- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-06
- نوشتهها
- 4,650
- لایکها
- 15,037
- امتیازها
- 193
- سن
- 20
- کیف پول من
- 108,245
- Points
- 425
کلمه حسد بیشتر از پنج بار نیامده است و بهمعنی بدخواهی و خواستار بودن زوال نعمت و سعادت دیگری معنی شده است. در آیه ۵ سوره مبارکه فلق خداوند متعال به حسد اشاره شده و آمده است: «و مِن شَرِّ، حاسدٍ إذا حَسَدَ؛ و پناه میبرم به خدا از حسود وقتی که حسد بورزد».
حسد سرچشمه بسیاری از گناهان کبیره است. در تفسیر اثنیعشری در توضیح حدیث «آفَهُ الدّین العُجبُ والحسدُ و الفخرُ» اینگونه مطرح میکند که علت سرچشمه بودن گناهان کبیره این است که حسود در واقع معترض بر حکمت خداست که چرا به افرادی نعمت بخشیده و مشمول عنایت خود قرار داده همانطور که در آیه ۵۴ سوره مبارکه نساء میخوانیم: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ ... : که به مردم براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک میورزند...».
در جلد سوم تفسیر نمونه، صفحه ۴۲۴ در توضیح آیه فوق بیان شده: «حسد که در فارسی از آن تعبیر به رشک میکنیم بهمعنی آرزوی زوال نعمت از دیگری است خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد»؛ سپس به عوارض ناشی از حسد از جمله: سرچشمه بسیاری از نابسامانیها، عامل برخی از جنایات و سبب ناراحتی جسم شدن اشاره میکند.
حسد از نظر معنوی نشانه کمبود شخصیت و نادانی و کوتاهی فکر و نقص ایمان است زیرا در واقع حسود خود را ناتوانتر از آن میبیند که به مقام محمود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی میکند محسود را به عقب برگرداند. بهعلاوه او عملاً به حکمت خداوند، بخشنده اصلی این نعمتها معترض است و امام صادق(ع) حسد و بدخواهی را دو بال کفر معرفی میکند که تدریجاً سوظن به خدا و حکمت و عدالت او در شخص حسود بیشتر شده و او را از وادی ایمان بیرون می کشد.
مرحوم طالقانی در صفحه ۳۱۰ تفسیر پرتوی از قرآن راجع به حسد چنین مینویسد: «کسیکه دارای طبیعت و خوی حسد است این خوی چون دیگر خویهای پست ناشی از کوتهبینی و ناتوانی و زبونی روحی است و اثرش در نفس حاسد این است که بدون حساب سود و زیان از نعمت و قدرت دیگری رنج میبرد و خود را میخورد و چون این خوی برانگیخته شده از درون سر میزند بنابراین فتنه بر میانگیزد و زیانها میرساند».
تفاوت حسد و غبطه
حسد آن است که نعمتی را که خداوند به برادر دینی تو داده، برای او نخواهی و از آن رنج بری و آرزوی زوال آن را داشته باشی چه آن نعمت به خودت برسد یا نرسد. ولی غبطه آن است که با نعمت او کاری نداشته باشی و آرزو کنی که خودت هم مثل آن نعمت را داشته باشی.
حسد سرچشمه بسیاری از گناهان کبیره است. در تفسیر اثنیعشری در توضیح حدیث «آفَهُ الدّین العُجبُ والحسدُ و الفخرُ» اینگونه مطرح میکند که علت سرچشمه بودن گناهان کبیره این است که حسود در واقع معترض بر حکمت خداست که چرا به افرادی نعمت بخشیده و مشمول عنایت خود قرار داده همانطور که در آیه ۵۴ سوره مبارکه نساء میخوانیم: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ ... : که به مردم براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک میورزند...».
در جلد سوم تفسیر نمونه، صفحه ۴۲۴ در توضیح آیه فوق بیان شده: «حسد که در فارسی از آن تعبیر به رشک میکنیم بهمعنی آرزوی زوال نعمت از دیگری است خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد»؛ سپس به عوارض ناشی از حسد از جمله: سرچشمه بسیاری از نابسامانیها، عامل برخی از جنایات و سبب ناراحتی جسم شدن اشاره میکند.
حسد از نظر معنوی نشانه کمبود شخصیت و نادانی و کوتاهی فکر و نقص ایمان است زیرا در واقع حسود خود را ناتوانتر از آن میبیند که به مقام محمود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی میکند محسود را به عقب برگرداند. بهعلاوه او عملاً به حکمت خداوند، بخشنده اصلی این نعمتها معترض است و امام صادق(ع) حسد و بدخواهی را دو بال کفر معرفی میکند که تدریجاً سوظن به خدا و حکمت و عدالت او در شخص حسود بیشتر شده و او را از وادی ایمان بیرون می کشد.
مرحوم طالقانی در صفحه ۳۱۰ تفسیر پرتوی از قرآن راجع به حسد چنین مینویسد: «کسیکه دارای طبیعت و خوی حسد است این خوی چون دیگر خویهای پست ناشی از کوتهبینی و ناتوانی و زبونی روحی است و اثرش در نفس حاسد این است که بدون حساب سود و زیان از نعمت و قدرت دیگری رنج میبرد و خود را میخورد و چون این خوی برانگیخته شده از درون سر میزند بنابراین فتنه بر میانگیزد و زیانها میرساند».
تفاوت حسد و غبطه
حسد آن است که نعمتی را که خداوند به برادر دینی تو داده، برای او نخواهی و از آن رنج بری و آرزوی زوال آن را داشته باشی چه آن نعمت به خودت برسد یا نرسد. ولی غبطه آن است که با نعمت او کاری نداشته باشی و آرزو کنی که خودت هم مثل آن نعمت را داشته باشی.