هطور کلی دو مکانیسم اصلی برای شکلگیری ستارگان چندتایی وجود دارد که عبارتند از تکهشدنِ تلاطمی و تکهشدنِ صفحهای. اولی عموما منجر به شکلگیری دوتاییهایی با فاصلهی بیش از ۵۰۰ واحد نجومی میشود که به آنها دوتاییهای عریض میگویند و دومی منجر به تشکیل دوتاییهای نزدیک میشود. البته فرآیندهای دینامیکی گوناگونی میتوانند یک دوتایی عریض را به دوتایی نزدیک تبدیل کنند.
بعضی از سیستمها خیلی نزدیک هستند بهطوریکه سطوح ستارهها عملا یکدیگر را لمس میکنند و میتوانند مواد را تبادل کنند. دیگر دوتاییها ممکن چند هزار واحد نجومی جدا بوده و دورههای مداری صدها سال را داشته باشند. در این سیستمها ستاره درخشانتر بهعنوان ستاره اولیه یا اصلی و ستاره کمنور بهعنوان ستاره ثانویه یا همدم طبقهبندی میشود که بهترتیب با نامهای A و B طبقهبندی میشوند.
هطور کلی دو مکانیسم اصلی برای شکلگیری ستارگان چندتایی وجود دارد که عبارتند از تکهشدنِ تلاطمی و تکهشدنِ صفحهای. اولی عموما منجر به شکلگیری دوتاییهایی با فاصلهی بیش از ۵۰۰ واحد نجومی میشود که به آنها دوتاییهای عریض میگویند و دومی منجر به تشکیل دوتاییهای نزدیک میشود. البته فرآیندهای دینامیکی گوناگونی میتوانند یک دوتایی عریض را به دوتایی نزدیک تبدیل کنند.
در کل سیستمهای دوتایی و یا چندتایی ستارهها را به هفت نوع تقسیم میکنند. ازجمله:
- دوتاییهای مرئی: این ستارگان به اندازه کافی به ما نزدیکاند و در عین حال به قدر کافی از یکدیگر دور که ما میتوانیم به طور عادی و با بهرهگیری از تکنیکهای بصری یا روشهای تداخلسنجی حضور آنان را در یک سیستم دریابیم، در این سیستمها خط دید ما با صفحه مداری سیستم ستارهای زاویه دارد. یکی از بهترین و مشهورترین نمونه از این ستارگان دوتایی، مزدوج شباهنگ یا شعرای یمانی است.
- دوتاییهای تماسی: هنگامیکه دو ستاره آنقدر به یکدیگر نزدیک باشند که جو هر یک در اثر گرانش دیگری دچار برآمدگی شود این دوتایی را نزدیک یا تماسی مینامند. در این موارد معمولا دو ستاره با یکدیگر تبادل ماده انجام میدهند. وقوع چنین وضعیتی مستلزم آن است که یکی از ستارگان در رشته اصلی نباشد. منظور از رشته اصلی وضعیتی است که ستارگان در اواسط عمر خود قرار دارند. یکی از نمونههای چنین سیستمی، ستاره دجاجه ایکس-1 است.
- دوتاییهای طیفسنجی: این نوع از سیستمهای دوتایی معمولا نامرئی هستند و تنها از طریق نوسانات دورهای در خطوط طیفیشان شناخته میشوند. در مواردی که دو ستاره قابل تشخیص باشند با مجموعهای از اشکال طیفی برای هر ستاره سر و کار داریم (سیستمهای دو خط)
- دوتاییهای طیفی: تفاوت این سیستمها با مورد قبلی آن است که کل سیستم نامرئی است و تصاویر طیفی نیز در مسیر درک حرکت مداری ستاره به ما کمکی نمیکند. تنها راه تشخیص این سیستمها آن است که دو طیف کاملا متفاوت بر روی یکدیگر قرار میگیرند و از این طریق ما درمییابیم که این طیف ترکیبی توسط دو ستاره از یک سیستم دوتایی تولید شده است.
- دوتاییهای گرفتی: در این سیستمها، دو ستاره طوری به دور یکدیگر میگردند که بهطور متناوب یکدیگر را میپوشانند و تغییرات ایجاد شده در روشنایی ظاهری که نتیجه این پوشش است، راه شناخت این سیستمهاست و با تلسکوپ نیز نمیتوان به دوتایی بودن این سیستمها پیبرد. ویژگی مهم این سیستمها آن است که میل مداریشان نزدیک به 90 درجه است و این بدان معناست که خط دید تقریبا در صفحه مداری قرار دارد، بدین ترتیب گاهی ستاره کوچکتر سمت ناظر زمینی و گاهی پشت ستارهی بزرگتر قرار میگیرد، در حالت اول شدت نور دریافتی از سیستم زیاد و در حالت دوم کم میشود و این تغییرات باعث آشکارسازی سیستم دوتایی میشود. ستاره راسالغول یا همان بتای برساووش یکی از بهترین نمونههای دوتاییهای گرفتی است.
- دوتاییهای نجومسنجی: این ستارگان دوتایی توسط تلسکوپ نیز به صورت یک ستاره واحد دیده میشوند و امکان تفکیک آنها از این طریق وجود ندارد، لکن حرکتهای تناوبی یک ستاره در آسمان نشان میدهد که گویی به دور یک همدم نامرئی میگردد. البته در واقع هیچکدام از این دو ستاره به دور دیگری نمیگردد، بلکه هر دو به دور مرکز گرانش سیستم میگردند. همدم نامرئی میتواند یک سیاهچاله یا یک ستاره نوترونی باشد.
- دوتاییهای ظاهری یا نوری: این ستارگان، درواقع دوتاییهای واقعی نیستند چرا که ارتباط فیزیکی با یکدیگر ندارند و تنها به واسطه این که از نظر ظاهری در یک خط دید قرار دارند مرتبط به نظر میرسد. این سیستمها پس از بررسیهای تکمیلی ناهماهنگیهای خود را آشکار میکنند و به زودی مشخص میشود که ارتباطی با یکدیگر ندارند. دوتایی سهی و مئزر یک نمونه از این گونه سیستمها هستند.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان