خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده دلنوشته فراموشی | @catbird♡ کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع ساعت دار
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 990
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ساعت دار

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-06
نوشته‌ها
2,276
کیف پول من
354
Points
472
مانند کودکان که هنگام تولد، کاری جز گریستن به یاد ندادند. با گریستن انجام تمام کارها را به یاد می‌آورم.
دیگر زبانم از پرسش و پاسخ‌ فضا نیست!
دیگر از حرکت و گشت و گذار عاجز نیستم!
دیگر راه دوست داشتن و شادی را از راه نبرده‌ام!
دیگر معنی واژه‌ها را فراموش نکرده‌ام!
دیگر همانند کودکان خردسال نیستم؛ همانند عروسک‌‌های خیمه شب‌بازی‌!
دیگر از یاد نبرده‌ام راه دروغ که روی آوردم به راستگویی!
دیگر همانند مردم عادی یک بازیگر هستم، نه یک عروسک خیمه شب بازی!
دیگر همانند کودکان، پاک از هر گناه نیستم!
عقل و منطق وجودم را فرا گرفته و قادر به استفاده از انسانیت نیستم! از انسانیت نیستم
کد:
مانند کودکان که هنگام تولد، کاری جز گریستن به یاد ندادند. با گریستن انجام تمام کارها را به یاد می‌آورم.

دیگر زبانم از پرسش و پاسخ‌ فضا نیست!

دیگر از حرکت و گشت و گذار عاجز نیستم!

دیگر راه دوست داشتن و شادی را از راه نبرده‌ام!

دیگر معنی واژه‌ها را فراموش نکرده‌ام!

دیگر همانند کودکان خردسال نیستم؛ همانند عروسک‌‌های خیمه شب‌بازی‌!

دیگر از یاد نبرده‌ام راه دروغ که روی آوردم به راستگویی!

دیگر همانند مردم عادی یک بازیگر هستم، نه یک عروسک خیمه شب بازی!

دیگر همانند کودکان، پاک از هر گناه نیستم!

عقل و منطق وجودم را فرا گرفته و قادر به استفاده از انسانیت نیستم!  از انسانیت نیستم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

ساعت دار

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-06
نوشته‌ها
2,276
کیف پول من
354
Points
472
به‌راستی چقدر پاک بود بیشه‌ی فراموشی.
مردمان‌اش عقل و منطق را از یاد برده بودند.
چیزی به یاد نداشتند جز خاموشی!
زبان‌شان قاصر و پاک از هرگونه دروغگویی بود.
شاید آن‌ها راستگو نبودند، تنها راه دروغگویی را از یاد برده بودند.
این شهر که مردمان‌ به‌ظاهر عادی در آن می‌زیستند؛
خالی از خاموشی‌ست.
سراسر این کره‌ی خاکی پر شده است از گناه.
این مردم عادی چگونگی راه دروغگویی را می‌دانند.
این مردمان عادی می‌دادند چگونه مجرم شوند؛
برخلاف بیشه‌ی فراموشی که خالی از اتهام و تبرئه بود.
این کره‌ی خاکی بدل شده است به دادگاهی سراسر از اتهام و تبرئه.
نیست خیال من آسوده به برون از بیشه‌ی فراموشی!
کد:
به‌راستی چقدر پاک بود بیشه‌ی فراموشی.

مردمان‌اش عقل و منطق را از یاد برده بودند.

چیزی به یاد نداشتند جز خاموشی!

زبان‌شان قاصر و پاک از هرگونه دروغگویی بود.

شاید آن‌ها راستگو نبودند، تنها راه دروغگویی را از یاد برده بودند.

این شهر که مردمان‌ به‌ظاهر عادی در آن می‌زیستند؛

خالی از خاموشی‌ست.

سراسر این کره‌ی خاکی پر شده است از گناه.

این مردم عادی چگونگی راه دروغگویی را می‌دانند.

این مردمان عادی می‌دادند چگونه مجرم شوند؛

برخلاف بیشه‌ی فراموشی که خالی از اتهام و تبرئه بود.

این کره‌ی خاکی بدل شده است به دادگاهی سراسر از اتهام و تبرئه.

نیست خیال من آسوده به برون از بیشه‌ی فراموشی!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

Pegah.a

مدیر تالار ویرایش + مدرس زبان ترکی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
مدرس انجمن
ویراستار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-08
نوشته‌ها
470
کیف پول من
85,162
Points
412
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا