پورنایه=جفت و جورکردن. هماهنگ کردن

پوسِنی=پوستین پشمی که از پو*ست بره ی گوسفند درست شده باشد؟

پوشِ پالو=پوشال در پالان کردن. برابرهندوانه زیر ب*غ*ل کردن؟بزرگداشت دروغین

و چرب زبانی کردن.

پوفاووي=پف‌آلود، بادكرده

په اَ)پهه(= پهن

پيا=مرد

پیچسه=روآوردن/ پیچسه رو اولا=به آن طرف رو آورده است

پیچسه=پیچیدن

پی دس=پس انداز

پیر= پیر

پیر=مزمن./ بیماری پیر=بیماری مزمن/نیلیت بیماری پیر بووه د بدنتو=نگذارید

بیماری در بدنتان کهنه و ماندگار بماند.

پیرو= تشنج؟ غش

پیره زا=پیرزاد.پیرزاده

پيرهن= پيراهن

پیرهن/پيرهن چراغ= لوله‌ي چراغ،شيشه‌ي چراغ

پیف=توخالی

پیفاووی=پف آلود.توخالی

پیکر=هر تخته از چارچوب در؟

پيمنايه= پيمايش- اندازه‌گيري. سنجيدن؟

پينه‌بُر=مايه‌بُر. پي‌بُر/ قطع- قطع‌كردن

پیوَن=سیب زمینی آبپز شده
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
تا=نخ

تارمی=تارم؟ایوان؟

تاس=آوند در باز حمام

تاس=سر بی مو

تاسه=صفتی برای گرگ و روباه مرد./بنگرید به تاینه؟

تاسِسِه= مچاله کردن. در زیر دست و ب*غ*ل و پا حریف را گرفتن به گونه ای که نتواند

تکان بخورد./ تاسه نامش=مچاله اش کردم.

توپکه=مردن در پی خوردن غذای فراوان سرد و سردی دار.

تاشسه=تراشیدن

تاف=شتاب آب

تاكرده= كنارآمدن

تال=رشته

تالی تا=یک رشته نخ تاپو=جای گندم یا غله؟

تاو-=تاب

تاورتاو=وادار کردن. ت*ح*ریک

تاوسه=آب شدن. ذوب شدن

تاوه=گر*دن نهادن./تاوه نمیه=گر*دن نمی نهد.

تاوه=تاوان

تاوَه=تابه

تاووه=تاوان

تاووه وش نا=حقش را نداد.سهم و بهرش را نداد

تاینه=نامبرده.زرنگ. زبانزد.؟ صفتی که برای روباه، گرگ، زن یا...به کار می

رود.رواتاینه.زه تاینه.گرگ تاینه.

تپ=تپیدن. فشردن. کوبیده و سفت شده
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
تپ=تپیدن. فشردن. کوبیده و سفت شده

تپ=آرام، سامان.قرار، آرامش/تپشه شو ونا=سامانش را به هم زد./تپت بشوویه=

آرامش و رونقت به هم بخورد.

تپاتپ=پُراپُر

تپسه= تپيدن- كوبيده‌شدن و سفت و محكم‌گرديدن هر چيزي كه شل باشد

‌همانند پشت‌بام‌هاي گلي.

تتسه= حمله‌آوردن.روی آوردن به کسی یا جایی برای تاراج و دستبرد. روبردن

و حمله کردن برای ت*ج*اوز.

تُر=اثر. نشان. ردّ./بی تُر=بی اثر و نشان. بیراهه.

تخه=به درد نخور

تَر=آسیب دیدن؟

ترت= گندم و كاه خردشده و آماده‌ي باددادن.

تَر بیه=آسیب دیدن.زیان دیدن.اذیت شدن

ترچِ کولو=کوفته شده

ترک= پشت بار. بار بسته شده به پشت زین اسب یا پالان الاغ یا پشت

دوچرخه و موتور

تُرکِسِه=آهسته راه رفتن./تُرکو تُرکو=آهسته راه رفتن.

تُرکِسِه=حرف زدن با کسی. حرف زدن برای زیرزبان کشیدن. یواش یواش سر

صحبت را با کسی انداختن و چیز دلخواهی را پیش بردن.زیر /تُرکو تُرکو=آهسته

زیرزبان کسی را کشیدن.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
ترَکنایه=جوانه زدن، آغاز شكوفه دادن درخت

تَرفِ تون= آواره و پراكنده‌شدن در سرزمين يا شهر و روستا.

تَرم=جنازه

تُره= وسيله‌اي در كشاورزي براي تقسيم‌گندم. پشتِ تره پيمنايه= با پشت تره

گندم تقسيم‌كردن. كنايه از بي حساب كتاب پيمانه‌كردن، كه معمولا چنين پيمانه‌

هايي هرچقدر باشد مقابل پرداختن نيست.

تَرهَلپ=عرق کردن در جای گرم و مرطوب.

تری=حلقه بر گر*دن افتادن. گر*دن بسته.گره خوردن بیخ گر*دن؟/تری مل=

بیخ گر*دن/افتایه تری=ریسمان گرداگرد گ*ردنش افتاده است.به دام افتاده است.

تریّه=گروه دزدان

تزغه=بخشي از خوشه‌ي انگور

تسگ=تنگ

تش= آتش. تشت گرمم نمينه اما دووت كورم مينه= از تو(فرزند) بهره‌اي

نمي‌برم ولي غم و گرفتاري‌ات كورم مي‌كند.

تِشگ=رگ؟

تفراج=هرس.شاخ و برگ اضافی را زدن.

تك= آوند بزرگي كه از صنايع دستي است و از ساقه‌هاي رسيده ولي خيس

خورده‌ي گندم يا جو مي بافند.

تک=سبدی؟که با سوفال و پوشال گندم یا جو می بافند.

تُکسه=چکه کردن. تُکی تُکسه=شرّی به اشده است.

تَکسه=تکیدن.تکان داده شدن درخت میوه.

تکنایه=تکاندن درخت میوه

تَل=تلخ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
تُل=سگ كوتوله

تُل= غل‌خوردن

تِل=مدفوع

تِل= گيره‌ي كماني سر، كه از دوسو تا بالاي گوش را بپوشاند.

تِل= شكمِ بزرگ

تَل= شاخه‌ي درخت. شاخه/تل پارچ= شاخه‌هاي اضافي درخت را براي رشد

بهتر درخت، زدن.

تِل= گيره‌ي كماني سر، كه از دوسو تا بالاي گوش را بپوشاند.

تِل= شكمِ بزرگ

تلا پلا= هول و ولا

تلپسه=افتادن میوه ی درشت یا جزآن همانند کدو و...برروی زمین و پخش شدن آن.

تِلِسه= له‌شدن

تلگسه= له‌شدن ميوه در اثر رسيدن بيش از حد. گندیدن.آب لمبو شدن؟.

تلیش=برش بلند و یک راست.جِر.

تلیش بر= بهر و تقسیم کردن زمین همانند نوار. همانند نوار سراسری زمین

را تقسیم کردن

تلیش تلیش=برش های زیاد.پ*اره کر*دن و بریدن.جِردادن.

تلیشسه= سراسرپارهشدن پارچه یا گوشت

تلیشنایه=پ*اره کر*دن و ج*ر دا*دن. سراسرپاره کردن پارچه یا گوشت

تلیغ= له شدن

تلیغسه= له شدن. تلیغ خوردن. له‌شدن جانور زنده

تم=رگبار. تم‌تم= بار بار؟-تم‌تم بارو= باران كم‌كم باريدن. تمش ايمانِ گرت= بارش

بارانش مارا گرفت- كنايه از آن است كه درد سر و زحمت و زيانش دامن ما را نيز گرفت.

تَم=بارش یکباره ی باران/؟ بارو موره تم تم/ خری ؟ کن چم...

تمارزو= طمع و آرزو
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا