There’s no such thing as a free lunch | هیچ چیز تماما رایگان نیست | به تنهایی |
Throw caution to the wind | ریسک کردن | به عنوان بخشی از جمله |
You can’t have your cake and eat it too هم خر را میخواهد، هم خرما را! | نمیتوانی صاحب همه چیز باشی | به تنهایی |
You can’t judge a book by its cover نمیتوانی کتابی را از روی جلدش قضاوت کنی | شاید این فرد یا شی ظاهر بدی داشته باشد؛ اما، باطن آن خوب باشد |
اصطلاح | معنا | نحوه کاربرد |
A little learning is a dangerous thing یادگیری سطحی خطرناک است. | افرادی که کاملا متوجه یک مطلب نمیشوند، خطرناک هستند | به تنهایی |
A snowball effect اثر گلوله برفی | وقایع تکانه ای دارند و برای یکدیگر زمینه سازی میکنند | به عنوان بخشی از جمله |
A snowball’s chance in hell شانس یک گلوله ی برفی در جهنم | هیچ شانسی ندارد | به عنوان بخشی از جمله |
A stitch in time saves nine | مشکل را الان برطرف کن، چرا که بعدا بدتر میشود | به تنهایی |
A storm in a teacup | سر و صدای زیاد برای مشکلی کوچک | به عنوان بخشی از جمله |
An apple a day keeps the doctor away روزی یک سیب، پزشک را دور نگه میدارد. | سیب برای تو خوب است | به تنهایی |