خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

مناجات سرد زده | زار کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
مناجاتِ سرد زده !
به قلم‌: ن.ح
ژانر: تراژدی
-خلاصه-
میخواهم مناجات‌هایم با خدایی را
که می‌گویند، نزدیکتر از من به من است؛ بنویسم! خدایی که احساسِ ن*زد*یک*ی با او ندارم!
اما گویی نامش را کفر نهاده‌اند!
مگر خدای من خدای انتقادها نبود؟
مگر رحیم و بزرگ نبود؟ پس من هم گله می‌کنم! می‌بخشد دیگر؟
نکند بیشتر دلش بگیرد از من؟
اشکالی ندارد... مگر بدتر از این؛
سخت تر و سیاه‌تر می‌شود؟
نه!

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش توسط مدیر:

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
و خدایی که این ن*زد*یک*ی‌ها نبود؛ آنقدر که دست‌هایمان را بهم گره زدیم و به اندازه‌ی یک خزر قلاب هایمان را بهم تنیدیم و سوی خدا و خانه‌اش که ناکجا بود، دراز کردیم و قلاب هارا سوی ابر های آسمانش پرتاب و نه پیدایش شد نه دستانمان حتی سر سوزنی با او اصابت کرد... انگار امشب این حوالی خدا خواب بود، مثل هرشب!
#نیلو_نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
با طمئنینه نگاهش کردم و او چه می‌گفت؟
مرا کافر خوانده بود!
منی که در همه حال اسم خدا را می‌آوردم!
منی که خیلی بیش از امثال او یاد خدایشان بودم...
منی که بندگی را از من آموخت!
چگونه می‌گفت؟
شرارت من تنها از عشق بود!

#نیلو_نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
سلام خدایی که نمیبینمت!
ببینم تو که مرا می‌بینی؟
نکند توهم بر ما چشم بستی و پی زیبا رویان رفته‌ای؟
آه!
سرد شده‌ام از گرمای تو و یخ زده‌گی این مناجات ها...
بیا شروعش کنیم!
عشق را؟
نه
شوخی را؟
قطعا نه
بیا سخنان منطقی را شروع کنیم خدا جان!
#نیلو_نوشت

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116

خدای خوب!
تویی که گویند مهربانی؛
از تهه قلب با تو سخن گفتم هربار
جوابت را نشنیدم!
می‌گویند گوش‌های من از شنیدن صدایت عاجز است!
می‌گویند من کر شده‌ام...
کور شده‌ام!
اما این کر و کورِ دلگیر لال که نیست.
با تو حرف دارد
با اشک گله دارد
و با غم از تو امیدی ندارد... .
#نیلو_نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
خدای خوب!
حس من اکنون به تو؛
مانند حال ماهی‌ای شده که
دهانش با قلاب جر خورده!
و زبانش بریده اند؛ هیچ نتوان گوید هیچ!
بالا و پایین...
خودش را بر خاکی می‌کوبد که قاتل جانش شده
امید به رهایی دارد اما
هرگز به صیادش تمنا نمی‌کند.
مرا نجات نده... .
#نیلو_نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
خدای زمهریرهای بی هوای قلبم!
سلام می‌کنم از منی که خ*را*ب و خسته‌است؛
به تویی که خالق تمام دردهایم شده
و بوم قلبم را نیمه‌کاره رها کرده‌است... .
تویی که وجود داشتنت حسِ مهرِ معنویت دارد
و بر سر اثبات نبودت خون‌ها میریزد
مغزها میشکند و میگندد!
عجیب شده بود و نبودت؛
اصلا تو که خواب بودی!
چه کسی در خانه‌ات را زد؟
#نیلو_‌نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
هی پرستش کن و پرسش نه!
اصلا چیزی برای پرستش وجود دارد؟
شاید!
میدانی خدا جان؟
تو ناخدایی بودی که قلب مرا به متروکه ترین ساحل هستی هدایت کردی!
و حالا من در پی پرستش هیچ، هیچ شده‌ام.
#نیلو_نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
هر شب گرم حرف زدم!
با مردی نامرئی که وجودش در قلبم نبود...
وهر شب سردتر شدم.
گفتند قران کتاب اوست، بخوان؛
خواندم و فهمیدم چه عاشقانه از من و جنسم متنفری خدا جان!
خدای نان های خشکیده‌ای در دستان کودکان خیابان،
چه میشود کمی مهر برایمان بباری؟
دوستت دارم که می‌دانم نیستی!
دوستت دارم که نامت وسیله شده.
دوستت دارم که مرا عاشقانه به قعر جهنمی از آتش، بیگناه، پرتاب می‌کنی!
#نیلو_نوشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
می‌دانم!
همه دوستت دارند، بیشتر آدمها
آنها فکر می‌کنند به تو
حمایت هایت
و خیلی چیزهای دیگر که به تو ختم شود،
نیاز دارند.
آنها می‌خواهند تو بزرگ باشی.
می‌خواهند بندگی کنند.
توکوچکی... برای من لااقل چنین است...
کوچک مثل قطره‌های اشکم
می‌دانم!
تو خوبی، مهربانی، من هم نباید منکر شوم
اما تو سردی، بزرگ اما سرد.
دروغ نمی‌گویم که!
تو خیلی سردی، سرد و قدرتمند...
تو، همچون پولی، فقیر و غنی
متمدن یا جاهل،
احمق یا باهوش... همه را دنبال خود کشانده‌ای
اما فرق اصلی این است، تو جان داری!
تو اراده داری... و این خیلی ترسناک است!


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا