کامل شده تیهاء|crazy-) کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع مهاجر.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 938
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,677
لایک‌ها
27,888
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
کیف پول من
30,118
Points
217
خسته، عصبی و شاید پر از جنون؛ می‌توانی به کنج اتاق پناه ببری و مهر سکوت را به ل*ب‌هایت بفشاری. نجواهای شیطانی، در گوشت می‌پیچد و سردرد امانت را می‌برد. انزجار است که سلول‌هایت فریاد می‌زنند و تو، بی‌طرف فقط خیره هستی به آینه‌ی قدی. خوب می‌دانی که این دختر آشفته، تو نیستی و این دلیلی می‌شود برای پشیمانی بی‌حد و اندازه‌ات. پس از آن‌همه رنج که فقط مقدمه بودند، دیگر توان نداری؛ اما آگاه نیستی که تازه غم‌های محزون‌کننده، شروع به شکنجه کرده‌اند. در همان اتاق تاریک و سرد، دقیقاً همان‌جا!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,677
لایک‌ها
27,888
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
کیف پول من
30,118
Points
217
رهایم کنید در حبس. در همان قطعه‌ی بی‌هنرمندانه‌ی تاریک و مملو از تار عنکبوت. همان‌جا که بویِ هراس از دوست‌نداشتن، احاطه‌ام می‌کند و من، اشک‌هایی از ج*ن*سِ بلورین‌های یخ‌زده می‌ریزم. همان‌جا که احساسات به تاراج رفته‌اند و زوال عقل، پیش‌گرفته شده. در همان بی‌صفایی تنها؛ اما پر از حیرانی و تهی‌بودن. در همان چهار دیواری‌ای که گذر فصل‌ها را حس نمی‌کند و به منجمد بودن ادامه می‌دهد؛ همانند گذر حیات! رهایم کنید در قفسی به‌نام زندگی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,677
لایک‌ها
27,888
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
کیف پول من
30,118
Points
217
ناخن‌های برنده‌ی سرگردانی، درون پو*ست شانه‌ام فرو رفته و دردی تیزتر از شمشیرِ عاجز، تمام سلول‌هایم را فرا گرفته. قدرتِ موجودی که خلق کردم، آن‌قدر زیاد بوده که مرا به دور انداخته و جنون را به مغزم هدیه داده. گویا در خواب عمیقی باشم و این رفت و آمدهایِ هولناک او، در این ورطه‌ی ناقص؛ مرا به ر*ق*ص در عالم حزن دعوت کرده. شاید هم، در عالم حیرانی، او را به شنیدن نت‌های درخشان پیانو که اکنون مخلوطی از بغضی، بیش نیستند، کرده‌ام. چه می‌دانم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,677
لایک‌ها
27,888
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
کیف پول من
30,118
Points
217
چکه چکه می‌کند اشک‌های سرخِ رها شده از فك. حال هوایِ من کمی درحال گرفته‌شدن است و اشک‌ها به‌سرعت می‌فهمند. بی‌چارگان، می‌خواهند منِ غربت زده را در آ*غ*و*ش بگیرند؛ بی‌آن‌که بداند بی‌نیاز به آ*غ*و*ش، در همان حال که مردمک می‌سوزد، سر برروی بالشت می‌گذارم و می‌خواهم بخوابم.
آن‌ها تقلا می‌کنند برای انسان شدن. برای کمی سخن گفتن با من و شنیدن سکوت‌های مملو از واژه‌ی من. آن‌ها می‌خواهند با من برقصند و برای ناکام‌ماندن از رویای همیشگی، نوازش کنند گیسوانم را. شاید هم بال زخمی‌ام را مداوا کنند و رهایم کنند در آسمان تا به‌سوی ستارگان پرواز کنم و وقتی به کم‌نورترین‌اش رسیدم، قهقهه سر دهم. ای‌کاش... اشك‌ها این‌چنین آرزویی نداشتند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,677
لایک‌ها
27,888
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
کیف پول من
30,118
Points
217
با سراشیبیِ دره، فاصله‌ای ندارم. این روزها، در میان نفس‌های آخر و خلاصی از این تهیِ بی‌انتها، برای آغاز جملاتم، بویِ حزن می‌آید. بویِ فرسودگی و ناچاری. جملاتم، کلماتم و قدم‌هایم، با منِ بی‌نوا چنان فاصله‌ای دارند که بازتابم را از اعماق دره نمی‌بینم. ربط و بی‌ربط هیچ‌‌یک از جان‌سوزی‌ها را درک نمی‌کنم و به ابتدای دره، قل می‌خورم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Pegah.a

مدیرتالار ویرایش و زبان+مدرس زبان ترکی
پرسنل مدیریت
مدیریت تالار
مدرس انجمن
ویراستار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-08
نوشته‌ها
459
لایک‌ها
2,303
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
کیف پول من
57,492
Points
399
سطح
  1. حرفه‌ای
امضا : Pegah.a

Star

مقام‌دار بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-12
نوشته‌ها
683
لایک‌ها
831
امتیازها
63
محل سکونت
معلوم نیست:/
کیف پول من
19,620
Points
811
امضا : Star
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا