• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

خاطرات او بدون من.

  • نویسنده موضوع مهاجر.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 421
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

مهاجر.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,710
لایک‌ها
26,850
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
32,814
Points
217
این‌بار رفتنم را از زبان او می‌نویسم و سال‌ها حسرت رفتنم را می‌خورم. می‌گویم که او چو پروانه‌ بود و من چو شمعی که هم خودم را می‌سوزاندم و هم او را. چه خاموش شدنم جان‌سوز بود و چه روشن بودنم! در انتهایش او می‌سوخت؛ اما من نمی‌فهمیدم. دیر شد و دیر شد! من ماندم و اشتباهات تلخی که برایش خندیدم و احساسات تو را در نظر نگرفتم. تو ماندی و من ترک کردم و چه دردناک بود این رفتنم.
اگر می‌دانستم عاقبت این می‌شود، می‌ماندم:)
پ.ن: 《او》یه ناشناسه و جنسیت و اسمش هیچ‌وقت معلوم نمی‌شه:)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

مهاجر.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,710
لایک‌ها
26,850
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
32,814
Points
217
من خیره بودم به مغازه‌ی روبه‌رویی و او بی‌پروا محو نیم‌رخ من شد. من آن‌طرف خیابان را نگاه می‌کردم و او در کنار من مرا می‌نگرید. من حواسم پی او نبود و او حواسش پی من بود. من خارج شدم و او به دنبالم آمد. من پس زدم و او باز هم آمد. من گریستم و او پا به پایم گریست. من خندیدم و او دلش برایم ضعف رفت. من در انتها تنها چیزی که از او عایدم شد، سنگ مزاری سرد و سیه‌آلودی بود که قلبم را فشرد. من و بارها امان از من! سال‌ها مرگ از آن من! حق کدام یک‌مان بود؟ مرگ تو یا مرگ من؟ من نمی‌خواستم؛ اما تو خواستی. مقصر کدام‌مان بودیم؟ منی که رفتم و رهایت کردم یا تویی که رفتنم را نپذیرفتی؟ تویی که می‌دانستی هیچ‌گاه نگاهم پی‌ات نیست و پذیرفتی یا منی که بازیچه‌ات کردم؟ مقصر هر دو نبودیم! من بودم و من! و تو طاقت مقصر دانستن مرا نداشتی و چه زهرآگین شد این داستانِ تلخ‌ شده... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

مهاجر.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,710
لایک‌ها
26,850
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
32,814
Points
217
بگویم او که بود؟ انسانی که انسانیت را بعد از رفتنش یادم داد؟ به راستی بعد از رفتنش یا بعد از رفتنم؟ رفتن من هم آن‌قدر از پای در آوردش؟ من دردناک رفتم یا او؟ رفتن من، مسبب رفتن او شد. می‌دانم او هم بعد از رفتن من بغض داشت و در مابین خنده‌‌های مه‌آلود، مرا به یاد می‌آورد. می‌دانم حرف‌های او، دفاع از من بود و تکذیب رفتنم. می‌دانم که او نپذیرفت آن‌قدر سنگ‌دل بودنم را؛ اما من چه؟ من‌ای که او را از پا در آوردم و اویی که می‌گفت فراموشش می‌کنم؟ این بود فراموش کردنش؟ چند تکه سنگ سرد و چند حلوایِ تلخ‌تر از زهر؟
به راستی چگونه توانستم بعد از رفتنت سیاه را از تن در آورم و بخندم؟ همان‌گونه که تو قلبت سیاه‌پوش شد و ترسیم خنده‌هایت سخت! می‌دانی، این شب‌ها دیگر شروع کرده‌ام به کشیدن چهره‌‌ات و ترسیم لبخندهایِ زیبا! عکس‌های دوتایی‌مان را چند روزی‌ست پیدا کرده‌ام. می‌خواهم خودمان را قاب گیرم در بوم نقاشی‌ام؛ اما دستانم می‌لرزد. تو خوب می‌دانی که بعد از رفتن‌مان، دیگر داوک‌ای نیست! تمامش کنم یا ادامه دهم؟ من کورکورانه ادامه می‌دهم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

مهاجر.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,710
لایک‌ها
26,850
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
32,814
Points
217
من عاشق بودم یا او؟ من بعد از رفتنش عاشق شدم یا او بعد از رفتنم عاشق‌تر؟ چه سردرگم بود این داستان مهروموم‌شده‌ی زندگی‌ام که سرباز کردنش جز کوهی مملو از حزن، عایدم نمی‌کند؟ می‌کِشم! بارها لبخندش را می‌کِشم یا می‌کُشم؟ می‌دانم درست نیست. لنگه به لنگه شده این دفتر خاطرات محزون. اکنون شده‌ایم سانوی داستان، یا اکنون سانوی داستان شده‌اند ما؟ چه سرب داغی‌ست که برروی قلبم فرود آمده!
می‌شود به سوختن درون آتش‌ِ جهنم ادامه ندهی، تا کمی خیالم راحت شود؟ می‌شود حق عاشقی را تمام نکنی و من بگویم "من عاشق بودم"؟ خواسته‌ی زیادیست. من رهایت کردم و دم از عاشقی می‌زنم! عاشقی... انتهای راه است یا ابتدای راه؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا