• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

ورود خانوما ممنوع

  • نویسنده موضوع A_h
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 48
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
مورد داشتیم دختره با کیلیپس وایساده بوده جلو ساختمون کشف پرندگان عجیب الخلقه

همون جا گرفتن به عنوان “کفتر کیلیپس به سر” ثبتش کردن!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ…

ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﯾﻪ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﯾﻢ، ﺑﻌﺪﺵ ﯾﻪ ﺑﻨﺰ جلومون ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ!

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ!

ﺑﻌﺪﺵ ﺑﻨﺰﻩ ﺭﻓﺖ!

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﺕ ﻧﺒﻮﺩ؟

گفتم: ﻧﻪ!

ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ فکر ﮐﻨﻢ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ، دختره ﻫﻨﻮﺯم ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺑﻨﺰﻩ ﻣﯿﺪﻭه!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
قدیما تا به یه دختر میگفتی: سلام

جواب میداد: سلام و کوفت!

اما الان تا به یه دختر میگی: سلام

سریع میگه: خب اسم بچمونو چی بزاریم؟!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
اگه میخواید آمار یه دخترو دربیارین فقط کافیه که به صمیمی ترین دوستش بگید:

فلانی دختر خوبیه!

اونوقته که تمام پته های طرفو میریزه رو آب!

و تمام تلاشش رو میکنه تا ثابت کنه فلانی (همون دوست صمیمیش) دختر خوبی نیست!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
سر دختره رو توی خوابگاه دختران مار نیش میزنه ...

علت مرگشو خفگی اعلام میکنن ...

.

.

.

دوستاش گردنشو با طناب بسته بودن زهر از اونجا پایین تر نره !

نخند داستان غم انگيزه.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺻﻒ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ با پسره دعواش شد.

دختره گفت:

ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺍﻭﻣﺪﻥ اینجا ادعاشونم میشه!!!

پسره هم گفت:

ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﻭﻣﺪ ﺷﻬﺮ، ﮔﻠﻪ ما ﺑﯽ ﭼﻮﭘﻮﻥ ﻣﻮﻧﺪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻭﺧﺘﯿﻢ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ !

ﻣﯿﮕﻦ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ ﺩﺍﺷﺘﻪ به پسره ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ شاباش میداده
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
با پرایدم تو جاده موندم بی بنزین .

یه ۲۰۶که رانندش دختر بود نگه داشت

گفت چی شده بگو کمکت کنم

گفتم سوختم تمام شده میشه از ماشینت بنزین بکشم

گفت مگه بنزین ۲۰۶ به پراید میخوره . . .

الان دارم پیاده برمیگردم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
مورد داشتیم دختره

به پسره گفته ؛

ﺗﻮ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯽﮐﺸﯽ

ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ ؟؟؟

ﭘﺴﺮه گفته: ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ؟!

ﺩﺧﺘﺮه؛ ﻧﻪ خب ، ﻓﻘﻂ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

×Pegah×

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-24
نوشته‌ها
185
لایک‌ها
338
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0
بعضی از این خانمها فک میکنن

راهنمای ماشینشون عصای حضرت

موساس !!!

.

.

.

.

راهنما رو که زدن دیگه میپیچن ،

وظیفه بقیه هم اینه که شکافته

بشن
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا