روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه
می خورد روزه ی خود را به گمانی که شب است
شاطر عباس صبوحی
مشاعره مشاعره با حرف ر
- نویسنده موضوع Saba.N
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 23
- بازدیدها 835
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه
می خورد روزه ی خود را به گمانی که شب است
شاطر عباس صبوحی
روزی که میگرفتند پیمان ز نسل آدم
عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود
غبار همدانی
عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود
غبار همدانی
روزی که به عجر آدم افتاد
از عرش خدا تو را فرستاد
تا با تو به سوز و ساز باشد
وقت خوش او نماز باشد
آقای براتی پور
از عرش خدا تو را فرستاد
تا با تو به سوز و ساز باشد
وقت خوش او نماز باشد
آقای براتی پور
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
(حافظ)
روزی که گل آدم و حوا بسرشتند
بر نام حسین ابن علی گریه نوشتند
فرمود نبی در صفت گریه کنانش
والله که این طایفه از اهل بهشتند
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
و اندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر نام حسین ابن علی گریه نوشتند
فرمود نبی در صفت گریه کنانش
والله که این طایفه از اهل بهشتند
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
و اندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز
دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است
استاد شهریار
روی در کعبه ی این کاخ کبود آمده ایم
چون کواکب به طواف و به درود آمده ایم
استاد شهریار
روز روشن به خود از عشق تو کردم چو شب تار
به امیدی که تو هم شمع شب تار من آئی
به امیدی که تو هم شمع شب تار من آئی
روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را م*ست و خ*را*ب از می انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
م*ست م*ست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی ر*ق*ص کند جمله شما کف بزنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت
همه را م*ست و خ*را*ب از می انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
م*ست م*ست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی ر*ق*ص کند جمله شما کف بزنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت
راز دلت را مکن فاش به نامحرمان در بر مامحرمان راز گشودن خطاست:/
