خانوادهها میتوانند در كاهش یا افزایش خشونت خانگی نقش داشته باشند؟
این یك مساله فرهنگی است. متاسفانه حتی در باور بعضی از زنها اینطور نقش بسته كه مردانگی مترادف است با خشم و اعمال قدرت، این الگوها همان الگوهای خشونت است. اینكه در خانواده اجازه داده شود فرزند پسر نسبت به خواهر بزرگتر یا كوچكترش اعمال نفوذ داشته باشد و آنها را تحت كنترل بگیرد، این كه به دخترانمان بگوییم هرچه شوهرت گفت تو نباید چیزی بگویی و باید بسوزی و بسازی، این كه آموزشهای لازم در زمینههای گوناگون فقط شامل پسرهای خانواده شود و دختران ناتوان و بیسواد و ناآگاه رشد كنند یا حتی این كه با حمایتهای بیش از اندازه بخواهیم دختران را از قدرت انتخاب و تصمیمگیری بازداریم، همه اینها میتواند در آینده به یك خانواده متشنج و سرشار از آسیب منجر شود. بهتر است كاهش خشونت را در تربیت فرزندانمان شروع كنیم و به این منظور لازم است باورهای غلطی كه در بزرگسالان درباره خشونت خانگی وجود دارد از بین برود.
به این باورهای غلط اشاره میكنید؟
باورهای غلطی مانند این كه گفته میشود زنان زیادی درگیر این موضوع نیستند، کتک زدن ناشی از عصبانیت لحظهای است، خشونت خانگی فقط در طبقات پایین اجتماعی رواج دارد، خشونت خانگی نباید افشا شود و به خارج از خانه درز كند، کسی که خشونت میورزد عادتی دارد که درمان نمیشود یا این كه این درگیریها بین زن و شوهر است و نباید دخالت کرد. نکته مهم این است که خشونت باید افشا شود و افشاگری درباره خشونت میتواند از تکرار آن کم کند.
شناختن مصادیق خشونت خانگی چقدر میتواند از این اتفاق جلوگیری كند؟
ما تحقیقی داشتیم كه نتایج آن نشان میداد تنها 24 درصد زنان خودشان را قربانی خشونت میدانند در حالی که بر اساس آنچه ما آنها را قربانی خشونت میدانیم 60 درصد شامل خشونت واقع میشدند. یعنی آنها حتی نمیدانستند رفتاری که با آنها میشود رفتار نادرست و خشونتآمیزی است. بنابراین ضروری به نظر میرسد كه در این زمینه آگاهسازی شود. البته این چالش هم وجود دارد که وقتی زنان را آگاه کنیم ممکن است افت بهداشت روان ایجاد شود چون فرد به آن شرایط عادت کرده بوده و حالا دیگر میداند در شرایط مناسبی نیست؛ پس همزمان با آگاهیبخشی به زنان باید به مردان و سایر بخشهای جامعه هم آموزش داده شود.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان