ب- ابوعبيد جوزجاني
خواجه ابوعبيد عبدالواحد محمد جوزجاني شاگرد و انيس ابن سيناست که در حدود سال 403 به خدمت شيخ پيوست و تا پايان حيات استاد در خدمت وي بود و بسياري از تأليفات استاد را گرد کرده، و متمم سرگذشت ابن سينا را از حوادث سال 403 به بعد از مشاهدات خويش به رشتة تحرير در آورد. از بخش هاي دانشنامة علائي فقط به بخش اول (يعني منطق، الهي و طبيعي)، به قلم خود شيخ است و بقيه را پس از مرگ وي، عبدالواحد محمد جوزجاني فراهم آورده است. از مقايسه سه بخش اول دانشنامه (منطق، الهي، طبيعي)، که به قلم ابن سيناست با بخش هاي ديگر آن که به قلم جوزجاني است لغات مشترک ذيل به دست مي آيد:
ايستاده (قائم)، بريدن (قطع)، بيروني (خارجي)، پاره (جزء، بخش)، پهلو، پهلوي (جانب)، پهنا (عرض)، پيشينگان (قدما)، پيوستن (اتصال)، پيوندانيدن (اتصال دادن)، تيزي (حدت، تندي)، جفت (زوج)، جنبش (حرکت)، چند (مساوي، معادل)، درازا (طول) دستان (نغمه، آهنگ)، دشخوار (مشکل، صعب)، زبرين (عليا)، زيرين (سفلي)، سپسين (متأخر، مؤخر)، ستبرا (ضخامت)، سو، سوي (جانب، طرف)، شايستن (ممکن بودن)، طاق (فرد)، کاستن (کم کردن)، کنار (جانب، طرف)، گران (ثقيل)، گراني (ثقل، سنگيني)، مانندگي (شباهت)، مهتر [بزرگتر (در مورد غير ذوي العقول)]، ميانگين (وسطي)، نگريدن (نظر کردن)، نيمه (نصف)، يکسان (مساوي يک نوع)، يکي (وحدت).
جوزجاني علاوه بر اين لغات مشترک به قياس آنها لغات ديگري به کار برده است که از آن جمله است: افکندن (طرح)، اندروني [داخلي (زاويه)]، بالايين (زبرين، عليا) برآمدن طلوع، بم (آواي درشت)، بهر (جزء قسمت)، جنبش آسماني (حرکت سماويه)، جنبش مشرقي (حرکت مشرقيه)، درشتي (خشونت)، درنگ (بطؤ)، راستا (عمود)، راست ايستادن (عمود شدن)، زودرو (سريع الحرکه)، سايه[ ظل (نجوم)]، سيک (سه يک، ثلث)، سيکي (سه يکي، ثلث بودن)، شکافتن [تشقيق (موسيقي)]، فراخ (پهن، گشاد)، فراخي (گشادگي فسحت)، کاهيدن (تنقيص، کم کردن)، کسيدگي [جر (صوت)]، گران رو (بطي الحرکه)، گرفتگي ماه (خسوف)، گرفتن آفتاب (کسوف)، گرفتن ماه (خسوف)، ميانگين (وسطي)، نا اتفاقي (عدم اتفاق)، نامتفق (غير متفق، متنافر)، ناوزن (عدم وزن، موزون نبودن) نيمه گاه (منصف).
دو: پس از عهد ابن سينا
خواجه ابوعبيد عبدالواحد محمد جوزجاني شاگرد و انيس ابن سيناست که در حدود سال 403 به خدمت شيخ پيوست و تا پايان حيات استاد در خدمت وي بود و بسياري از تأليفات استاد را گرد کرده، و متمم سرگذشت ابن سينا را از حوادث سال 403 به بعد از مشاهدات خويش به رشتة تحرير در آورد. از بخش هاي دانشنامة علائي فقط به بخش اول (يعني منطق، الهي و طبيعي)، به قلم خود شيخ است و بقيه را پس از مرگ وي، عبدالواحد محمد جوزجاني فراهم آورده است. از مقايسه سه بخش اول دانشنامه (منطق، الهي، طبيعي)، که به قلم ابن سيناست با بخش هاي ديگر آن که به قلم جوزجاني است لغات مشترک ذيل به دست مي آيد:
ايستاده (قائم)، بريدن (قطع)، بيروني (خارجي)، پاره (جزء، بخش)، پهلو، پهلوي (جانب)، پهنا (عرض)، پيشينگان (قدما)، پيوستن (اتصال)، پيوندانيدن (اتصال دادن)، تيزي (حدت، تندي)، جفت (زوج)، جنبش (حرکت)، چند (مساوي، معادل)، درازا (طول) دستان (نغمه، آهنگ)، دشخوار (مشکل، صعب)، زبرين (عليا)، زيرين (سفلي)، سپسين (متأخر، مؤخر)، ستبرا (ضخامت)، سو، سوي (جانب، طرف)، شايستن (ممکن بودن)، طاق (فرد)، کاستن (کم کردن)، کنار (جانب، طرف)، گران (ثقيل)، گراني (ثقل، سنگيني)، مانندگي (شباهت)، مهتر [بزرگتر (در مورد غير ذوي العقول)]، ميانگين (وسطي)، نگريدن (نظر کردن)، نيمه (نصف)، يکسان (مساوي يک نوع)، يکي (وحدت).
جوزجاني علاوه بر اين لغات مشترک به قياس آنها لغات ديگري به کار برده است که از آن جمله است: افکندن (طرح)، اندروني [داخلي (زاويه)]، بالايين (زبرين، عليا) برآمدن طلوع، بم (آواي درشت)، بهر (جزء قسمت)، جنبش آسماني (حرکت سماويه)، جنبش مشرقي (حرکت مشرقيه)، درشتي (خشونت)، درنگ (بطؤ)، راستا (عمود)، راست ايستادن (عمود شدن)، زودرو (سريع الحرکه)، سايه[ ظل (نجوم)]، سيک (سه يک، ثلث)، سيکي (سه يکي، ثلث بودن)، شکافتن [تشقيق (موسيقي)]، فراخ (پهن، گشاد)، فراخي (گشادگي فسحت)، کاهيدن (تنقيص، کم کردن)، کسيدگي [جر (صوت)]، گران رو (بطي الحرکه)، گرفتگي ماه (خسوف)، گرفتن آفتاب (کسوف)، گرفتن ماه (خسوف)، ميانگين (وسطي)، نا اتفاقي (عدم اتفاق)، نامتفق (غير متفق، متنافر)، ناوزن (عدم وزن، موزون نبودن) نيمه گاه (منصف).
دو: پس از عهد ابن سينا