تاریخ
قدمت بناهای تاریخی
سر اسب مربوط به دورهی ساسانیان، پیداشده در کرمان. این اثر اکنون در مالکیت موزه لوور قرار دارد.
قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران اشکانی در خاور شهر کنونی کرمان، که هنوز خرابههای آنها برجاست، گواه بر این است که دست کم در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد و دژهایی مهم وجود داشتهاست. مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که حدود ۲۲۰ پس از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل گواشیر نام گرفته و مرکز ولایت کرمان بودهاست بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازدهگانه ایران محسوب میشده و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بودهاست.
در روایات اساطیری آمدهاست که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید. در کتاب شاهنامهی فردوسی در بخش پادشاهی اشکانیان آمدهاست که کرمان که تا آن زمان کجاران خوانده میشده، ایالتی خودمختار بوده که به فرمانروایی فردی به نام هفتواد اداره میشدهاست و به خاطر وجود کرمی افسانه ای نام شهر به کرمان تغییر میکند. همچنین نشانیهایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه میدهند آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز میشود و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش آن را تبعید گاه نبونید (پادشاه مغلوب شدهی بابِل) قرار داد. در زمان اشکانیان، اردشیر اول به کرمان حمله میکند و بلاش، حاکم آن زمان کرمان را اسیر میکند، شهر را میگیرد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت، به حکومت کرمان میگمارد.
بنا به نوشتههای مورخ کلدانی و کاهن معبد مردوک در سالهای ۵۳۹–۵۳۸ -که کتب او از منابع مهم تاریخ زمان کورش است – کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او بهشمار میرفتهاست. در عصر داریوش کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمدهاست و در کتیبه بنای شوش کلمهای مشاهده میشود که نام چوب درختی بودهاست که برای استحکام بنای ساختمانها (شاید همان کاخ) به کار میرفته و محل تهیه این چوب کرمان ذکر شدهاست. در این مورد داریوش میگوید «چوب بیش مکن از گنداره(قندهار) وکرمان حمل شود.»
در متن کتیبهای که از شاپور اول ساسانی – در اطراف کعبه زرتشت در نقش رستم فارس – بهدست آمدهاست، شاپور دربارهی قلمرو خود چنین مینویسد: منم خداوندگار مزداپرست شاپور شاهنشاه ایرانیان وغیر ایرانیان. امارات و ولایات امپراتوری ایران اینها هستند: پارس، پارت، خوزستان، میشان، آشور، آذیان، عربستان، آذرآبادگان (آذربایجان)، ارمینیا (ارمنستان)، سسیگان، کرمان و سیستان. هرودت و استرابون مورخان یونانی که قبل از میلاد مسیح میزیستهاند در تشریح سفر بازگشت اسکندر مقدونی پس از فتح هند نوشتهاند «اسکندر مقدونی سرزمین کرمان را برای تصرف هندوستان پیموده، هنگام مراجعت با لشکریان خود که حدود یکصد و بیست هزار نفر پیاده و پانزده هزار نفر سواره بودند به شهر کرمان وارد شد و فرمان داد که مدت یک هفته لشکریان وی در این شهر استراحت کنند و به جشن و سرور بپردازند و از این مطلب معلوم میشود که شهر کرمان در عصر تا چه حد وسیع آباد و پر نعمت بوده که توانسته این همه لشکر را به خود راه دهد و آذوقه آنها را فراهم سازد» (بر گرفته از کتاب از قلعه دختر تا دقیانوس تألیف محمد دانشور انتشارات مرکز کرمانشناسی)
در کتب تاریخی از عهد قدیم، چند جا به نام کرمانیان به صورت بخشی از ایران برمیخوریم. هرودت میگوید: پارسیها به شش طایفه شهری و دهنشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شدهاند شش طائفه اولی عبارتند از: مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان در خصوص گرمانیان تصور میرود همان کرمانیان باشند. در کتیبههای هخامنشی ظاهراً مقصود از کلمه «کارمانیا» همان کرمان است. بروس مورخ کلدانی و کاهن مردوک در ذکر فتح بابل توسط کوروش و مسلط شدن کوروش بر نبونید پادشاه بابل مینویسد: «... کوروش با او به رأفت رفتار کرده به کرمان تبعیدش کرد تا در آنجا سکنی گزیند، نبونید در آنجا تا آخر عمر بزیست و در همانجا در گذشت» (برگرفته از حاشیه استاد باستانی پاریزی بر کتاب تاریخ کرمان بقلم احمد علی خان وزیری)
احمد علی خان وزیری (مؤلف کتاب جغرافیای کرمان) معتقد است که حدود ۴۳۰ سال قبل از اسلام – به هنگام فتح کرمان بدست اردشیر – این محل گواشیر نام داشته که مرکز ولایت کرمان بودهاست. بخشی از خانههای مسکونی مردم فقیر در پای دامنههای این دو تپه و قلعه شکل یافته بوده و بعداً با گسترش تدریجی شهر کرمان در جهت غرب توسعه یافته و با توجه به توسعه و رونق اقتصادی در دورههای بعد از اسلام این شهر به تدریج نضج گرفته و رفته رفته بزرگتر شده تاجایی که وسعت آن به حدود دویست هکتار رسیده هم رسیده، با گذشت زمان و به دلیل ناامنی منطقه و حمله غارتگران و دزدان علاوه بر حصارهای رفیعی که دور قلعه دختر و قلعه اردشیر کشیده شده بود گرداگرد شهر نیز حصاری بلند کشیدند.
باستانی پاریزی مورخ معاصر در کتاب وادی هفتواد به نقل از تاریخ ایران در زمان ساسانیان و همچنین در حاشیه کتاب تاریخ کرمان تألیف احمد علی خان وزیری آوردهاست «گشتاسب پسر لهراسب در سال ۵۷۷۲ از هبوط آدم به طالع میزان آن را بنا نهاد و در آن بنای آبادانی نهاد و آتشکده ساخت و بعد از آن اسکندر رومی بر ایران مستولی شد و ممالک ایران را به ملوک طوایف بخش کرد، کرمان در تصرف اشکانیان بود در اواخر عهد ملوک طوایف در این خطه دلگشا، هفتواد نامی کرمانی، امیر بود قلعهای در بالای کوهی بساخت. اردشیر بابکان که سر سلسله و پادشاه اول ساسانیان بود ملوک طوایف را در ایران برانداخت و به کرمان آمد. ملک هفتواد بستد به طالع میزان بنای این شهر عظیم گذاشت که اکنون آثار حصار و خندق آن خارج شهر باقی است و آن را موسوم به گواشیر کرد.
ابن اثیر در جلد اول الکامل به نقل از طبری میگوید: «چون اردشیر به کرمان رفت در آنجا حاکمی بود که بلاش نام داشت و جنگ شدیدی درگرفت و اردشیر در آن جنگ شخصاً شرکت داشت و بلاش را اسیر کرد و شهر را گرفت و فرزند خود را که نیز اردشیر نام داشت در آنجا گذاشت و… و قلعهای که به نام اردشیر معروف است شاید در زمان همین اردشیر بابکان و پسرش اردشیر که حاکم کرمان بود ساخته شده باشد و پیش از آن از قلعه دختر قلعه کهنه از شهر دفاع و حفاظت میکردهاند. بنای شهر کرمان تا قرن چهارم ه.ق در جنوب شرقی قلعه اردشیر وقلعه دختر و در پار این دو قلعه شکل میگیرد و از قرن چهارم ه.ق به بعد رشد شهر به سمت غرب بودهاست و از قرن نهم به بعد رشد شهر و محلات آن از غربیترین نقاط شهر شهر قدیم به سمت شمال و سپس به جانب جنوب شرق بودهاست. در بخش سازمانی کرمان، و قبل از خ*را*ب کردن حصار، ۳۲ محله و جود داشتهاست که در حال حاضر اکثراً به صورت قدیمی خود و بعضاً به صورت مخروبه و بعضاً مخروبه و گاهی با انجام تغییرات جزئی باقی ماندهاست.
اولین حاکم بومی کرمان
اولین حاکم بومی ایالت کرمان، بعد از هزار سال – پس از ظهور اسلام – تقی خان درانی بود. وی که از اهالی دران از روستاهای منطقهٔ کوهپایه کرمان بود و به شغل ذغال فروشی اشتغال داشت، بر اثر واقعه ای ناخواسته، مورد ظلم و ستم حاکم کرمان در دورهی زندیه – خدا مراد خان – قرار گرفت. وی با جمع کردن عده ای به دور خویش، شبانه به محل استقرار حاکم راه یافت و با کشتن او، توانست چندی ادارهٔ شهر را در دست گیرد. تقی خان، در چندین جدال با فرستادگان کریم خان زند، در نهایت اسیر گشت و به شیراز فرستاده شد و به دستور خان زند به دار آویخته شد.
سرانجام وکیل، نظرعلیخان زند را مأمور سرکوبی شورش تقیخان درانی کرد. این بار نظر علیخان توانست با کمک مردم شهر کرمان که شهر را تصرف کند. تقیخان درانی دستگیر و به شیراز به خدمت وکیل فرستاده شد. بنا بهدستور کریمخان، مردی که سه سال تمام حکومت کرمان را در اختیار داشت به مرگ محکوم شد.