آموزشی "نون" تا "یای" نویسندگی✒

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
screenshot_۲۰۲۱۰۸۰۲_۲۲۵۶۲۳_1dk.jpg


اگر به دنبال یک معنای همه پسند و خیلی آکادمیک از نویسنده می گردید ، می‌تونیم بهتون بگیم که نویسنده کسی است که بر اساس ایده های ذهنی ، مشاهدات چشمی ( بصری ) و الهامات قلبی ، متنی رو می‌نویسه که حاوی پیام خاصی برای مخاطبان و یا همون مردم هست.

اما اگر بخاید نظر ما رو بدونید و از دید ما نویسنده ها به خودمون نگاه کنید ، باید بهتون بگیم که نویسنده ، مترجمِ احساساتِ مردمِ . نویسنده نقاش زیبایی های خلقتِ. نویسنده خالق روایت های رویایی‌ست . و در یک کلام ، نویسنده ، ثبت کننده ی تمام وقایع این جهان ، توی قاب کلماتِ.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
نویسندگی چیست؟

طبق معمول اگر بخایم یه تعریف درست و حسابی از نویسندگی به شما بگیم باید بگیم که نویسندگی یعنی پروسه ای که طی آن یک نویسنده ، با توجه به المان ها ، قراردادها و اصول نویسندگی ، دست به خلق یک نوشته می زند. این نوشته می تواند در هر قالبی از شعر تا نمایشنامه و از خاطره نویسی تا محتوا نویسی باشد.

اما لازمه بگیم که نویسندگی رو نمیشه توی این تعریف ها شناخت و با این تعریف ها به ارزش کلمه ی نویسندگی پی برد .

نویسندگی برای خودش یه دنیاست . یه جهان ناشناخته . یه جهانی که همه چیز توش امکان پذیره . جهانی که همه رویاها می‌تونه به حقیقت بپیونده ، جهانی که همه چیز و همه کس ، می‌تونن توش نقش داشته باشن و باز هم توی یک کلام ، نویسندگی یعنی عشق و عشق چیزیه که هر انسانی روزی بهش مبتلا میشه و ازش راه فرار نداره .

اما سوالی که شاید اینجا از من بپرسید اینه که خب چطوری می‌شه وارد این دنیای بزرگ و زیبا شد ؟ باید بهتون بگیم که ورود به این دنیای قشنگ ، که همه چیز در اون رنگ حقیقت می گیره ، تنها یه راه داره . اونم اینه که پنج خوان نویسندگی رو پشت سر بگذارید و تبدیل به یک نویسنده ی موفق بشید.

خب حالا این پنج خوان نوشتن چیه ؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
screenshot_۲۰۲۱۰۸۰۲_۲۳۰۹۰۳_4zfj.jpg


پنج خوان نوشتن ( نویسندگی ) ، پنج مرحله از مسیر نویسنده شدنِ که نویسنده رو آماده می کنه که به دنیای آموزش نویسندگی ورود کنه و اون رو آب دیده می‌کنه تا با همه ی مشکلات و سختی ها بجنگه و به شهر آرزوها در دنیای نویسندگی برسه .
پنج خوان نوشتن ، از پنج حرفِ کلمه ی ” نوشتن ” میاد .
خوان اول : ” ن ”
نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
اولین خوان نوشتن و نویسندگی ، تلاشه .
خیلیا میگن که نویسندگی ، یک استعداده . خیلیا میگن که نویسندگی یه توانایی خدادادیه ، اما باید بگیم که نخیرم ، هیچ کدوم از این حرف ها درست نیست . نوشتن و نویسندگی ، یک گنجه ، که هر کسی تلاش کرد میتونه بهش برسه .
اولین درسی که ما سر کلاس های آموزش نویسندگی میدیم اینه که در مسیر آموزش نویسندگی ، هیچ کس به هیچ طریق از دیگری برتر نیست .
در راه آموزش نویسندگی ، همه به یک اندازه ، قدرت دارند که به عالی ترین درجه های نویسندگی برسن .
اما فقط یه راه داره . اونم اینه که با دیو تنبلی ها بجنگید.
خب چطور باید با دیو تنبلی ها جنگید؟
رمز شکست دادن غول کسلی و تنبلی و شکست ، توی خوان اول و توی کلمه ی : ” ن ” هست .
نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
اگر دلتون میخاد که به نویسندگی به چشم یک حرفه ، یک علاقه و حتی یک شغل نگاه کنید . اولین حرکت ، تلاش هست . تلاش در نویسندگی چطور معنا پیدا می کنه ؟
تلاش در نویسندگی فقط از راه تمرین معنا پیدا می کنه . کسی که قلم در دست می گیره و در مسیر آموزش نویسندگی قدم بر میداره ، تنها با تمرینه که به جاهای بزرگ میرسه .
البته اینم بگیم که قبول داریم تمرین کردن سخته و کلی وقت از ما می گیره . اما راستش رو بخاهید رو حرف آقای سعدی که دیگه نمیتونیم، حرف بزنیم و باید بگیم که : مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
پس اگر میخای به بهترین درجات نویسندگی اون هم در مسیر آموزش نویسندگی و یادگیری نوشتن برسی ، پیش از هر چیزی باید یاد بگیری که بسیار تمرین کنی . اگر تمرین نکنی ، طبیعتا مزدی هم نمی گیری. اگر تمرین نکنی ، طبیعتا به موفقیت در نوشتن هم نمیرسی و بزارید یه خرده خودمونی تر بگیم ، اگر تمرین و تلاش و سختی رو به جون نخرید ، به اون گنج نویسندگی که ثروت با قلمه هم نمیرسید.
حالا دیگه انتخاب با خودتونه . کسی با حرف زدن نویسنده نشده ، پس قلم به دست بگیر و تمرین کن و یادت باشه که :
مزد آن گرفت جان بردار/ جان خواهر که کار کرد.
خوان دوم : ” واو ”
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار / این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟
واقعا چرا؟
خیلی جالبه . وقتی از بچه های کلاس آموزش نویسندگی می پرسم که بزرگترین آرزوتون چیه و دوست دارید چه قدرتی داشته باشید ، اکثرشون میگن که دوست داریم ماندگار باشیم و هیچ وقت اسممون نمیره.
این یه حقیقته. همه ی آدما دوست دارن که موندگار بشن . اصلا اگر ماندگاری و بقول ادبیاتیا نامیرا شدن ، آرزوی بشر نبود که بزرگترین نویسنده ها و شاعران دنیا تو داستان هاشون ، افسانه هایی مثل رویین تن شدن اسفندیار و پاشنه ی آشیل رو نمیاوردن .
پس حتما یه چیزی هست که همه دارن ازش صحبت می کنن.
خب اگر تو هم آرزوی اینو داری که بعد از سالها ازت به نیکی یاد کنن و همچنان توی این دنیا ، ازت اسمی باشه ، خب چرا از قلم غافلی؟
این شعری که براتون نوشتیم ، از زبان یک قلمه . یک قلم به زبان ساده به شما میگه که اگر میخاید شنیده بشید ، اگر میخاید حرفتون در این دنیا ماندگار باشه ، بیاید سراغ من و از من غافل نشید. پس خوان دوم ، یعنی مبارزه با زوال و نابودی ، تنها به کمک قلم امکان پذیره .
فکر می کنم ایده ی خوبی باشه . قلم تنها چیزیه که میتونه شما رو در کمترین زمان ممکن و عملا بدون هیچ هزینه ای به ثروت و ماندگاری در این دنیا برسونه.
خوان سوم : “ش”
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق / به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
فکر می کنیم که خوان سوم ، با این شعر شهریار کاملا براتون واضح شده باشه .
شما با نویسندگی میتونید با تمام جهان ارتباط برقرار کنید و جهانی رو به دست خودتون بگیرید.
پس خوان سوم مبارزه با غولیه که آفت امید و موفقیت در انسان هاست و اون درد تنهاییه .
همه ی ما آدما تنهایی رو توی زندگیمون تجربه کردیم و میدونیم که تنهایی چقدر سخته . آدمها وقتی تنها میمونن و هیچ کسی رو ندارن ، بسیار غمگین میشن . فکرای عجیب و غریب بسرشون میزنه . از زندگی نا امید میشن . به آرزوهاشون فکر نمی کنن و این باعث میشه که سگ سیاه افسردگی ، گریبانشون رو بگیره .
اما نوشتن ، یکی از راه هاییه که میتونه انسان رو از تنهایی نجات بده. به چه وسیله ای؟ به وسیله ی قلم .
اگر شعر شهریار رو دقیق بخونید ، شهریار داره میگه که شما میتونید به کمک شمشیری به نام قلم ، همه ی غم ها و دردهایی که موجب تنهاییتون شده رو از سر راهتون بردارید و به سمت موفقیت حرکت کنید.
و موفقیت برای انسان ها چیزی نیست جز ر*اب*طه برقرار کردن . سخن گفتن با همه ی مردم و چقدر خوب میشه که ما بتونیم با همه ی مردم دنیا از هر زبانی و هر کشوری ارتباط برقرار کنیم و دنیای خودمون رو گسترده تر کنیم.
وقتی دنیای ما گسترده باشه ، تعداد انسان هایی که به ما فکر می کنند هم بیشتر میشه . تعداد دل هایی که برای می تپند هم بیشتر میشه و این معنای محبته . این معنای آرامشه و انسان چیزی نمیخاد جز آرامش .
پس دقت کنید ، با قلم و قرار گرفتن در مسیر آموزش نویسندگی ، شما به نوعی تمرین صلح و محبت هم می کنید. به نوعی خودتون رو در مسیر رهایی از دردها هم می گذارید و این معنای واقعی آرامش در زندگیه .
این رو ما نمیگیم ، بلکه بسیاری از روانشناس های مطرح حتی فروید هم به این امر اشاره می کنند که نوشتن ، باعث رهایی فکر میشه و انسان ها رو از شر افکار مزاحم نجات میده . پس ، آموزش نویسندگی رو تنها یک هنر و فن ندونید ، بلکه یک سبک زندگی بدونید.
حالا وقتشه که شمشیر قلم رو تیز کنید و به جنگ سیاهی ها برید و دل های مردم رو با محبت قلمتون به دست بیارید.
خوان چهارم : “ت ”
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
خوان چهارم از خوان های آموزش نویسندگی ، خوان خودباوریه . جاییه که شما باید با غول شکست نفسی و خودکم بینی مبارزه کنید و به خودتون باور کنید.
مشکلی که خیلی از نو نویسندگان ، یعنی نویسندگانی که تازه کار نویسندگی رو شروع کردن و پا در آموزش نویسندگی گذاشتن دارن ، اینه که به شدت به خودشون بد بین هستند و احساس می کنند که اصلا کسی به نوشته ی اون ها اهمیت نمیده.
این باور ، میتونه ریشه های مختلفی داشته باشه ، میتونه عدم اعتماد به نفس شخص باشه ، میتونه ترس از نوشتن باشه . میتونه هر چیز دیگه ای باشه . اما باید بهتون بگیم که اگر میخاید نویسندگی رو یاد بگیرید و آموزش نویسندگی رو شروع کنید ، اول از همه باید طلسم تمامی باورهای غلط رو در خودتون بشکنید و این امکان پذیر نیست مگر اینکه اول از همه به خودتون باور داشته باشید.
حالا اگر دنبال رسیدن به این باور هستید ، ما راهکارهایی رو توی همین مقاله بهتون پیشنهاد می کنیم که میتونه خیلی به شما کمک کنه .
ولی چیزی که مهمه اینه که با شمشیر قلم به جنگ همه ی باورهای غلط برید و طلسم تمامی شکست های روحی رو در خودتون بکشنید و مثل یک آفتاب توی آسمان نویسندگی بدرخشید .
اما یادتون باشه که آموزش نویسندگی ، تنها در صورتی جواب میده که اول از همه خودتون به خودتون باور داشته باشید. باور شما به نوشته هاتون ، آموزش نویسندگی رو آسون می کنه و دیگران رو هم به این باور از قدرتمندی شما در نویسندگی میرسونه که شما متن های اصولی و ارزشمندی نوشتید.
خوان پنجم : ” ن ”
نکته روح فزا از دهن دوست بگو / نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار
و آخرین خوان از خوان هایی که شما باید برای رسیدن به مرحله ی آموزش نویسندگی ، پشت سر بزارید ، تازگی و طراوته .
یک نویسنده ، همیشه حرف جدید برای گفتن داره . یک نویسنده همیشه دنیا رو برای مخاطبش زیباتر میکنه.
مهم نیست که شما توی چه سبکی می نویسن و یا به چه نوع نوشته هایی علاقه دارید . شما زمانی میتونید به مرحله ی آموزش نویسندگی وارد بشید که اول از همه ، تکرار و روزمرگی رو کنار بزارید و به قصد تاثیر گذاری وارد مرحله ی آموزش نویسندگی و بعد نوشتن بشید .
پس غول این مرحله ، غول افسردگی و درماندگی و تکرار هست و شما باید اون رو شکست بدید . شکست دادن این غول تنها به کمک شمشیر قلم امکان پذیره . از روزی که شما وارد مرحله ی آموزش نویسندگی می شید ، باید این قدرت رو در درون خودتون ایجاد کنید که بدون وقفه ، سخن های نویی رو برای مخاطب عرضه کنید.
خب دوستان ، این هم از پنج خوان نویسندگی .
اما وقتی ما پنج خوان نویسندگی رو رد می کنیم و به مراحل آموزش نویسندگی ورود می کنیم ، یه سوال مهم برامون پیش میاد . سوالی که همه ی هنرجویان نویسندگی در اولین جلسه از کلاس های آموزش نویسندگی به زبان میارن و اون چیزی نیست جز اینکه :
حالا چی بنویسیم؟
این سوال از نگاه ما ، دو بعد داره :
یکبار به این معناست که توی چه فرم و سبکی بنویسیم؟
و یکبار به این معناست که از چی و با چه ایده ای بنویسیم؟
خب برای این که دو تا سوال رو جواب بدیم نیاز داریم که در مورد هر کدوم از این ها یه توضیحی بهتون بدیم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
قالب های نویسندگی

اولین سوال : در چه قالبی بنویسیم؟

قالب های نویسندگی ، این روزها خیلی گسترده شدن . شاید قدیم ها ما فقط یه قالب به نام داستان نویسی و شعر داشتیم و در نهایت در بعضی از کشورها مثل یونان ، نمایشنامه نویسی هم رایج بود.

اما امروزه دیگه اینقدر قالب های نویسندگی زیاد شده که در هیچ کلاس آموزش نویسندگی ای نمیشه قالب مشخصی برای نوشتن یک شخص تعیین کرد ، بلکه ما فقط میتونیم به شما قالب ها رو معرفی کنیم و از شما بخواهیم که با توجه به علاقتون انتخاب کنید که تو چه قالبی دوست دارید بنویسید.

قالب های نویسندگی ای که امروز در ایران و کشورهای دیگه رایجه ، قالب های زیر هستند .

قالب داستان نویسی

داستان یا همون Story ، یکی از رایج ترین قالب های نویسندگی هستش که اکثر مطالبی هم که در حوزه ی آموزش نویسندگی وجود داره ، مربوط به نوشتن در این قالبه .

داستان ها ، سیستسمی از نویسندگی رو شامل میشن که به بیان یک روایت میپردازه . در واقع داستان نویسی ، یعنی بیان یک روایت ، یک ماجرا که از تعدادی شخصیت ، تعدادی حادثه ، در یک زمان و مکان خاص ، تشکیل میشه .

وقتی از داستان نویسی صحبت می کنیم ، چند تا عنصر توی ذهنمون مرور میشه که لازمه همه رو براتون توضیح بدیم .

اولین مسئله ، بحث وجود داستان هاست .

شاید هیچ وقت این سوال به ذهنتون خطور نکرده باشه ، اما باید بگیم که تا حالا به این فکر کردید که چرا بسیاری از نویسنده ها ، داستان پردازی می کنند و اصولا چرا باید یک داستان نوشت؟

بله این سوال ، خیلی مهمه و دلیل اهمیتشم ، چراغ راهیه که برای شما روشن می کنه تا بتونین انتخاب درستی در زمینه ی قالب نویسندگی داشته باشین .

در یک نگاه کلی ، دید اولیه ی ما به نویسندگی در هر قالبی ، یک بخش سرگرمیه . در واقع ادبیات ، بوجود اومد تا درست مثل هنر ، به بخشی از زندگی انسان معنا بده و این معنا پیش از این که بخاد با مفاهیم فلسفی و علت های منطقی هماهنگ بشه ، یک بعد کاملا سرگرم کننده داره .

اکثر مردم نقاشی می کشن چون به اون ها آرامش میده و اون ها رو برای چند لحظه از دنیایی که دارن دور می کنه و به نوعی مشغولشون می کنه .

خیلی ها نویسندگی می کنند تا که اوقات فراغتشونو پر کنن و با نوشته هاشون بتونن بخشی از حرف ها و دغدغه های درونی خودشون رو روی کاغذ بیارن .

اما قضیه یقینا به همین جا هم ختم نمیشه .

داستان نویسی ، درست مثل نوشتن یک نقشه ی راه برای زندگی افراد خاص ، با اتفاقات خاص در یک دوره از زمان و در یک نقطه از مکان در این دنیای بزرگه .

یعنی چی ؟

بزارید اینطوری براتون بگیم که همه ی ما انسان ها در این دنیا ، فقط یکبار حق زندگی کردن داریم و طبیعتا ، در این یکبار زندگی فقط میتونیم به جای یک نفر ، یعنی خودمون ، زندگی رو تجربه کنیم . اما آیا این یکبار زندگی کردن ، به ما فرصت میده که از زندگیمون ل*ذت ببریم و به راز این جهان بزرگ پی ببریم . آیا ما ااین فرصت رو داریم که تو این یکبار زندگی کردن با همه ی مردم دنیا و زندگیاشون آشنا بشیم و بقول قدیمیا ، بفهمیم دنیا دست کیه؟

نه . این امکان رو نداریم . اما یه راه داریم . اونم اینه که به شدت داستان بخونیم و از اون سمت هم بسیار داستان بنویسیم.

این یکی از درس های کلاس آموزش نویسندگی هستش . یعنی جایی که میگیم داستان خوندن و داستان نوشتن ، کلید برقراری ارتباط ، با دنیایی به وسعت تمام این کره ی خاکیه.

ما توی داستان نویسی این فرصت رو برای خودمون ایجاد می کنیم که نوشته هامون و حرفامون رو به گوش همه برسونیم و از سمت دیگه حرف دیگران رو بشنویم . هزار تا داستان از زندگی های مختلف بخونیم و جای همشون زندگی کنیم و اگر خیلی زرنگ باشیم ، میتونیم تو یه سال ، جای ۶۰ تا زندگی دیگه ، جای هزار ها آدم دیگه ، نقش بازی کنیم و با زندگیشون آشنا شیم و بفهمیم دنیا دست کیه .

داستان نویسی یکی از راه هاییه که ما میتونیم با دنیای خودمون ، جهانی که هفتاد و دو ملت درش زندگی می کنن آشنا شیم و خب فکر می کنم بد نیست که این سبک از سبک های نویسندگی رو هم امتحان کنیم.

دلیل دیگه ای که خیلی از نویسنده ها شروع به داستان نویسی می کنن ، فراگیر شدن اونهاست . ببینید ، عمده ی نویسنده های معروف دنیا و اگر اغراق نکنیم همه ی نویسنده های دنیا که حتی یه داستان چند خطی هم نوشتن ، دغدغه ای توی ذهنشون داشتن . درست مثل شما که وقتی اومدین در کلاس آموزش نویسندگی شرکت کنین و یا اومدید مقاله مربوط به آموزش نویسندگی رو میخونید ، یه دغدغه تو ذهنتونه که شما به دنبال حل اون اومدید . این مسئله ، دقیقا چیزیه که ما تو نویسندگی هم داریم .

چیزی به نام دغدغه نوشتن :

دغدغه نوشتن ، یعنی حرفی که تو دل هر آدمی هست ، یعنی اندیشه ای که تو ذهن هر انسانی یافت میشه و اون فرد ، احساس می کنه که با بیان اون اندیشه ، احساس و هر چیزی که در دل و روحش هست ، میتونه کمکی به جهان بینی بشر کنه .

خیلی از نویسنده ها با نوشتنشون ، انسان های بسیاری رو از درد های انسانی ، نظیر جدایی ها ، نظیر ناامیدی ، ترس از زندگی و نبود شادی در زندگیشون ، رها کردن .

خییلی از نویسنده ها با نوشته هاشون ، فرصت عاشق شدن به انسان ها هدیه کردن .

خیلی از متفکرین با نوشته هاشون با داستان هاشون ، اندیشه ای رو به دنیا تزریق کردن که باعث شده ، جهان ، جای زیباتری برای زندگی بشه .

پس خیلی مهمه که ما یه تریبون داشته باشیم و حرفامون رو به گوش مردم برسونیم . اما راستش رو بخواهید ، این روزها اینقدر مردم سرشون شلوغه که میل نمی کنن یکساعت سخنرانی ما رو بشنون . یا اینکه پای حرفای ما بشینین .

واسه همینه که خیلی از بزرگترین شخصیت های دنیا رو به این آوردن که کتاب بنویسن و از بین سبک های کتاب نویسی ، داستان نویسی رو انتخاب کردن . چرا؟

چون داستان ، در بین مردم همه گیر تره . مردم میل بیشتری به خوندن داستان ها دارن . مردم حس بهتری از زندگی کردن کنار شخصیت های یک داستان دارن و از اون مهم تر اینکه مردم داستان ها رو بهتر در خاطرشون نگه میدارند.

پس داستان نویسی میتونه یه سبک عالی برای نوشتن باشه . داستان نویسی جز اصول ساده ای که شما توی آموزش نویسندگی یاد می گیرید ، دستور خاصی نداره . دست شما رو نمیبنده و شما میتونید هر جور که دلتون خواست بنویسید و از نوشته هاتون ل*ذت ببرید و این یه فرصت استثنایی برای کسانیه که میخان ازادانه حرف هاشون رو بزنن.

خب حالا سوال اینه که ما چطوری داستان نویسی رو شروع کنیم و سوال اینجاست که آیا ما میتونیم با شرکت تو کلاس ها و دوره های آموزش نویسندگی یه داستان نویس معروف بشیم ؟

باید بگیم که بله . شما هر زمان که پروسه ی آموزش نویسندگی رو شروع کردید ، در مسیر نوشتن یک داستان برنده قرار گرفته اید . از همین لحظه که شما این مقاله رو میخونید تا لحظه ای که آخرین کلمه از اولین کتابتون رو نوشتید ، شما در مسیر قرار دارید و این مسیر هدفی داره که میتونه شما رو به شهرت ، موفقیت ، ثروت و از همه مهم تر آرامش برسونه .

پس درنگ نکنید و روند آموزش نویسندگی رو دنبال کنید.

اما اگر نمی دونید که چطور باید آموزش نویسندگی رو به بهترین شکل ممکن دنبال کنید . باید بهتون بگیم که ما یه دوره ی جامع براتون آماده کردیم که میتونه به شدت به شما کمک کنه . راستش رو بخاید ما اومدیم و پونصد سال زندگی نویسده ها رو بررسی کردیم و تمام تجربیات نویسنده ها رو با توجه به اصول آموزش نویسندگی ، توی یه دوره براتون جمع کردیم و اسمشو گذاشتیم :

میکرو دوره نویسندگی خلاق .

توی این دوره ما به شما همه ی اصول داستان نویسی و رمان نویسی رو یاد میدیم و شما رو با تمامی سبک های داستان نویسی و المان های آموزش نویسندگی آشنا می کنیم. در واقع این دوره یه جوری به تمام سوالات شما در زمینه ی آموزش نویسندگی پاسخ میده و هیچ نیازی نیست که بعد از تماشای این دوره به سراغ مجموعه ی دیگری برید .

حتما یه سر به صفحه ی میکرو دوره نویسندگی خلاق بزنید و چند مورد از ویدیوهای دوره رو ببینید ، مطمئنیم که نکات خوبی نصیبتون میشه .

اما قالب بعدی ای که باید براتون توضیح بدیم قالب شعر هست.

