- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-06
- نوشتهها
- 4,650
- لایکها
- 15,037
- امتیازها
- 193
- سن
- 20
- کیف پول من
- 108,245
- Points
- 425
«الحمــد للّه العلـی الأعلـی، والصلاة والسـلام علـی
النبی المصطفی، و علی اهل بیته اولی الدرایة و النهی.»
اما بعد
یکی از آرمانها و آرزوهای دیرینه امام راحل ـ رَوَّحَ اللّه روحه و عطر اللّه رمسه ـ ایجاد اتفاق و اتحاد و وحدت بین گروههای مسلمان بود. او جدیّت و کوشش فراوان داشت در: «اظهار یگانگی و عدم بروز و ظهور اختلاف و دوگانگی»، «رفع تشاجر و تنازع»، «ندادن اسلحه سرد و گرم به دست دشمن»، و «سرکوب کردن آنانکه با وسایل گوناگون به آتش اختلاف دامن می زنند و در صددند که به هر وسیله و بهانه کوچکی ایجاد نفاق و پراکندگی و تشتت بنمایند.»
او به پیروی و متابعت از سلف صالح و پیشوایان پیشین، بر زنده کردن روزگار پرافتخار گذشته جدّیت می فرمود، به امید آن که عقب افتادگی ها جبران گردد و شکستگیها التیام یابد، و عزّت و عظمت از دست رفته بازآید و حکومت «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه » در سراسر گیتی حکمفرما شود.
شالوده کار و زیربنای اصلی آن، اتحاد و اتفاق است «علیک بالجماعة، فانما یأخذ الذئب من الغنم القاصیة.»
لذا مقرّر فرموده و أمریه صادر کردند که شیعه عموما و ایرانیان خصوصا، در نماز جماعت برادران أَهل سنت شرکت نمایند، و صفوف آنان را فشرده تر کنند، و در تمام احوال نماز، پیروی و متابعت داشته باشند و... لیکن متأسفانه مشاهده می شود که عده ای از برادران ایرانی با آنکه ـ حسب الأمر ـ در صفوف جماعت شرکت دارند و به این امر خطیر قیام و اقدام می نمایند، از جهت عدم آشنایی به مسائل و احکام نماز، تخلف بسیار دارند، تا آنجا که اگر در بین چندین هزار نفر جمعیت نمازگزار، دو نفر ایرانی باشد معلوم و مشخص می گردد. از این رو تصمیم بر آن شد که در این مختصر مسائلی چند از نجاست، طهارت، نماز و جماعت بیان گردد. امید است مورد توجه و عنایت خاص روحانیون عالیقدر کاروانها ـ دامت افاضاتهم ـ واقع گردد، و جماعت حجاج و معتمرین را به یادگرفتن این مسائل و عمل نمودن به آن وادار کنند.
«وللّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»
اول: در اصطلاح فقها و اهل حدیث از اهل سنت و جماعت، لفظ «مندوب» و «مکروه» بجای «واجب» و «حرام» آورده شده است.
دوم: در نقل مسائل، گاهی به لفظ «مستحب» آورده شده، که به معنای همان واژه اصطلاحی است ولی از آنجایی که در بین برادران اهل سنت دیده می شود که در عمل کردن به آن، بسیار مواظبت دارند، لذا در شمار مسائل مندرجه نقل شد.
مسألة (1): یجوز رفع الحدث و إزالة النجاسات بسائر المایعات.(حلیة العلماء، ج 1، ص 71)
فذهب قوم إلی أنّ ما کان طاهرا، یزیل عین النجاسة، مایعا کان أَو جامدا، فی أیّ موضع کانت، و به قال ابوحنیفة و أصحابه.(بدایة المجتهد، ج 1، ص 85)
ازاله نجاست و برطرف کردن آن به غیر آب، از مایعات، نیز جایز است.
مسألة (2): المنی طاهر فی الماء کان أَو فی الجسد، أَو فی الثوب، و لا تجب إزالته.
(المحلی لابن حزم، ج 1، ص 125)
المنی ل*ی*سی بنجس.(کتاب الأمّ للشافعی، ج 1، ص 55)
منی پاک است و ازاله آن از ب*دن و جامه لازم نیست.
مسألة (3): إذا بیل علی الأرض و کان البول رطبا مکانه، أَو نشفته الأرض و کان موضعه یابسا فصب علیه من الماء ما یغمره حتی یصیرالبول مستهلکا فی التراب و الماء جاریا علی مواضعه کلها مزیلاً لریحه ـ الی قوله ـ فقد طهر... و هکذا إذا کانت علیها عذرة، أَودم، أَو جسد نجس فازیل.(کتاب الأمّ للشافعی، ج 1، ص 52)
اگر زمینی که با بول یا سایر نجاسات، مانند مدفوع انسان یا خون نجس شده، اگر به مقداری آب ریخته شود که جریان پیدا کند و بوی نجس برطرف گردد، محل آن پاک می شود.
مسألة (4): و مثل ذلک ما إذا کان الماء المتنجس فی طست أَو قصعة ثم صب علیه ماء طاهر حتی سال الماء من جوانبه فانه یطهر علی الراجح و ان لم یخرج مثل المتنجس.
(الفقه علی المذاهب الأربعه، ج 1، ص 22)
اگر آب در طشت یا ظرف دیگر متنجس شد، در صورتی که آب پاک روی آن بریزند، بگونه ای که از اطراف ظرف لبریز شود، آبِ متنجّس پاک می شود اگر چه به مقدار آن، از ظرف سرازیر نشود.
مسألة (5): یصح الاستنجاء بالجامد النجس.(حلیة العلماء، ج 1، ص 211)
پاک کردن محل مدفوع بوسیله چیز نجس، در صورتی که خشک باشد، جایز است.
مسألة (6): إذا وجد أَحدکم ذلک (ای المذی) فلینضح فرجه بالماء و لیتوضأ وضوء الصلاة.
(المحلی لابن حزم، ج 1، ص 106)
أَما الذی ینقض الوضوء و لا یوجب الغسل فهو البول و المذی و الودی.
(الفقه علی المذاهب الأربعه، ج 1، ص 79)
«مذی» (آبی که در ملاعبه با زن خارج می شود) و «ودی» (آبی که بعد از ادرار خارج می شود) نجس است، و وضو را باطل می کند.
النبی المصطفی، و علی اهل بیته اولی الدرایة و النهی.»
اما بعد
یکی از آرمانها و آرزوهای دیرینه امام راحل ـ رَوَّحَ اللّه روحه و عطر اللّه رمسه ـ ایجاد اتفاق و اتحاد و وحدت بین گروههای مسلمان بود. او جدیّت و کوشش فراوان داشت در: «اظهار یگانگی و عدم بروز و ظهور اختلاف و دوگانگی»، «رفع تشاجر و تنازع»، «ندادن اسلحه سرد و گرم به دست دشمن»، و «سرکوب کردن آنانکه با وسایل گوناگون به آتش اختلاف دامن می زنند و در صددند که به هر وسیله و بهانه کوچکی ایجاد نفاق و پراکندگی و تشتت بنمایند.»
او به پیروی و متابعت از سلف صالح و پیشوایان پیشین، بر زنده کردن روزگار پرافتخار گذشته جدّیت می فرمود، به امید آن که عقب افتادگی ها جبران گردد و شکستگیها التیام یابد، و عزّت و عظمت از دست رفته بازآید و حکومت «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه » در سراسر گیتی حکمفرما شود.
شالوده کار و زیربنای اصلی آن، اتحاد و اتفاق است «علیک بالجماعة، فانما یأخذ الذئب من الغنم القاصیة.»
لذا مقرّر فرموده و أمریه صادر کردند که شیعه عموما و ایرانیان خصوصا، در نماز جماعت برادران أَهل سنت شرکت نمایند، و صفوف آنان را فشرده تر کنند، و در تمام احوال نماز، پیروی و متابعت داشته باشند و... لیکن متأسفانه مشاهده می شود که عده ای از برادران ایرانی با آنکه ـ حسب الأمر ـ در صفوف جماعت شرکت دارند و به این امر خطیر قیام و اقدام می نمایند، از جهت عدم آشنایی به مسائل و احکام نماز، تخلف بسیار دارند، تا آنجا که اگر در بین چندین هزار نفر جمعیت نمازگزار، دو نفر ایرانی باشد معلوم و مشخص می گردد. از این رو تصمیم بر آن شد که در این مختصر مسائلی چند از نجاست، طهارت، نماز و جماعت بیان گردد. امید است مورد توجه و عنایت خاص روحانیون عالیقدر کاروانها ـ دامت افاضاتهم ـ واقع گردد، و جماعت حجاج و معتمرین را به یادگرفتن این مسائل و عمل نمودن به آن وادار کنند.
«وللّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»
اول: در اصطلاح فقها و اهل حدیث از اهل سنت و جماعت، لفظ «مندوب» و «مکروه» بجای «واجب» و «حرام» آورده شده است.
دوم: در نقل مسائل، گاهی به لفظ «مستحب» آورده شده، که به معنای همان واژه اصطلاحی است ولی از آنجایی که در بین برادران اهل سنت دیده می شود که در عمل کردن به آن، بسیار مواظبت دارند، لذا در شمار مسائل مندرجه نقل شد.
مسألة (1): یجوز رفع الحدث و إزالة النجاسات بسائر المایعات.(حلیة العلماء، ج 1، ص 71)
فذهب قوم إلی أنّ ما کان طاهرا، یزیل عین النجاسة، مایعا کان أَو جامدا، فی أیّ موضع کانت، و به قال ابوحنیفة و أصحابه.(بدایة المجتهد، ج 1، ص 85)
ازاله نجاست و برطرف کردن آن به غیر آب، از مایعات، نیز جایز است.
مسألة (2): المنی طاهر فی الماء کان أَو فی الجسد، أَو فی الثوب، و لا تجب إزالته.
(المحلی لابن حزم، ج 1، ص 125)
المنی ل*ی*سی بنجس.(کتاب الأمّ للشافعی، ج 1، ص 55)
منی پاک است و ازاله آن از ب*دن و جامه لازم نیست.
مسألة (3): إذا بیل علی الأرض و کان البول رطبا مکانه، أَو نشفته الأرض و کان موضعه یابسا فصب علیه من الماء ما یغمره حتی یصیرالبول مستهلکا فی التراب و الماء جاریا علی مواضعه کلها مزیلاً لریحه ـ الی قوله ـ فقد طهر... و هکذا إذا کانت علیها عذرة، أَودم، أَو جسد نجس فازیل.(کتاب الأمّ للشافعی، ج 1، ص 52)
اگر زمینی که با بول یا سایر نجاسات، مانند مدفوع انسان یا خون نجس شده، اگر به مقداری آب ریخته شود که جریان پیدا کند و بوی نجس برطرف گردد، محل آن پاک می شود.
مسألة (4): و مثل ذلک ما إذا کان الماء المتنجس فی طست أَو قصعة ثم صب علیه ماء طاهر حتی سال الماء من جوانبه فانه یطهر علی الراجح و ان لم یخرج مثل المتنجس.
(الفقه علی المذاهب الأربعه، ج 1، ص 22)
اگر آب در طشت یا ظرف دیگر متنجس شد، در صورتی که آب پاک روی آن بریزند، بگونه ای که از اطراف ظرف لبریز شود، آبِ متنجّس پاک می شود اگر چه به مقدار آن، از ظرف سرازیر نشود.
مسألة (5): یصح الاستنجاء بالجامد النجس.(حلیة العلماء، ج 1، ص 211)
پاک کردن محل مدفوع بوسیله چیز نجس، در صورتی که خشک باشد، جایز است.
مسألة (6): إذا وجد أَحدکم ذلک (ای المذی) فلینضح فرجه بالماء و لیتوضأ وضوء الصلاة.
(المحلی لابن حزم، ج 1، ص 106)
أَما الذی ینقض الوضوء و لا یوجب الغسل فهو البول و المذی و الودی.
(الفقه علی المذاهب الأربعه، ج 1، ص 79)
«مذی» (آبی که در ملاعبه با زن خارج می شود) و «ودی» (آبی که بعد از ادرار خارج می شود) نجس است، و وضو را باطل می کند.