• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

فارسی لغات پارسی در کتاب بن سینا

  • نویسنده موضوع SHAGHAYEGH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 3K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,369
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
ب- ابوعبيد جوزجاني


خواجه ابوعبيد عبدالواحد محمد جوزجاني شاگرد و انيس ابن سيناست که در حدود سال 403 به خدمت شيخ پيوست و تا پايان حيات استاد در خدمت وي بود و بسياري از تأليفات استاد را گرد کرده، و متمم سرگذشت ابن سينا را از حوادث سال 403 به بعد از مشاهدات خويش به رشتة تحرير در آورد. از بخش هاي دانشنامة علائي فقط به بخش اول (يعني منطق، الهي و طبيعي)، به قلم خود شيخ است و بقيه را پس از مرگ وي، عبدالواحد محمد جوزجاني فراهم آورده است. از مقايسه سه بخش اول دانشنامه (منطق، الهي، طبيعي)، که به قلم ابن سيناست با بخش هاي ديگر آن که به قلم جوزجاني است لغات مشترک ذيل به دست مي آيد:
ايستاده (قائم)، بريدن (قطع)، بيروني (خارجي)، پاره (جزء، بخش)، پهلو، پهلوي (جانب)، پهنا (عرض)، پيشينگان (قدما)، پيوستن (اتصال)، پيوندانيدن (اتصال دادن)، تيزي (حدت، تندي)، جفت (زوج)، جنبش (حرکت)، چند (مساوي، معادل)، درازا (طول) دستان (نغمه، آهنگ)، دشخوار (مشکل، صعب)، زبرين (عليا)، زيرين (سفلي)، سپسين (متأخر، مؤخر)، ستبرا (ضخامت)، سو، سوي (جانب، طرف)، شايستن (ممکن بودن)، طاق (فرد)، کاستن (کم کردن)، کنار (جانب، طرف)، گران (ثقيل)، گراني (ثقل، سنگيني)، مانندگي (شباهت)، مهتر [بزرگتر (در مورد غير ذوي العقول)]، ميانگين (وسطي)، نگريدن (نظر کردن)، نيمه (نصف)، يکسان (مساوي يک نوع)، يکي (وحدت).
جوزجاني علاوه بر اين لغات مشترک به قياس آنها لغات ديگري به کار برده است که از آن جمله است: افکندن (طرح)، اندروني [داخلي (زاويه)]، بالايين (زبرين، عليا) برآمدن طلوع، بم (آواي درشت)، بهر (جزء قسمت)، جنبش آسماني (حرکت سماويه)، جنبش مشرقي (حرکت مشرقيه)، درشتي (خشونت)، درنگ (بطؤ)، راستا (عمود)، راست ايستادن (عمود شدن)، زودرو (سريع الحرکه)، سايه[ ظل (نجوم)]، سيک (سه يک، ثلث)، سيکي (سه يکي، ثلث بودن)، شکافتن [تشقيق (موسيقي)]، فراخ (پهن، گشاد)، فراخي (گشادگي فسحت)، کاهيدن (تنقيص، کم کردن)، کسيدگي [جر (صوت)]، گران رو (بطي الحرکه)، گرفتگي ماه (خسوف)، گرفتن آفتاب (کسوف)، گرفتن ماه (خسوف)، ميانگين (وسطي)، نا اتفاقي (عدم اتفاق)، نامتفق (غير متفق، متنافر)، ناوزن (عدم وزن، موزون نبودن) نيمه گاه (منصف).
دو: پس از عهد ابن سينا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,369
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
الف- ناصر خسرو


ناصر خسرو قبادياني بلخي مروزي يمگاني نويسنده دانشمند و شاعر معروف قرن چهارم، هرچند اصولاً به فلسفه و فلاسفه به نظر نيک نمي نگرد، اطلاعات او در فلسفه قابل توجه است. وي بنياد کتاب “جامع الحکمتين” خود را “گشايش مشکلات ديني و معضلات فلسفي” نهاد و سخن گفت “اندر او با حکماي ديني به آيات کتاب خداي تعالي و اخبار رسول او عليه السلام، و با حکماي فلسفي و فضلاي منطقي به برهان عاي عقلي و مقدمات منتج مفرج”. ناصر خسرو اگر چه از نظر معتقدات مذهبي با ابن سينا معارض است، در آثار خود او را ياد کرده و به فلسفه او آشنا بوده است. ناصر چون “حجت جزيره خراسان” مبلغ معتقدات اسماعيلي بود، مصنفات خود را به زبان مردم يعني فارسي دري- نوشته است از آن جمله است: زاد المسافرين، جامع الحکمتين، وجه دين، گشايش و رهايش. از مقايسه آثار ناصرخسرو با آثار ابن سينا اصطلاحات علمي و فلسفي بسيار به دست مي آيد که هر دو دانشمند به کار برده اند، اينک نمونه آنها:
آرميده (ساکن)، آميزش (اختلاط، مزج، انبازي (شرکت)، اندريابنده (مدرک)، اندر يافتن (ادراک)، انگاشتن (فرض کردن)، به خواست (بالا راده)، برسو (جهت علو)، بسودن و بساويدن (لمس کردن)، بسودني (ملموس)، بسياري (کثرت، تعدد)، بويايي (شامه)، بوييدني (مشموم)، بينايي (باصره) پذيرا (قابل)، پرورش (تربيت)، جنبش (حرکت)، چرايي (علت) چشايي (ذائقه)، چشيدني (مذوق)، چه چيزي (ماهيت)، خواست (اراده)، روينده (نامي، نبات)، رهايش (نجات، خلاص)، زايش (توليد)، زيانکار (مضر)، سپس (تأخر)، شمار (عدد)، شنوايي (سامعه)، گراينده (متمايل) مايه (ماده)، ميانجي (واسطه)، ميانگين (وسط، متوسط)، نگرنده (بيننده، باصره)، نهاد (وضع، طبع).
علاوه بر اين لغات مشترک، ناصر خسرو لغات پارسي يا مرکب از پارسي و تازي بسيار در آثار خود به کار برده است، از آن جمله است: افزاينده (نامي، نمو کننده)، امر پذير (قبول کننده امر و فرمان)، اندر کشنده (جاذب)، اندر کشيدن (جذب)، باريک انديش (دقيق الفکره)، باشاننده (موجد، خالق، فاعل)، بايسته (لازم)، به پاي کردگان (قوائم)، بر شونده (صاعد، بالا رونده)، بنا خواست (بلا اراده)، بودش (وجود)، بوينده (شامه، بوي کننده)، پديد آرنده (موجد، پذيرنده (قابل)، چرايي جوي (جويندة علت)، چشم زخم (لمح البصر، لحظه)، چوني (کيفيت)، خداي نفس (ذونفس)، خداوند تأويل (صاحب تأويل، امام)، خداوند تأييد (صاحب تأييد، امام)، خداوند منطق (واضع منطق، ارسطو)، دانشجوي (طالب علم)، رونده (رايج)، رونده (سياره)، زمان درنگ (بقاء مطلق، دهر)، زيريدن (سقوط به زير آمدن)، ساختگي (اتحاد، سازش)، سنگ آهن کش (آهن ربا)، سيب گري (توليد سيب)، صورت پذير (قابل صورت)، صورتگر (مصوّر) علم پذير (قابل علم)، علم جوي (طالب علم، دانشجوي)، کاربندنده (آمر، کارفرما)، کارپذير (منفعل)، کارکن (فاعل، موثر)، کارگر (موثر)، کاهش (نقصي نقصان)، کنجدگري (توليد کنجد)، گردنده (سياره)، گرونده (مومن)، گزاردن (شرح، بيان، تفسير)، گزارنده (شارح، مفسر)، مردم ابداعي (انسان مبدّع)، معني گزار (شارح معني)، مني (انيت)، ناجايگير (لامکان)، ناگذرنده (باقي)، نفس ستوري (نفس حيواني)، نفس سخنگوي (نفس ناطقه)، نور پذير (قابل نور)، نور دهنده (منير)، هست اول (موجود اول)، هست کننده (موجد).
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,369
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
ب- غزالي


يکي از بزرگ ترين دانشمندان نيمه دوم قرن پنجم هجري، حجت الاسلام امام ابوحامد محمد بن محمد بن محمد غزالي (450- 505) است. هرچند غزالي کتاب “تهافت الفلاسفه” را در بطلان عقايد و تناقض آراي فلاسفه تأليف کرد، خود از فلسفه اطلاع بسيار داشت و در آثار ارسطو و فارابي و ابن سينا و رسائل اخوان الصفا تدقيق کرده بود تا به کنه عقايد حکما پي برد. او خود گويد: “کساني که فلسفه ارسطو را براي ما نقل و ترجمه کرده اند، غالباً مطالب را تحريف کرده و چيزي از پيش خود ساخته اند. در ميان فلاسفه اسلامي تنها به دو تن استاد بزرگ فارابي و ابن سينا اطمينان داريم که مطالب فلسفه را بهتر و صحيح تر از همه کس نقل و تحقيق کرده اند. اين است که عمده نظر ما به فلسفه معلم اول يعني ارسطا طاليس است از طريق روايت و تحقيق فارابي و ابن سينا” مهم ترين تصنيف غزالي به فارسي، کيمياي سعادت(مولف بين سال هاي 490- 500) است و آن کتابي است در اعمال ديني و اخلاق، و بديهي است که اصطلاحات ديني عربي در آن بسيار است؛ مع هذا تعدادي لغات پارسي و مرکب از پارسي و تازي در آن ديده مي شود. از مقايسه آثار فارسي ابن سينا با کيمياي سعادت، مي توان لغات علمي و فلسفي مشترکي به دست آورد که از آن جمله است:
انباز (شريک)، جان (نفس و روح)، جنبانيدن (تحريک، حرکت دادن)، چگونگي (کيفيت)، خواست (اراده)، گوهر (جوهر)، هستي (وجود).
و بر اين قياس لغات و ترکيبات ديگري در کيمياي سعادت آمده که در آثار ابن سينا ديده نشده، از آن جمله است: بزرگ خويشتني (خود را بزرگ انگاشتن)، بزهکار (اثيم)، بهشت روحاني (جنت روحانيه)، بي چگونگي (عدم کيفيت)، بي چگونه (بدون کيف)، بي چون (بدون کيف)، بي چوني (عدم کيفيت)، بينا (بصير)، پارسا (متقي)، پندار (وهم)، تخليط گر (مغالطه کار)، چوني (کيفيت)، دوزخ روحاني (جهنم روحاني)، سخن چيدن (نمّامي کردن)، شنوا (سميع)، کيدآوري (مکر و حيله)، نايافته (معدوم)، نمودگار (نمونه و نشان)، يافته (موجود).
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,369
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
ج- افضل الدين کاشاني


يکي از حکيمان بنام قرن ششم، افضل الدين محمد بن حسن مرقي کاشاني معروف به بابا افضل است. وي تأليفات بسيار به زبان فارسي دارد که از آن جمله است: مدارج الکمال، ره انجام نامه، ساز و پيراية شاهان پرمايه، رساله تفاحه، عرض نامه،ينبوع الحياه،المفيد للمستفيد،منهاج المبين،مبادي موجودات، رساله نفس و غيره. افضل الدين خود حکيم بود و طبعاً به کتب حکيمان اسلام از جمله ابن سينا توجه داشت. از مقايسه آثار فارسي او با آثار فارسي ابن سينا لغات مشترک بسيار به دست مي آيد، از آن جمله است:
آرميده (ساکن)، انبازي (شرکت)، بويايي (شامه)، بينايي (باصره)، پوشيدگي (استتار)، پذيرا (قابل)، پذيرايي (قبول)، پيوستگي (اتصال)، جنباننده (متحرک) جنبش (حرکت)، چرايي (علت)، چهار سويي (چهار گوشه بودن، مربع بودن)، دانسته (علم، معلوم)، درازي (طول)، روينده (نامي، نبات)، زبرين (فوقاني)، زيرين (تحتاني)، سبکي (خفت)، شمار (اندازه عدد)، شناخت (معرفت)، شنوايي (سامعه)، کرده (مفعول، محدث)، کنش (فعل)، کننده (فاعل)، گراني (نقل)، گردي (دايره بودن)، گوهر (جوهر)، گويا (ناطق)، مردمي (انسانيت) نام (اسم)، نهاد (وضع)، نيرو (قوت)، هستي (وجود)، يافت (ادراک وجدان).
و بر اين قياس افضل الدين لغات وترکيبات ديگري در آثار خود آورده که بدان صورت در آثار ابن سينا نيامده: آميختگي (مزج، خلط)، اجرام سپهري (اجرام سماوي)،انديشه گر (متفکر)، انگيزش (تحريک، تحريض)، با خرد (ذوعقل)،بستگي، (تعلق )،بودن(وجود)، بوشن (وجود)، بي خرد (غيرذي عقل)، پايندگي (قدمت، ابديت)، پژوهنده (باحث، متتبع)، پنهاني (خفا)، پيدايي (ظهور، آشکار شدن)، جان گويا (نفس ناطقه)، جانوري (حيوانيت)، جز گوهر (غيرجوهر)، جنبش به خواست (حرکت ارادي)، جنبندة به خواست (متحرک بالا راده)، چوني (کيفيت)، خرد سخن گوي (عقل ناطق)، خستو (مقر، معترف) خواستاري (شوق)، خود (نفس)، دانستگي (علم)، دانشجوي (طالب علم)، دشخوار ياب (صعب الوصول)، ر ستني (نبات)، سخن گوي (ناطق)، شکافته (ناشي شده)، صورت نماي (متجلي به صورت)، علم شمارش(علم اعداد)، فرزانگي (حکمت)، قوت آگهي و يابندگي (قوة ادراک) کارگر (فاعل، موثر)، کارگري (تأثير)، کاهانيدن (تنقيص)، کردگي (منفعلي)، گش [مرتين (صفرا و سودا)]، گنجايي (گنجايش، ظرفيت)، گوهر گوهران (جوهر الجواهر، اصل الجواهر)، ماية مايه ها (ماده المواد)، مايه نخستين (مادة اولي)، ناگويا (غيرناطق)، ناپيدايي (عدم ظهور)، نامدار (ذواسم)، نايابندگي (عدم ادراک)، نخستي (اوليت)، نفس روينده (نفس نامي)، نيرومند (قوي)، يابندگي (ادراک)، يافتن (ادراک، وجدان)
نصيرالدين طوسي
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,369
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
در عصري که غالب دانشمندان ايران هنوز کتب علمي خود را به زبان تازي مي نوشتند، خواجه نصير با تأليف کتب گرانبهاي فارسي خدمتي ارجمند به زبان و ادب ما انجام داد. از جمله آثار فارسي او مي توان از کتب و رسايل ذيل نام برد: اساس الاقتباس (در منطق)، مقولات عشر (قاطيغورياس)، رساله اثبات واجب، رساله جبر و اختيار، رساله در قسمت موجودات آغاز و انجام در مبدأ و معاد يا کتاب تذکره، جواب اسئله اثيرالدين ابهري، رساله في النفي و الاثبات، رساله در نعمت ها و خوشي ها و ل*ذت ها، اخلاق ناصري، نصحيت نامه، ترجمه کتاب اخلاق ناصرالدين محتشم، رساله رسوم پادشاهان قديم و طرز گرفتن ماليات، رسالة معينيّه يا المفيد در هيئت، و شرح آن نيز به قلم خود او، و حل مشکلات آن هم به قلم او، زبده الهيئه، شرح ثمرة بطلميوس يا ترجمه الثمره في احکام النجوم، مدخل في علم النجوم (منظوم)، اختيارات مسير القمر (منظوم)، ترجمه صور الکواکب عبدالرحمن صوفي، سي فصل در تقديم، بيست باب در معرفت اسطرلاب، رساله در تقويم و حرکات افلاک، زيج ايلخاني، رساله در حساب، رساله در تحقق قوس قزح، رساله در صفات جواهر و خواص احجار يا جواهرنامه يا تنسق نامه، رساله در بيان صبح کاذب، رساله بر رفق مشرب تعليميان، فصول نصيريه، رساله در تولا و تبرا به مشرب تعليميان، رساله در رمل، رساله در احکام دوازدخانة رمل، اختصاري از رساله، رمل، رساله استخراج خبايا، حکم کردن بر شانه گوسفند و غيره، معياررالاشعار يا عروض فارسي، ذيل جهانگشا (مختصري در شرح فتح بغداد به دست هولاکو)، ترجمه مسالک و ممالک (ترجمه صور الاقاليم) اوصاف الاشراف در سير و سلوک رساله سير و سلوک به مذاق اسماعيليه (منسوب به خواجه).
مختصات کتب فارسي خواجه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,385
لایک‌ها
4,369
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
در قرن هفتم کتب علمي هنوز مانند قديم ساده و روان و موجز است و اثر سبک متقدمان در آن هست. پيشاهنگ دانشمندان اين دوره ملک الحکماء نصير الدين محمد بن محمد طوسي (597-672) است که آثار فارسي او از بهترين نمونه هاي کتب علمي قرن مزبور است. مهم ترين تأليف خواجه به پارسي ترجمه و تهذيب “طهاره الاعراق” تأليف ابن مسکويه است که به “اخلاق ناصري” شهرت دارد. خواجه نصير به عکس ابن سينا در صدد ترجمه و ايجاد لغات و اصطلاحات فارسي بجاي لغات و اصطلاحات عربي بر نيامده، بلکه همان لغات معمول عصر خود را به کار برده است. با اين همه در آثار خواجه نصير لغات و مصطلحات فارسي معمول عصر کم نيست و ما بعض آنها را در اينجا نقل مي کنيم:
اندوهگن (غمگين)، بارگرفتن (لقاح پذيرفتن)، باز پس نگريستن (به عقب نگاه کردن)، به برگ داشتن (قوت دادن)، به خواب گراييدن (قصد خوابيدن کردن)، بددلي (ترس، جبن)، تخمدار (در مورد درختان)، چيز (شيء) خراميدن (رفتن به ناز و تکلف)، خدو (آب دهن)، خواست (اراده)، درفشيدن (درخشيدن)، درودگر (نجار)، دست بازگرفتن (دست کشيدن)، دست فرو گذاشتن (دست پايين انداختن)، دوش جنبانيدن (حرکت دادن شانه)، سکبساري (خفت، عدم تمکين و وقار)، شايد بودن (امکان)، شتابزدگي (تعجيل)، کردن (فعل)، گشتن دادن (بارور کردن مايه آبستني دادن)، گوهر (جوهر)، ميوه دار (مثمر)، نابودن (عدم)، ناچيز (لا شيء) ناکردن (عدم فعل)، نيستي (عدم)، هستي (وجود).
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا