.ATLAS.
مدیر تالار زبان + مدرس نقاشی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نقاش انجمن
مدرس انجمن
مشاور انجمن
تیزریست انجمن
کاربر ویژه انجمن
رویای فروزان کنار هم بودنمان سقوط خیرهای کرد بر سطح خونین زهرآلود ایام. وعدهی دیدارت نفس در جناق حبس میکند، دیدارتلخ تو بسی شیرین است برای دیوانهای چون منِ عاقل. نگاهت میکنم، نگاهم کن.
مرا در گودیهای تنت حبس کن، من آدمک ماندنیام. همهجا تاریک بود، دوباره مینگرم نور از آن توست!
میبینم تو را، ببین مرا که نور مشعشع تن ناهموارت، روشن میسازد مسیر ناهموارم را.
مرا در گودیهای تنت حبس کن، من آدمک ماندنیام. همهجا تاریک بود، دوباره مینگرم نور از آن توست!
میبینم تو را، ببین مرا که نور مشعشع تن ناهموارت، روشن میسازد مسیر ناهموارم را.
آخرین ویرایش: