درباره فضا دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، واژه ای که به تعدد در متون پیچیده فلسفی و اجتماعی تا گفتگوهای محاوره ای عادی و روزمره به کار می رود هم به جایگاه و مكان، و هم به محیطی ذهنی و روحی، و هم به اتمسفر Atmosphere یا جو اطلاق میگردد. در تمام هنرها ایجاد نوعی فضای عاطفی و روحی، یكی از هدفهای آفرینندگان است. در هنر معماری، فضا، منزلتی خاص دارد و معمار نیز چون دیگر آفرینندگان هنر، قادر است با ایجاد فضاهای گونه گون، همان تأثیرات عاطفی و روحی را القاء كند كه مثلا موسیقیدان به مدد الحان و سازها ایجاد میكند.
فضا یکی از سرراست ترین نمادهای هستی است، ازلی است و همه جا گستر و درکیهان شناسی اسلامی مقام نفس کل را داراست. اهمیت مسئله فضا در معماری از آن جهت است که برخلاف قلمروهای فلسفه، علوم اجتماعی و انسانی و … ، دریافت انسان از فضا (در معماری) تنها به شناخت او از فضا منتهی نمی گردد. بلکه در حوزه معماری انسان با تمام وجود فضا را درک می کند و درباره آن تفکر کرده و سرانجام به آفرینش فضایی می پردازد. پس مفهوم فضا در معماری بسیار بااهمیت تر و تأثیرگذارتر از مفهوم فضا در سایر حوزه هاست.
دریافت انسان از فضای اجتماعی و شخصی یک جنبه اساسی استفاده او از فضاست.
در حقیقت فضا به عنوان جنبه ای از وجود انسان و در تعامل با ابعاد مختلف “بودن” در دنیای او– و به عبارت ساده تر زندگی او – مورد توجه قرار می گیرد. شولتز از قول هایدگر بیان می کند که “شما نمی توانید بشر و فضا را از یکدیگرجداتلقی کنید. فضا نه شیئی ظاهری و نه یک دریافت ذاتی و درونی است. ”
در این نگاه دیگر نمی توانیم فضا را عین مطلق یا ذهن مطلق تلقی کنیم، بلکه نظیر هر پدیده دیگر باید آن را شامل مراتبی شمرد. چنین برداشتی از فضا در برابر انسان هم آن را عینیتی مستقل از انسان می داند، که توسط او درک می شود و هم واحد ذهنیتی متعلق به انسان، که در ارتباط با آن عینیت قرار می گیرد و مفهوم “مکان” را مطرح می سازد.
محیط پیرامون انسان را پدیده های فراوانی اشغال کرده اند که به آنها “واقعیت” می گوییم. همه این پدیده ها به طور همزمان برای ما قابل درک نیستند و انسان تنها بخشی از آن را ادراک می کند. این پدیده های قابل ادراک را که مستقل از ما وجود خارجی دارند “عینیت” می نامیم.
فضا قسمتی از واقعیت محیط است که در رده عینیت قرار گرفته است و مانند سایر پدیده ها در رده عینیت، واجد فرم و عملکرد است و نه تنها به عنوان عینیتی مستقل از انسان وجود دارد و در تعامل با انسان قرار می گیرد بلکه واجد ذهنیتی در قالب یک تصویر ذهنی نیز می تواند باشد.
فضا یکی از سرراست ترین نمادهای هستی است، ازلی است و همه جا گستر و درکیهان شناسی اسلامی مقام نفس کل را داراست. اهمیت مسئله فضا در معماری از آن جهت است که برخلاف قلمروهای فلسفه، علوم اجتماعی و انسانی و … ، دریافت انسان از فضا (در معماری) تنها به شناخت او از فضا منتهی نمی گردد. بلکه در حوزه معماری انسان با تمام وجود فضا را درک می کند و درباره آن تفکر کرده و سرانجام به آفرینش فضایی می پردازد. پس مفهوم فضا در معماری بسیار بااهمیت تر و تأثیرگذارتر از مفهوم فضا در سایر حوزه هاست.
دریافت انسان از فضای اجتماعی و شخصی یک جنبه اساسی استفاده او از فضاست.
در حقیقت فضا به عنوان جنبه ای از وجود انسان و در تعامل با ابعاد مختلف “بودن” در دنیای او– و به عبارت ساده تر زندگی او – مورد توجه قرار می گیرد. شولتز از قول هایدگر بیان می کند که “شما نمی توانید بشر و فضا را از یکدیگرجداتلقی کنید. فضا نه شیئی ظاهری و نه یک دریافت ذاتی و درونی است. ”
در این نگاه دیگر نمی توانیم فضا را عین مطلق یا ذهن مطلق تلقی کنیم، بلکه نظیر هر پدیده دیگر باید آن را شامل مراتبی شمرد. چنین برداشتی از فضا در برابر انسان هم آن را عینیتی مستقل از انسان می داند، که توسط او درک می شود و هم واحد ذهنیتی متعلق به انسان، که در ارتباط با آن عینیت قرار می گیرد و مفهوم “مکان” را مطرح می سازد.
محیط پیرامون انسان را پدیده های فراوانی اشغال کرده اند که به آنها “واقعیت” می گوییم. همه این پدیده ها به طور همزمان برای ما قابل درک نیستند و انسان تنها بخشی از آن را ادراک می کند. این پدیده های قابل ادراک را که مستقل از ما وجود خارجی دارند “عینیت” می نامیم.
فضا قسمتی از واقعیت محیط است که در رده عینیت قرار گرفته است و مانند سایر پدیده ها در رده عینیت، واجد فرم و عملکرد است و نه تنها به عنوان عینیتی مستقل از انسان وجود دارد و در تعامل با انسان قرار می گیرد بلکه واجد ذهنیتی در قالب یک تصویر ذهنی نیز می تواند باشد.