من عادت دارم به این شکستنا
چشمام پُر شده دیگه از این اومدن و رفتنا
بیبی من خودم ته بن بستما
ولی رو تو هنوز همه راه رو نبستما
از وقتی که نیستی یادت میفتم یهو بارون میگیره
آسمون بالا سر من پُر شده از ابرای تیره
دلداریاشونم که همشون انگار بوی مخ زدن میده
من میترسم که دیر بشه برگردی احساسم بمیره
من واست رود بودم نه سد
من واست روز بودم نه شب
من اگه خوب بودم نه بد
فکر می کردم باشی تا ابد
من باید از چی بترسم
اَه تو الان نمیرسی به حرفم
نمیفهمی وقتی میگم از همه چیم گذشتم
نمیفهمی فرق این چیزارو از هم
از وقتی که نیستی یادت میفتم یهو بارون میگیره
آسمون بالا سر من پُر شده از ابرای تیره
دلداریاشونم که همشون انگار بوی مخ زدن میده
من میترسم که دیر بشه برگردی احساسم بمیره
احساسم بمیره
چشمام پُر شده دیگه از این اومدن و رفتنا
بیبی من خودم ته بن بستما
ولی رو تو هنوز همه راه رو نبستما
از وقتی که نیستی یادت میفتم یهو بارون میگیره
آسمون بالا سر من پُر شده از ابرای تیره
دلداریاشونم که همشون انگار بوی مخ زدن میده
من میترسم که دیر بشه برگردی احساسم بمیره
من واست رود بودم نه سد
من واست روز بودم نه شب
من اگه خوب بودم نه بد
فکر می کردم باشی تا ابد
من باید از چی بترسم
اَه تو الان نمیرسی به حرفم
نمیفهمی وقتی میگم از همه چیم گذشتم
نمیفهمی فرق این چیزارو از هم
از وقتی که نیستی یادت میفتم یهو بارون میگیره
آسمون بالا سر من پُر شده از ابرای تیره
دلداریاشونم که همشون انگار بوی مخ زدن میده
من میترسم که دیر بشه برگردی احساسم بمیره
احساسم بمیره