قالب شعر

شعر یا نظم ، یکی دیگه از پرطرفدارترین قالب های نویسندگی هست که توی مباحث آموزش نویسندگی هم بهش پرداخته میشه و مبحث گسترده ایه .

شعر توی ایران خیلی طرفدار داره و اگر اشتباه نکنیم طبق آخرین تحقیقاتی که تیم تحقیقاتی دانشگاه تهران بر تاریخ ادبیات ایران داشتند ، عمده نویسندده های ما در طول تاریخ ، شاعر بودند و میزان وجود نظم یا همون شعر ، همیشه در ایران بیشتر از نثر بوده.

اما خب ، این یه مسئله ی کاملا فرهنگیه و در یک نگاه کلی در دنیا ، همیشه نثر یا همون نوشته های متنی ، همیشه از نظم پیشی داشتند و طرفدران بیشتری داشتند. اما در ایران به این دلیل که میزان احساسات مردم ما صورتی هارمونیک و ریتیمیک داره ، میل مردم به شعر بیشتره .

با این اوصاف باید بگیم که شعر ، یک قالب دیگه از قالب هایی هست که ما تو مبحث آموزش نویسندگی باهاش کار داریم. اگر بخایم شعر رو براتون تعریف کنیم ، باید بگیم که شعر ، مجموعه ای از کلمات آهنگین است که در یک وزن خاص ، به بیان احساسات ، درس عبرت ها و آموزه های اخلاقی می پردازد. البته شعر در ایران ، موضوعات زیادتری رو در بر میگیره .از جمله اینکه ما در ایران تمام افسانه هامون در شعرها تجلی پیدا کردن و بسیاری از داستان های ایرانی ، در قالب شعر بیان شدند .

از نگاه من ، بعنوان یک مدرس کلاس های آموزش نویسندگی ، میان شعر و داستان نویسی فقط تفاوت در بیان هست . یک جا بیان ریتمیکه و نیاز به تبحر بیشتری در مباحث نویسندگی وجود داره و یک ذوق سرشار نیاز داره که کلمات در کنار هم چیده بشوند و یک جا بیان روایت خطی داره و قدرت بیان کلمات و تصویر سازی حرف اول رو میزنه .

اما لازمه به این نکته هم اشاره کنیم که شعر دارای اسلوب خاصیه که شما برای آموزش دیدنش نیاز دارید که یک سری از موارد رو رعایت کنید :

اول از همه باید به این نکته آشنا باشید که دنیای شاعری نیازمند یک ذوق هست . این ذوق میتونه اکتسابی باشه و میتونه در طی سالیان سال در وجود شما نهادینه شده باشه . تو این مورد هم باید بگیم که ذوق به هیچ وقت خدادادی نیست .

همه ی انسان ها با زیبایی به دنیا اومدن و هیچ کس نمیتونه ادعا کنه که خدا بهش ذوق شاعری داده .

شما برای اینکه این ذوق رو تقویت کنید دو راه دارید.

راه اول اینه که بیش از هر وقتی شعر بخونید. وقتی که شما در کلاس آموزش نویسندگی قالب شاعری رو انتخاب کردید ، باید به این نکته آگاه باشید که برای رسیدن به سرانجام مسیر ، حتما باید از مطالعه ی بسیار استفاده کنید.

مطالعه به شما خط مشی میده . ایده میده . پس سعی کنید تا میتونید مطالعه کنید. حالا سوال اینجاست که چه شعری رو مطالعه کنید .

باید به شما بگیم که برای مطالعه ی شعر ، اون هم شعری که بتونه در زمینه ی آموزش نویسندگی و شاعری هم به شما کمک کنه . شما باید دو رویکرد رو در پیش بگیرید . یک اینکه برید سراغ شاعرای کلاسیک هم در ایران و هم در جهان و سعی کنید آثارشونو بخونید. شعرایی مثل حافظ ، مثل سعدی ، مثل شکسپیر و … . اگر به زبان انگلیسی هم تسلط ندارید ، نگران نباشید . شما میتونید ترجمه ی این آثار رو از بازار تهیه کنید و مطالعه کنید .

اما بخش دیگه ی مطالعتون حتما باید شعرایی باشه که مربوط به شعرای معاصر هستش . شما باید به شعرایی که توی دور و زمونه خودتون از شعرهای شاخص هستند ، تسلط کافی داشته باشید. شعرهای نیما ، سایه ، اخوان ثالث ، بانو سیمین دانشور و … ، میتونن گزینه های عالی ای برای مطالعه شعر ها باشن .

اما دومین موردی که باید توی آموزش نویسندگی اون هم توی قالب شعر یاد بگیرید ، بحث اصول شعر سرایی هست . اصول شعر نویسی یا شعر سرایی ، شامل یک سری از وزن ها ، قافیه و عروض هست که شما باید اون رو به بهترین شکل ممکن یاد بگیرید تا بتونید یک شعر استاندارد بسرایید .

برای یادگیری این نکته ها ، میتونید کتابای زیادی مطالعه کنید و یا اینکه در سایت مقالات مربوط به شعر و شاعری رو مطالعه کنید.

اما اگر بخایم یه مختصری در مورد این نکات بگیم ، باید اشاره کنیم که هر شعری دارای یک وزنی هست و حتی شعرهای آزاد و سپید هم وزنی دارند که کمی مستتر هست و بدین صورت شما هیچ شعری رو پیدا نمی کنید که وزن نداشته باشه . طبیعتا هر قالبی از شعر که شامل قالب هایی مثل مثنوی و غزل و … میشه ، با یک وزن خاص شناخته میشه و یادگیری اون به شما این قدرت رو میده که شعر استاندارد بسرایید.

از مسئله ی وزن گذشته ، شما باید به قافیه ها آگاه باشید . هر شعری با قافیه هاش شناخته میشه . قافیه هم مثل وزن در همه ی شعرها وجود داره اما ترتیب قرار گیری اون فرق داره . بعنوان مثال ، ما در قالب مثنوی ، در هر بیت ، یک قافیه مشترک در هر مصرع داریم و در غزل مصرع های یک و دو و پس از آن تمامی مصرع های زوج دارای قافیه مشترک هستند . این مسئله توی شعرهای سپید هم هست ، اما جای قافیه ها کمی متغیره و دست شاعر بازتره .

پس با یادگیری این اصول و مطالعه ای که شما در باب شعر می کنید ، قدرت این رو دارید که مسیر آموزش نویسندگی در قالب شعر رو کاملا یاد بگیرید.

قالب بعدی ای که باید بهتون بگیم ، قالب خاطره نویسی هست.

قالب خاطره نویسی

یکی دیگه از جواب هایی که ما میتونیم به سوال چی بنویسیم بدیم ، قالب خاطره نویسیه . قالب خاطره نویسی هم توی مجموعه ی متن نوشته ها و یا نثر قرار می گیره اما این اختیار هم برای فرد نویسنده وجود داره که توی نوشته اش از شعر استفاده کنه و یا اینکه خاطرشو کلا با شعر بنویسه .

اگه بخایم خاطره نویسی رو براتون توضیح بدیم باید بگیم که همه ی ما آدم ها تو زندگیمون لحظات دلنشین و از طرف دیگه تلخی داریم که به شدت میتونن برای ما خاطره ساز و یا حتی خاطره سوز باشن .

خاطراتی مثل سفر رفتن ، مثل دیدن یک دوست قدیمی ، مثل بودن با یک عشق ، مثل متولد شدن فرزند و هزاران خاطره ی دیگه که میشه ازشون نوشت و ازش ل*ذت برد.

این روزها ، دنیای دیجیتال و فضای مجازی ، ل*ذت نوشتن خاطره ها رو از انسان ها گرفته . انسان ها فکر می کنن که با گرفتن چند تا عکس میتونن خاطره ها رو ثبت کنن ، اما باید بگیم که اگر دوربین ها هزار مگاپیکسلی هم بشن و از روح انسان هم عکس وفیلم بگیرن ، باز هم نمیتونن احساسات انسان رو در هیچ قالبی تبدیل به خاطره کنن .

شاید شما هم از اون دسته افرادی باشید که با دیدن عکس ها ، یاد خاطرات می افتید ولی مطمئنیم که بعضی از این عکسا اونقدر براتون گنگن که فقط یه خاطره مبهم تو ذهنتون ازش شکل می گیره و اینجاست که میگیم وجود یک دفتر خاطرات که همه چیز ما رو ثبت کنه ، کاملا منطقیه.

کلمات میتونن تمامی دیالوگ ها ، تمامی جزئیات و تمامی احساسات ما رو به روی کاغذ بیارن و اون رو برای همیشه در ما زنده نگه دارن .

ما توی مقالات مربوط به آموزش نویسندگی خودمون بارها در مورد خاطره نویسی حرف زدیم که میتونید نسخه ی کاملشو از لینک زیر بخونید .

اما لازمه بگیم که برای نوشتن یک خاطره خوب ، چند تا نکته لازمه .

یک اینکه ، عادت خاطره نویسی رو توی خودتون از همین امروز ماندگار کنید. این روزا از بس سرمون تو اینستاگرام و تلگرامه که دیگه یادمون رفته یه گوشه ای میتونیم بشینیم و کلی از اتفاقات روزمره ی خودمون رو بنویسیم .

واسه همینه که می گیم ، خاطره نویسی رو توی خودتون ماندگار کنید. برید یه دفتر ساده بخرید . یه قلم و این دفتر و قلم رو همیشه توی کیفتون نگه دارید و از هر چیزی که به ذهنتون میرسه ، بنویسید .

دومین نکته ای که مخایم بهتون بگیم اینه که به هیچ وجه برای خاطره نویسی ، تکلف نداشته باشید . این نکته رو بارها توی کلاس آموزش نویسندگی گفتیم که نوشتن لزوما نباید دلیل خاصی داشته باشه . همیشه قرار نیست که ما یک اثر درجه یک تو نویسندگی خلق کنیم. نوشتن گاهی باید فقط برای ثبت کردن باشه . فقط برای آزاد کردن روح و رسیدن به آرامش . پس تا میتونید آزادانه بنویسید.

سومین نکته ای که باید بهتون بگیم اینه که برای خودتون یک بازه زمانی تعیین کنید . یعنی این برنامه ریزی توی خودتون ایجاد کنید که هر روز یا هر یک ساعت یکبار میرید سراغ دفترتون و خاطرتون رو مینویسین . اینطوری این پیام رو به ذهنتون میدید که هر روز باید چیزی برای نوشتن داشته باشید و یان باعث میشه که همه ی اتفاقات رو به بهترین شکل ممکن تو ذهنتون نگه دارید و اون ها رو تبدیل به نوشته کنید.

و اما نکته ی آخر اینه که لزومی نداره که حتما خاطرات شما شیرین باشه ، شما میتونید خاطرات تلخ خودتون رو هم بنویسید و از شر غصه ی پشت اونا با همون خاطره نویسی نجات پیدا کنید. یکی از درسهایی که همیشه تو مبحث آموزش نویسندگی داریم اینه که نوشتن میتونه مثل یه روش درمانی به انسان ها کمک کنه که از شر خیلی از اتفاقات نجات پیدا کنن. و بعدم اصلا مهم نیست که حتما خاطره ای تو ذهنتون باشه . گاهی یه دل نوشته بنویسید . احساس روزتون رو منتقل کنید.

چیزی که تو مبحث خاطره نویسی مهمه اینه که تا میتونید ، بنویسید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
ایده هایی برای نوشتن

و اما برگردیم به اول بحثمون و جایی که گفتیم وقتی میگیم ” از چی بنویسیم؟ ” ، دقیقا دو تا سوال رو مطرح می کنیم ، یکی اینکه چی بنویسم و سوال دیگه اینکه با چه ایده ای بنویسیم؟

از چه چیزی بنویسیم ؟

از کجا ایده پیدا کنیم؟

در مورد چی بنویسم؟

این ها سوال هایی هستند که هر روز بارها و بارها از ما پرسیده میشن . راستش رو بخواهید ، این مهمترین دغدغه ای هست که نویسنده ها باهاش روبرو هستن . فرقی هم نمی کنه که شما یک نویسنده حرفه ای باشید و یا یک نویسنده ی آماتور ، چیزی که باید بدونید اینه که از کجا شروع کردن ، همیشه دغدغه ی نویسنده ها بوده .

خب از اونجایی که میدونیم این مسئله مهم ترین مسئله برای نوشتنه و اگر این مسئله حل بشه ، خیلیاتون قلم خوبی دارید و میتونید خیلی زیبا بنویسید ، باید بگیم که ما دو تا راه حل اساسی براتون ایجاد کردیم که میتونه به شدت به شما کمک کنه .

اول از همه اینکه یه کتابی براتون آماده کردیم که توی اون بیش از دویست ایده برای نویسندگی وجود داره و شما میتونید با استفاده از این ایده ها شروع به نوشتن کنید.

ما سعی می کنیم که بخشی از این ایده ها رو براتون تو همین صفحه بیاریم ، اما اگر میخاید کارتون راحت شه ، میتونید از طریق کادر زیر ایمیلتون رو وارد کنید و لینک دانلود کتاب براتون ارسال شه .

و اما راه دوم آموزش مختصریه در مورد ایده یابی که میتونه به شدت به شما برای نوشتن یک داستان و یا هر متن دیگه ای کمک کنه .

چگونه ایده یابی کنیم؟

برای ایده یابی ما دو راه کلی داریم و دو هدف .

راه های ما برای ایده یابی به دو صورت است .

ایده یابی ذهنی و ایده یابی بصری .

اما هدف ما از این ایده یابی ها ، دو مسیر است . خلق داستان های شخصیت محور و خلق داستان های حادثه محور .

چگونه ایده یابی ذهنی داشته باشیم؟

یکی از راه هایی که یک نویسنده رو تبدیل به یک نویسنده ی برنده میکنه ، خیال هست .

ما همیشه در کلاس های آموزش نویسندگی به این مسئله اشاره می کنیم که اگر میخاید یک نویسنده خوب بشید ، باید خیال پردازی رو در خودتون تقویت کنید. خیال پردازی دقیقا چیزیه که ما برای رسیدن به یک متن خوب بهش نیاز داریم .

خیلی از داستان های مطرح دنیا ، از خیال نشات گرفتند . یعنی خیال بن مایه و شاکله ی اصلیشون برای رسیدن به موفقیت بودند.

خب برای اینکه به یک ایده یابی ذهنی خوب برسیم ، چند تا راه داریم :

برای ایده یابی ذهنی ، تنها کاری که باید بکنین اینه که از قانون کلی ” علامت سوال” برای رسیدن به یک ایده ی خوب استفاده کنید. قانون علامت سوال چیه ؟

اول از همه بگیم که قانون علامت سوال رو قراره خیلی از جاهای این آموزش استفاده کنیم ، پس حتما حتما اون رو به خوبی یاد بگیرید. قانون علامت سوال ، از ماجرایی که در ذهن نویسنده ی داستان شرلوک هولمز میفته ، نشات می گیره . همونطور که می دونید آتور کانن دویل ، بعنوان خالق داستان شرلوک هولمز ، ماندگار ترین و بزرگ ترین شخصیه که ما تو حوزه ی ادبیات جنایی و معمایی داریم . آرتور ، ذهنیت خودش و ایده ی خودش رو برای نوشتن داستان شرلوک هولمز از رفتار اطرافیانش گرفت . اون همیشه به این فکر می کرد که پشت هر کلمه ای ، پشت هر جمله ای ، یه چیز گنگی وجود داره . یه چیزی هست که گفته نمیشه و باید دربارش توصیح داد و همین میشه که شرلوک هولمز رو می نویسه . خب پس بد نیست که ما هم از این وسواس فکریش ، البته نه در اون حد ، بلکه در حدی که باید ، استفاده کنیم. قانون علامت سوال چی میگه ؟

قانون علامت سوال به این معتقده که برای پیدا کردن یه ایده ، کافیه فقط به یه چیزی گیر بدیم . به زبان ساده باید روی یه چیزی زوم کنیم و بعد شروع کنیم به سوال پیچ کردن چیزی که توی ذهنمونه . چطوری ؟ فرض کنید که یه مردی رو خسته گوشه خیابون می بینید که دستش زخم شده و روی زانوشم پاره شده . خب بسم الله ، شروع می کنیم به سوال پرسیدن .

این مرد کیه ؟ از کجا اومده ؟ چرا زخمی شده ؟ احتمالا بدهکار بوده کتک خورده نه ؟ نه شایدم تصادف کرده اینطور نیست ؟ خب چرا به دکتر نرفته ؟ نکنه میترسه از این که بره پیش دکتر ؟ شایدم پول نداره ؟ خب میخاد چی کار کنه گوشه خیابون ؟ کسی رو داره تو این شهر؟ چرا به کسی زنگ نمی زنه ؟ چرا صورتش خیسه ؟ گریه کرده ؟ نکنه آلزایمر داره و راه خونش یادش رفته ؟

جالبه نه ؟ شاید باورتون نشه ولی یه برگه بردارید ، هر کدوم این سوالایی که بالا گفتیم رو بنویسید . و برای هر کدوم یه داستان بنویسید فکر می کنید نمیشه ؟

بزارید بهتون بگم چجوری میشه .

سوال اول : این مرد کیه : یه خرده که به ظاهرش نگاه کنید یه سری چیزا میبینید. اصلا من که ندیدمش ، پس فکر می کنم که احتمالا یه مرد چهل ساله است که یه خرده موهاش سفید شده و چروک رو صورتش نشسته و کت قهوه ای تنشه و شلوارشم پارچه ای بوده . کفششم خاک گرفته و تو این شهر هم غریب هست . خب این یکی.

سوال دوم : چرا زخمی شده ؟ من فکر می کنم که از راه دور اومده بوده تا بدهیشو از کارفرماش بگیره و ببره برای دخترش چون دخترش میخاسته ثبت نام دانشگاه کنه . نه نه . میشه اینجوری هم گفت که احتمالا حقوق ماهشو گرفته از بانک اومده بیرون بره خرید یکی به زور کتک ازش زورگیری کرده و حالا نشسته گوشه جدول و فکر می کنه که من به خونوادم چی بگم ؟ چجوری این ماهو سر کنم ؟

تصادف کرده ؟ : اره شاید. بنده خدا یه موتوری داشته که هر روز باهاش مسافر کشی می کرده . داشته تو جاده میرفته که یهو بهش خبر میدن ، زنش مریضه و بیمارستانه . اون یهو سرعتش رو زیاد می کنه و میخوره به یک ماشین مدل بالا . موتورش رو پلیس توقیف می کنه ، خودشم هیچی پول نداشته بره تا بیمارستان .

میخاید بازم بگم ؟ ولی راستش این آخر این ماجرا نیست . هر کدوم از این ایده ها که من برای نوشتن داستان گفتم ، یه چیز گنگی داشت مگه نه ؟ پس بازم قانون علامت سوال رو از تو ذهنمون در میارم ، درست مثل یه ذره بین میزاریم روی این جمله ها و شروع می کنیم به پرسیدن .

اون بخش اول که گفتم تو این شهر غریب هستش. خب از کجا اومده .برای چی اومده اینجا که غریبم باشه . اصلا بیایم سر این صحبت کنیم که لباسش چه شکلی بوده دقیقا . شلوار پارچه ای ، پس کفشش چی ؟ اطلاعات بشتر لازمه دیگه .

یا سوال دوم از کی بدهی داشته ؟ برای چی بدهی داشته ؟ دخترش کیه ؟ چند سالشه ؟ کجا میخاد دانشگاه بره ؟ دخترشم باهاش اومده بوده؟ دخترش اگر بفهمه پولی نیست برای ثبت نام چی به باباش میگه و بازم مطمئنم اگر هزار بار دیگه بخونیم هنوز سوال برای پرسیدن داریم .

و همینطور اگر پیش بریم میبینیم که از همین سوال های ساده رسیدیم به یک داستان کوتاه . راز این قانون ها همینه . در واقع ما این قانون ها رو گذاشتیم که شما ازشون به عنوان میان بر استفاده کنید. راستش رو بخاهید ، ایده یابی ذهنی برای حادثه ها ، میتونه همینقدر ساده اتفاق بیفته . حالا دو تا تکنیک بهتون می گیم که میتونین ازش استفاده کنین تا ایده یابی ذهنی رو به شکل بسیار عالی انجام بدین .

خب بریم سراغ ایده های بصری

ایده های بصری ، ایده هایی هستن که ما اون ها رو می بینم . بعنوان مثال هر روز کلی ایده جلوی چشممون قرار می گیره که ما از کنارش می گذریم .

خیلی ها با هم عروسی می کنن .

خیلی ها صاحب بچه میشن .

خیلی ها تصادف می کنن.

و هزار خیلی دیگه که هر کدوم میتونه برای ما یه داستان جدید باشه برای نوشتن .

اما به طور کلی برای نوشتن یک ایده ی بصری چند تا نکته داریم که تو همه کلاس های آموزش نویسندگی بهش اشاره می کنیم.

شما میتونید این نکته ها رو توی کتاب تابلوهای راهنمای رمان نویسی مطالعه کنید و یا با خرید میکرو دوره نویسندگی خلاق به مهارت بسیار بالایی توی ایده یابی بصری برسید .

برای ایده یابی بصری راه های زیر رو بهتون پیشنهاد می کنیم .

یک اینکه برید سراغ اتفاقاتی که اطرافتون میفته . خیلی راحته اینطور نیست؟

همه ی ما هر روز اتفاقاتی رو تو دور و اطراف خودمون حس می کنیم که میتونن ایده ی خوبی برای نوشتن باشن .

اتفاقات دور و بر ما خیلی گسترده اند. بزارید یه نمونه براتون مثال بزنیم . فرض کنید که بعد از سالها یک رفیق قدیمی رو می بینید و کلی خاطره ازش براتون زنده میشه و کلی داستان هاست که اون براتون از سالهای دوریتون تعریف می کنه و چقدر خوب میشه که ما این ها رو روی کاغذ بیاریم و اون ها رو تبدیل کنیم به یک نوشته .

یا بزارید یه مثال دیگه ای بزنیم. ما عمدتا توی روز ، توی تاکسی ، توی اتوبوس ، توی مترو و توی خیابون اتفاقات زیادی می بینیم و چیزهایی زیادی می شنویم که به ما کمک می کنن که هر کدوم میتونن ایده ی خوبی برای نوشتن باشن .

مثلا می شنویم که راننده تاکسی میگه که میخام بچمو بفرستم دانشگاه ، اما پولشو ندارم و احساس می کنم که بچمم باید به زودی بیاد رو این ماشین کار کنه و خرج خودشو در بیاره و دانشگاه رفتن براش بیهودس. و بعد ادامه میده که تازه یه نفر رو هم دوست داره و سه سالی هست که روش اسم گذاشته و خب با این وضعیت که کسی نمیتونه ازدواج کنه.

خب این یه ایده ی عالی برای نوشتن یک داستان محسوب میشه .

خب مثال دیگه ای که عمدتا توی آموزش نویسندگی می زنیم و از بچه ها میخایم که در موردش بنویسن ، مثال دختر فال فروش هست .

این مثال رو تقریبا تو هر دوره آموزش نویسندگی می زنیم و از بچه های هنرجوی نویسندگی می خایم که تا میتونن روی این موضوع مانور ب*دن .

حالا جریان نوشتن درباره ی این ایده چیه؟

ببینید ، شما می تونید یک دختر فال فروش رو در نظر بگیرید و سعی کنید که باهاش حرف بزنید . آرزوهاش رو بشنوید ، از درداش بگید و اینطوری یک داستان بنویسید.

کار سختی نیست کافیه که فقط بخاید و انجامش بدید.

اما دومین راه برای ایده یابی بصری ، اینه که برید سراغ روزنامه ها و کتاب ها .

راستش رو بخواهید ، خیلی از نویسنده های بزرگ دنیا مثل آلبر کامو ، روزنامه ها رو مهم ترین سرنخ برای ایده یابی میدونستن .

روزنامه ها هر روز اتفاقات گسترده ای رو عرضه می کنن . از صفحه ی حوادث یک روزنامه تا صفحه های فرهنگی و اجتماعی سرنخ های خوبی وجود داره که میتونن به ما ایده برای نوشتن ب*دن .

اگر دو بخایم به دو تا نکته اشاره کنیم باید بگیم که آخرین باری که به روزنامه سر زدیم دو تا خبر دیدیم که این دو تا خبر به شدت میتونستن ایده ی عالی ای برای نوشتن یک متن ب*دن .

چطوری ؟

خبر اول این بود که دختر بچه ای هفت ساله در یکی از استخرهای خانگی ، غرق شده است.

درسته که دردناکه و ما هم نمیخایم دلتون رو به درد بیاریم ، اما باید بگیم که این داستان میتونه از لحظه ای که یک مهمونی شکل گرفته ، دختر وارد استخر شده ، بازی کرده ، احتمالا موقع غرق شدن چند نفرو صدا کرده اما صدا به گوش کسی نرسیده شروع بشه تا لحظه ای که جسدش رو پیدا می کنن و ماجراهای بعدی .

این ایده تماما یک ایده ی بصریه و همه اطلاعات لازم رو هم تو همون خبر به ما داده بود و ما فقط با یه سری سوال پرسیدن که تو قانون علامت سوال به شما یاد دادیم ، خیلی راحت یک داستان کوتاه ازش استخراج کردیم .

اما ایده ی دوم ، مربوط به بچه هایی بود که بعد از سه سال نداشتن مدرسه ، دولت به کمک خیرین براشون مدرسه ساخته بود و اونها صاحب مدرسه شدن.

خب این یکی رو دیگه میسپاریم به خودتون که برید سراغش و در موردش بنویسد . کار سختی نیست . اگر کمک خواستید و یا ایده ای تو ذهنتون بود که دوست داشتید ما بهتون یه مقدار کمک کنیم میتونین برای ما کامنت بگذارین. مطمئن باشید که کمکتون میکنیم.

خب راه کار بعدی چیه؟

راه کار بعدی رفتن به سراغ تاریخ و اتفاقات تاریخیه.

هر اتفاق تاریخی ، یک ایده ی بصری میشه . درسته که ما خودمون به چشم ندیدیم ، ولی طبیعتا اتفاق افتاده و مورخینی اون رو نوشتن .

پس ما میتونیم با استفاده از قدرت تخیل خودمون و کمی هنر نویسندگی و با استفاده از المان های آموزش نویسندگی بریم سراغ نوشتن متنی که بر اساس تاریخه اما داستان خودمونه . به این نوع از داستان ها ، داستان های اقتباسی هم میگن.

خب این هم از کلی راه برای ایده یابی . ولی نگران نباشید .

اگر فکر می کنید که باز هم این ایده ها براتون کافی نیست . ما یه کتاب براتون آماده کردیم که توش بیش از دویست ایده مربوط به نوشتن یک داستان رو آموزش میده . میتونید با وارد کردن ایمیلتون ، کتاب رایگان ایده پردازی ما رو دانلود کنین و ازش کلی استفاده برای نوشتن کنید.

خب کم کم داریم به بخش های پایانی این مقاله نزدیک میشیم . اما باید به یه دو سه تا سوال و مطلب دیگه بپردازیم و بعد از شما بخواهیم که برای ما نوشته هاتون رو بفرستید.

سوال دیگه ای که همیشه از ما توی مبحث آموزش نویسندگی می پرسن اینه که ما چطور میتونیم یک نویسنده مستقل باشیم؟

اول از همه باید بگیم که نویسنده مستقل بودن ، بهترین کاریه که یک نویسندده میتونه در ابتدای راه پیش بگیره .

چون توی ایران ما شرایط خوبی برای کتاب اولی ها و داستان اولی ها نداریم و اکثر ناشرین به دلیل مسائل و مشکلاتی که توی فروش کتاب هست ، ترجیح میدن که برن سراغ نویسنده های معروف .

اما باید این نکته رو بگیم که این امر به هیچ وجه به این معنی نیست که شما نمی تونید یک نویسنده ی معروف بشید . بلکه فقط کافیه که تصمیم بگیرید به نویسنده شدن و مبانی آموزش نویسندگی رو دنبال کنید ، تا بتونید به بهترین شکل ممکن ، طعم شیرین موفقیت در نویسندگی رو بچشید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
داستان نویسی علاوه بر تخیل و علاقه و حتی استعداد به وجود عناصری وابسته ست که باید از آنها آگاه باشید:

پیرنگ:نام دیگرش خط داستانیست . کل وقایع و ساختار داستان ، کلیه کنشها و واکنشها و محرکها و پاسخ به آنها پیرنگ و تشکیل میده .

فراموش نکنید تمام این ها باید در محدوده ی عقل باشه . پیرنگ آغاز و میانه و پایان داره ، یعنی آغاز داستان و میانه و نهایت داستان باید با کنشها و واکنشهایی همراه باشه که در محدوده ی خرد باشه .

به طور مثال شما میخواهید داستانی مهیج بنویسید، الزاما نباید دائما در هیجان باشید ،میتونید داستانتون و به صورت کمانی بنویسید، یعنی با یک نقطه ی آرام شروع کنید کم کم هیجان رو به داستان تزریق کنید و به اوج برسونید و نهایتا با پایانی آرام و باورپذیر و عاقلانه داستان و تموم کنید .

صورت دیگه زیگزاگه . فراز و فرود رو در داستان پخش کنید، کنشها و وقایع و واکنشها و نتیجه های آرامبخش و دوباره اتفاق بعدی ؛ولی در سیر این حوادث تم اصلی داستان نباید فراموش بشه.
به خاطر داشته باشید اگر وقایع غیر معمول داستان که به خیال هیجان بخشیدن به داستان تزریق میکنید بیش از حد باشه ، داستانتون از حالت عقلانی و باورپذیری خارج میشه.
اگر از روش زیگزاگ استفاده میکنید ،سیر اصلی داستان و فراموش نکنید.

پیرنگ در ذهن شما باید مرتب شده و منطقی باشه و بعد دست به قلم بشید . فراموش نکنید واقع گرایی یا حقیقت مانندی داستان شما باید قابل لمس باشه. قهرمانتون حتی اگر انسان نباشه باید اعمال و گفتارش از دیدگاه خواننده باورپذیر باشه .

داستان هر سیری که داشته باشه از کوچکترین عنصر تا بزرگترین آن ، از وقایع گرفته تا یک شخصیت فرعی جزء، باید نمونه ی ظاهری داشته باشه ؛یعنی در زندگی نمونه اش رو ببینیم و منطق و احساس و گفتار و کنش و واکنششون رو درک کنیم .

مقدمه :مقدمه میتونه با یک حادثه و یا با معرفی یک یا چند شخصیت باشه، برای همین نباید گنگ باشه . خلق موقعیت اولیه ی داستان مقدمه رو تشکیل میده.
مثال میزنم
نم خورده از حسرتهای مدام و اشکهایی که گاه و بی گاه سر ریز شدنشونو فراموش میکردم کنار دیوار نشستم . از ترس بود یا هیجان نمیدونم، ولی با دیدن مردی که تو خونه دنبال همسرم میگشت قلبم میلرزه ؛ خسته ام ، انقدر که به همین مرد عبوس سیاه پوش التماس کنم حتی شده جنازه ی مردی رو که پانزده سال پیش با یک دنیا حسرت پا به خونه اش گذاشتم پیدا کنه و به این انتظار تلخی که چهار سال مثل پیله دور من چنبره زده بود پایان بده .
تو همین پاراگراف سه شخصیت معرفی شد و یک معما این سر نخ داستان و به خواننده میده .
پیش آگاهی: تکنیکی که شما در مقدمه ی داستان به کار میبرید تا سر نخی از حوادث و شخصیتها به خواننده بدید پیش آگاهیست .
کنش صعودی: بعد از مقدمه به طور حتم به یک کنش صعودی نیاز دارید . اتفاق و واقعه ای که داستان و در حالت تعلیق قرار میده تا شما داستانو به اوج برسونید .
اوج: مهمترین بخش داستان که با نهایت کنشها و واکنشها روبرو میشیم و این هنر شماست که نقطه ی اوج داستان برای خواننده چقدر غافلگیر کننده باشه .
کنش نزولی:
بعد از اوج تاثیرات آن کنش صعودی کم کم پیکره ی داستان و میبنده و عاقبت داستان و مشخص میکنه. به یاد داشته باشید کنش نزولی باید طوری باشه که تمام اتفاقاتی که در اوج رخ داده رو قابل درک تصویر کنه .
کشمکش و حوادث : یک عنصر ضروری و چالشی که قهرمان با آن روبرو میشه . کشمکشها انواع گوناگون دارن که از حوصله ی بحث خارجه ولی بدونید داستان بی کشمکش یک قصه ی خواب آوره.

#آموزشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
یکی از عناصر بسیار مهم شخصیتها هستند. باید جایگاه تمام شخصیتها در داستان مشخص باشه و منطقی .

1. شخصیت راوی که خواننده داستان و از دیدگاه او دنبال میکنه در بعضی داستانها شخصیت راوی همان شخصیت قهرمان داستانه و گاهی نه.

2. قهرمان که محوریت داستان با اوست و از اونجایی که قهرمان داستان یک الگو برای خواننده ست پس باید باور پذیر باشه. شخصیت یک قهرمان الزاما بی ایراد نیست ، سفید نیست ، ولی هرجور که شخصیت و میسازید اونو تغییر ندید مگر با دلیلی منطقی.

به طور مثال در رمانهای فعلی میخونم که دختری مغرور با پسری آشنا میشه که دست بر قضا اونم مغروره تا اینجا اشکال نداره ولی خانم یا آقای نویسنده باید کنشها و واکنشهای یک فرد مغرورو بشناسه. اینکه هر چی یک مرد گفت خانم به خاطر اینکه پاسخگو باشه و به قول امروزی کم نیاره هر چی خواست، بگه غرور نیست. اینکه وقتی خانم مثلا از حدش گذشت آقای مغرور تو صورتش سیلی بزنه غرور نیست . غرور به جا با خویشتنداری و صبر کم کم در انسان رسوخ میکنه . پس هر تعریفی که میخواهید از کاراکتر داشته باشید در صورتی خوبه که با اعمال و گفتار این شخصیت با چنین خصوصیاتی آشنا باشید .
درون مایه یا تم :یکی دیگر از عناصر داستان نویسیست. تم یعنی محوریت داستان شما و اینکه چه چیزی رو یاد خواننده میدید ؛اگر داستانتون نهایتا چیز با ارزشی به خواننده آموزش نده قطعی بدونید شاید سرگرم کننده باشه ولی بازخونی نمیشه مگر برای کسانی که فقط دنبال سرگرمی هستند نه زیبایی و هنر.

#آموزشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
فضا سازی : اگر بتونید با سیری منطقی و باور پذیر خواننده رو در فضایی که حاکم بر ذهن شماست و روی کاغذ آوردید در داستان غرق کنید این فضا سازی عالیه . فضا سازی ، بیان جو حاکم بر داستان شماست. اگر بتونید فضایی که بر داستانتون حاکمه خوب توصیف کنید خواننده خودشو در اون فضا حس میکنه و لازمه ی فضا سازی قوی توصیفات قشنگ ولازمه ی توصیفات زیبا دایره لغات گسترده ست و لازمه ی دایره ی لغات گسترده، مطالعه ی زیاد.
نه هر کتابی
کتابِ خوب با قلم قوی .
وی نا، به شدت آزارم می داد . تو نور کم جونی که از زیر در میومد، می تونستم قالیچه ی پاره و نخ نمای پهن شده ی کف اتاقک تاریک رو ببینم . تکیه دادم به دیوار و گذاشتم دیوار سیمانیِ قدیمی، کمرم رو خراش بده. خسته بودم! خسته تر از هر آدمی که تا به حال پا گذاشته به این قفسِ تنگ.

۲ـ شیاطین همه جا هستند؛ حتی در خانه ی چهل و پنج متری ما که مادر در آشپزخانه ی آن نماز می خواند و پدر در حیاطش م*ش*رو*ب می خورد! حتی در اتاقِ کوچک من که در و دیوارش پر از عکس توست؛ و حتی در دل خواهر کوچکم که ناخن هایش را لاک می زند و از مادرم فحش می شنود و می خندد. خانه کوچکمان شده پناهگاه شیاطین خفته در شب.

۳ـاشک هایی که رو صورتم می ریخت از درموندگی بود. گمش کرده بودم، به همین سادگی! به درخت کاج بزرگی که کنارم بود لگدی زدم و اسمش رو برای بار هزارم فریاد زدم. نبود! از بین درخت های سر به فلک کشیده، نور ماه کمی جنگل رو روشن کرده بود. با صدای زوزه ی گرگ، تنم لرزید و برخلاف میلم با سرعت دویدم سمت کلبه.

تو هر سه مورد ، فضای حاکم بر داستان رو با تشبیهات و توصیفات بیان کردم، نه مستقیم !
و این نکته رو هم در نظر داشته باشین که از توصیفات غیر ضروری به شدت پرهیز کنین، چون خیلی خسته کننده ست.
اصلا نیازی نیست شما بنویسی : از جا بلند شدم، بعد چرخ زدن تو اتاق سفید صورتیم رفتم دستشویی. بعد شستن دست و صورتم مسواک زدم، بعدش رفتم جلو آینه موهامو شونه زدم. بعدش ارایش کردم ، بعد .....
من چنین داستانی رو دو خط بیشتر تحمل نمی کنم

برای تمرینِ فضا سازی ، میتونید مکانی که خیلی دوستش دارید و برای خودتون توصیف کنید و بنویسید.

#آموزشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
حس آمیزی :
برای حس آمیزی از تشبیهات استفاده کنید و با کلمات بازی کنید که روح بدین به نوشته تون . متنی که خشک باشه مخاطب رو خسته میکنه و به دل نمیشینه .
حس آمیزی و فضا سازی دو عنصر مهم و جدا نشدنی از نویسندگی هستن . یه نویسنده ی خوب باید جوری از این دو تکنیک استفاده کنه که نه اغراق باشه تو نوشته هاش ، نه بی روح و خشک باشه.

حس آمیزی عبارت است از نسبت دادن صفت و ویژگی یک حس به حس دیگر؛ آمیختن دو یا چند حس از حواس پنج گانه با هم

حواس پنج گانه : بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه .
به طو مثال زمانی که میگیم « نگاهم کرد » از حس امیزی استفاده نکردیم ..
ولی وقتی بگیم « نگاهِ تلخش رو دیدم» تلخ، که یک صفت برای حس چشایی هست رو نسبت دادیم به نگاه که مربوط به حس بینایی میشه .
صداشو شنیدم (️ صدای گرمشو شنیدم)
صورتش رو دیدم (️ صورت شیرینش رو دیدم)

اگر دایره ی لغاتتونو گسترش بدید مطمئنا حس آمیزیهای قویی خواهید داشت

سعی کردم به ساده ترین شکل ممکن عناصر و چیزهایی که لازمه توضیح بدم ، امیدوارم بهره ی کافی برده باشید .
توصیه ی اکید من به شما مطالعه ست فکر نکنید با خواندن چهار داستان در فضای مجازی یا ده کتاب چاپی و شکل گرفتن یک داستان در ذهنتون میشه نویسنده شد .
قریحه ، استعداد ، اطلاعات، دیالوگهای قوی ، تجربه و.... در نوشتن یک داستان الزامیه. خواهش میکنم پیش از اینکه دست به قلم بشید سوژه رو در ذهنتون پردازش کنید شخصیتها رو روی کاغذ بنویسید حتی ظاهرشونو؛ سیر داستان و به طور کلی بنویسید و بعد شروع به نوشتن جزئیات کنید
#موفق_باشید

#آموزشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
909
لایک‌ها
15,060
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,548
Points
0
دیالوگ نویسی
یکی از چهار ارکان اصلی داستان نویسی دیالوگ نویسی هست.
برخی از افراد فکر میکنن اگر توی داستان دیالوگ زیادی به کار ببرن داستان جذاب میشه.
اما کاملا در اشتباهن چیزی که داستان رو جذاب میکنه فضا و حس نویسنده اس.
اگر کتاب هم خونده باشید متوجه میشید که سعی کردن زیاد از دیالوگ اسنفاده نکنن.
اما نکته ی بعدی
وقتی میخواید شروع به نوشتن داستان کنید موقع دیالوگ گفتن سعی کنید دیالوگاتون به پیشرفت داستان کمک کنه
یعنی یک جا ثابت نایسته
وقتی ثابت میایسته داستان رو کلیشه ای میکنه.

#آموزشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا