بر همین اساس تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که به واسطهی انقلاب اسلامی در ایران بهوجود آمد؛ نه تنها سیمای سیاسی و ساختارهای اجتماعی را به کلی دگرگون ساخت، بلکه در زمینه ادبیات و داستان نیز تغییرات فراوان ایجاد نمود. این تغییر هم در شکل و قالب آثار و هم در زبان و محتوا و پیام آنها به وضوح قابل تشخیص است. از سوی دیگر باتوجه به اینکه حوادث و اتفاقات ناب و سوژههای بکر، جانمایه ادبیات داستانیست و انقلابها ذاتاً منبع و الهامبخش چنین سوژههایی هستند، چندان نباید عجیب به نظر برسد که نویسندگان به مدد همین انقلابها آثار متنوع و متعددی خلق کنند.
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که ادبیات داستانی معاصر ایران در سالهای قبل از انقلاب اسلامی دچار رکود و تکرار شده و حتی در مقاطعی احساس میشد به بنبست رسیده است. این رخوت و بیانگیزگی را بعضا میتوان به وضوح در عملکرد و بیاشتیاقی نویسندگان حرفهای مانند غلامحسین ساعدی و بهآذین نیز مشاهده کرد. وقوع انقلاب اسلامی جان دوبارهای به پیکره نحیف ادبیات داستانی معاصر ایران دمید و حرکت مردم، مبارزات و اتفاقات و حوادث بکر و ناب انقلاب ، تا حد زیادی نویسندگان ادبیات داستانی معاصر را مجددا به نوشتن ترغیب کرد. بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ ( ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ ) رمانها و مجموعه داستانهای متعددی منتشر شده که نشان دهنده رشد کمی و کیفی ادبیات داستانی کشور در این دوره است. اقبال و توجه نویسندگان به خلق اثر در این دوران تا آنجاست که منتقدان ادبی نوید فرارسیدن عصر رمان ایرانی را داده بودند.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان