سلام؛ واقعیت من اول نمی خواستم شرکت کنم ولی چون دیدم شاید بتونم کمک کنم تصمیم گرفتم برات بنویسم. من خودم هم این مشکل رو داشتم و صادقانه بخوام بگم خیلی از آدم ها مشکل تو رو دارن. چیزی که اینجا هستن تا حدودی متفاوت با زندگی عادی و واقعیشونه و دلیلش هم واضحه؛ به خاطر اینکه اینجا آزادن که بیشتر خود واقعیشون رو نشون و رشد ب*دن چون قضاوت نمیشن و کسی هم اونا رو نمی شناسه. اما نکته ای که می خوام بگم اینه که در حقیقت توی برونگرا و توی درونگرا هر دو یه نفرین . فقط بسته به شرایط یکیشون خودش رو نشون میده. مشکل ما اینجاست که فکر می کنیم که اگه یه نفر یه صفتی داره تا آخر عمر هم باید همین جوری باشه در حالیکه ابداً اینجوری نیست و همه ما ادم ها مخلوطی از هزاران رفتار و افکار هستیم فقط بسته به شرایط و زمان یکیشون بر ما غلبه پیدا می کنه و بیشتر نمایان میشه. هیچ آدمی مطلقاً مظلوم نیست و هیچ آدمی هم مطلقاً جدی نیست فقط موقعیت و فضا نداشتن که روی دیگه شون رو نشون ب*دن. پس در اصل اگه تو توی دنیای مجازی یه جوری هستی و توی دنیای واقعی یه چیز دیگه هیچ مشکلی نداره چون در اصل اون هم یه پارت دیگه ای از شخصیتته ولی پیشنهادم اینه که یه کاغذ و خودکار بذاری جلوت و همه صفت هایی که واقعاً داری و همچنین اون هایی که می خوای داشته باشی رو بنویس و سعی کن درون خودت پرورششون بدی. مثلاً تو دوست داری مهربون باشی؟ پس از خودت مهربونی نشون بده . به دیگران کمک کن و... و همچنین صفت هایی رو که دوستشون نداری رو اول بپذیر (این خیلی مهمه!) و بعد تلاش کن تا حد توان کنترلشون کنی و حتی در مواردی کمشون کنی. از این هم نترس که ممکنه کسی با این بدیها دوستت نداشته باشه یا حس بدی بهت داشته باشه. ما همه اطرافیانمون رو با همه نقص ها و کمال هاشون دوست داریم و اگه کسی خلاف این رو ازت می خواد پس باید ازش فاصله بگیری! تلاش کن خود واقعیات رو توی هر دو دنیا نشون بدی و مطمئن باش که اون چیزیه که همه دوستش دارن و مهم تر از همه خودت عاشقشی!
مورد بعد : برای کنترل خشم باید راه های خودت رو پیدا کنی . همه ما عصبی میشیم اما مهم اینه که بلد باشیم کنترلش کنیم. مثلاً من یاد گرفتم وقت هایی که عصبانی ام باید اون محلی که توش هستم رو ترک کنم چون بعدش فقط پشیمون میشم. پس این همه و همه به همون خودشناسی برمی گرده که البته من فکر می کنم که به محض اینکه خودت رو پیدا کنی این حل میشه.
مورد سوم : درباره کمبود محبت هم آیناز گفت و منم موافقم. خیلی از ما محبت کافی رو از اطرافیانمون دریافت نمی کنیم اما در این بین تعداد خیلی کمی هستن که تصمیم می گیرن به جای اینکه دوباره تمرکزشون رو روی جلب توجه دیگران بذارن تمرکز و حواسشون رو روی رشد محبت از وجودشون قرار ب*دن . این یه حقیقته که اگه تو خودت رو دوست نداشته باشی و به خودت احترام نذاری،کس دیگه ای هم این کار رو برای تو انجام نمیده.
مورد چهارم: دقیق نمی دونم چند سالته؛ اما باید این رو هم بدونی که این مدل افکار و احساسات توی دوران نوجوانی و ابتدای جوانی طبیعی و نرماله. چون این دو تا دقیقاً زمان هایی هستن که باید خودمون رو کشف کنیم و درک کنیم و اگه الان با این مسائل سر و کله نزنی و برای خودت حلشون نکنی بعداً با مشکلات بزرگ تری مواجه میشی. پس خیلی خوبه که الان با این فکرها دست و پنجه نرم می کنی.
و مورد آخر: اگه تو هی به یه مسئله، به یه زخم یا به یه مشکل فکر کنی؛ اون بزرگتر و بزرگتر میشه و تو رو قورت میده. باید یاد بگیری که چه جوری افکارت رو کنترل کنی و نباید بذاری هر لحظه مزاحمت بشن و زندگیات رو به خطر بندازن. خیلی از مواقع اگه ما روی موقعیت ها و سختی ها تمرکز بیش از اندازه نکنیم بعد از یه مدتی به خودمون میایم و می بینیم که اونا دیگه واسه ما مشکل نیستن.سعی کن خودت رو سرگرم کنی و کار هایی رو انجام بده که دوست داری (مثل همین نوشتن که گفتی.) و تمرکزت رو ازشون برداری.
پس شد تلاش کن خود واقعیات رو کشف کنی با همه خوبی ها و بدی هاش و نباید به هیچ وجه بترسی که نقص داشته باشه و به همین بهونه از خودت دورش کنی. تلاش کن بیشتر خودت رو دوست داشته باشی و به خودت محبت کنی و همچنین نذار که این افکار تو رو غرق کنن.
ببخشید که خیلی طولانی شد :)
امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی عزیزم.

انجمن رمان نویسی
دانلود رمان