"به نام یزدان پاک"
نام دلنوشته: منِ نفرین شده
نویسنده: selenophile
ژانر: تراژدی
منتقد: _ASHOB_
نام/ژانر/مقدمه/جلد
نام دلنوشته یک جمله است که چندان برای عنوان یک دلنوشتهی کوتاه مرسوم نیست و بهتر است از ترکیبات کوتاهتر استفاده شود؛ اما تناسب نام با ژانر و موضوع دلنوشته و دادن پیش آگاهی و در عین حال تکراری نبودن آن، باعث میشود عنوان منتخب درخور دلنوشته باشد.
ژانر معرفی شده با مقدمه و دلنوشتهها تناسب دارد اما با خواندن مقدمه ممکن است ذهن خواننده به سمت سورئال نیز برود.
مقدمه ذهن را به خوبی برای آنچه قرار است با آن رو به رو شویم آماده میکند؛ ولی این بند در واقع چیزی بیشتر از یک "مقدمه" است! به گونهای که تا پست سیزدهم (
لینک پست ) اکثر مفاهیمی که عنوان میشود همان مفهوم مقدمه با تغییرات نوشتاری است. لازم به ذکر است که مقدمه دارای یک اشتباه در استفاده از علائم نگارشی و دو اشتباه کوچک جملهبندی است.
در جلد از رنگهای تیره استفاده شده که بهترین انتخاب برای جلد این دلنوشته است و تصویر انتخابی نیز با دلنوشته تناسب بسیار خوبی دارد. اندازهی فونت نیز مناسب است.
ساختار و محتوا
در پارتهای مختلف دلنوشته، اشتباهات مفهومی، خطای جمله بندی، عدم رعایت ترتیب ارکان نثر معیار، حذف نادرست فعل، عدم رعایت کامل نیمفاصله و علائم نگارشی و استفادهی زیاد از یک فعل پشت سر هم که زیبایی متن را میکاهد، به چشم میخورد.
مثال:
اشتباه مفهومی: تا هزار فرسنگی هیچ آوایی در تارهای صوتیام نمیپیچد جز... (
لینک پست )
به نظر میرسد منظور نویسنده "نشنیدن صدا" است اما به اشتباه از "تارهای صوتی" استفاده کرده است. (تارهای صوتی عوامل ایجاد صدا در حنجره هستند)
خطای جمله بندی:
آنقدر در سکوت و تنهایی زیستم که صداها برایم عادی نیست. (
لینک پست)
عدم تناسب فعل. صداها...نیست× درست: صداها ... نیستند.
عدم رعایت ترتیب ارکان نثر معیار:
کنون من نفرینشده چون عروسکها ناتوان شدهام از انجام هر کاری. (
لینک پست )
من اما نچشیده بودم طعماش را که متوجه شوم منظورت را.
فعل باید در انتهای جمله نوشته شود.
اشتباه علائم نگارشی:
ما با لبخندهای اجباریمان که درد در آنها نهفته است؛ سخن میگوییم. اما در سکوت مطلق! (
لینک پست )
بخش انتهایی، یک جملهی وابسته است اما پیش از آن "نقطه" به کار برده شده که اشتباه است.
نویسنده در استفاده از آرایههای ادبی و ترکیبات خلاقانه ضعیف عمل کرده است. در دایرهی لغات نیز چندان تنوعی دیده نمیشود که میتوان از این موضوعات به عنوان ایرادهایی بزرگ نام برد. در دلنوشتهها تنها تشبیهات ساده و جان بخشی به چشم میخورد؛ از ارایههای دیگر و اضافات استعاری و تشبیهی و توضیحی، استفاده نشده است.
نثر دلنوشتهها ثابت هستند و نویسنده به درستی، با استفاده از تنها یک سبک نوشتاری آثار خود را منتشر کرده است.
موضوعات اکثر پارتهای دلنوشته مشابه هم هستند و در کل، مجموعه سه یا چهار موضوع محوری دارد که تمام آثار از همان مفاهیم پیروی میکنند و تنوع چندانی دیده نمیشود. ایراد بزرگتر آن است که بسیاری از جملات مجموعه شبیه به یکدیگر هستند و این موضوع موجب دلزدگی خواننده میشود!
به نظر میرسد در این دلنوشته "عروسکها"، "پروانهها" و "گلها" نمادی از عناصر خاصی هستند اما دلنوشته تا حدودی گنگ نوشته شده و ممکن است تعدادی از خوانندگان نتوانند منظور مستقیم نویسنده را دریافت کنند.
همچنین در پست پنجم (
لینک پست ) زاویهی دید عوض میشود.
در انتها به نویسندهی گرانقدر بابت نگارش اثری ارزشمند تبریک و خسته نباشید میگویم و برای ایشان آرزوی پیشرفت روز افزون دارم.
قلمتان سبز.
مهاجر.