خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

داستان کوتاه وقتی خورشید در زد | Zaar کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
نام اثر : وقتی خورشید در زد
نویسنده : ن.ح

خلاصه : دختر کوچک و مهربونی به نام نبات در دهکده ی فقیری با سختی درحال بزرگ شدنه ، با اتفاقات ریز و درشتی که براش میوفته هرسال بزرگتر میشه ولی خاطرات کودکیش باعث میشه همراه خودش آرزوهای محالش هم بزرگتر شن تا روزی که خورشید خانوم در خونه ی اونهارو میزنه...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش توسط مدیر:

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
کیف پول من
1,332
Points
116
#پارت_اول
در روزگاران قدیم دخترکی کوچک به نام نبات اما با ارزوهای بزرگ در دهکده ای به نام خورشیدسانان ‌،(اسم این دهکده را نیاکان روستاییان گزینش کرده بودند) به معنی کسانی که مانند خورشید میدرخشند؛ زندگی میکرد.
تقریبا شش ساله بود که روزی مادربزرگ پیر و اخمویش که برخلاف همیشه کمی لبخند بر ل*ب داشت میان آه و ناله هایش از شهری دم میزد که برخلاف روستای انها خورشید همیشه گرم میتابید و مردمانش از مهر و محبت میان خودشان تقسیم میکردند و همیشه بر لبهایشان لبخندی از ج*ن*س شادی و پاک طینتی ، موج میزد!
از ان روز دنیای رویاهای دخترک در زندگی ای صمیمانه میان سنگریزه های ان شهر گرم و با مردمانی به دور از حسادت و دروغ و ریا ، خلاصه بود ...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا