رویای بنفش ما | اثر گروهی کاربران تک رمان
- نویسنده موضوع لیلیِ مجنون
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 2
- بازدیدها 245
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
- وضعیت
کنارت نشسته‌ام و همه چیز بوی رویا دارد، تو تبسمی به رنگ بنفش بر ل*ب نشانده‌ای و موهای بلندت همسفر باد مواج شده...
روی تپه‌ای از چمن های براق و بنفش!
آسمانی را می‌نگرم که ابری نیست و همه چیز مانند توست، زیبا و دلربا!
اما...چه شد؟
آسمان رنگ تیره‌ی داج به خود می‌گیرد، همرنگ لباس بلندِ تو!
روی تپه‌ای از چمن های براق و بنفش!
آسمانی را می‌نگرم که ابری نیست و همه چیز مانند توست، زیبا و دلربا!
اما...چه شد؟
آسمان رنگ تیره‌ی داج به خود می‌گیرد، همرنگ لباس بلندِ تو!
از سرما یخ زده بودی و میلرزیدی،
کلبه گرم بود اما تو نه... .
رویایمان گرم بود اما تو نه!
انگار این ها برایت کافی نبودند؛
دستت را کشیدم تا از میان رود سرما
بر آغوشم جاری شوی؛
و چه کودکانه نوک بینی‌ات سرخ شده و چه دلیل زیبایی برای شادی من بودی!
معنای عمیق گرما و لبخند، دوستت دارم.
کلبه گرم بود اما تو نه... .
رویایمان گرم بود اما تو نه!
انگار این ها برایت کافی نبودند؛
دستت را کشیدم تا از میان رود سرما
بر آغوشم جاری شوی؛
و چه کودکانه نوک بینی‌ات سرخ شده و چه دلیل زیبایی برای شادی من بودی!
معنای عمیق گرما و لبخند، دوستت دارم.
- وضعیت
موضوعات مشابه
