• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

انگیزشی جمله‌های انگیزشی

  • نویسنده موضوع Matthew
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 56
  • بازدیدها 6K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,008
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
وارد خانه دوستی شدم
بوی خوش بهار نارنج مستم میکرد
گویی وارد بهشت شدم .
دو فنجان چای خوش رنگ داخل یک سینی با چند پر گلِ یاس
نمیدانید چقدر زیبا بود و دلچسب
آنچنان حسی در من برانگیخت که انگار روحم خالی شد از تمام دغدغه ها🌼

گفتم چقدر عطر چایت دلنشین است
پاسخ داد :
این قانون من است .
هر وقت احساس کنم که چای دیگر عطر و بوی خودش را از دست داده ، چیزی به آن اضافه میکنم ، دارچینی ، هلی ، نباتی یا چند پر بهار نارنج ...
چیزی که آن مزه و بوی بی خاصیت را تبدیل به طعمی خوش و عطری دلچسب کند .
فنجان را برداشتم و چای را نوشیدم
به راستی هم عطرش خوب بود هم طعمش ...

هنگام نوشیدن چای اندیشیدم به راستی زندگی نیز مانند همین فنجان چای است؛
گاهی سرد و تکراری و بی خاصیت میشود ؛
و این هنر ماست که با دلخوشیهای کوچک طعم و رنگش را عوض کنیم .

یک چیزی که به دلت امید بدهد و انگیزه ای شود برای ادامه دادن ...

ولی گاهی کار سخت تر میشود . آن زمانیست که باید چیزی را از زندگیت حذف کنی تا به آرامش برسی؛
مثل کیسه شن های آویزان از بالون
گاهی بالون زندگی برای آنکه بالاتر برود باید سبک تر شود؛
باید کیسه شن ها را پرت کنی پایین تا اوج بگیری .

بله در زندگی هم باید بعضی چیزها را دور ریخت
فکرهایی ، حرف هایی و خاطراتی و گاهی عادت هایی ...

و اندیشه های مثبت ، حرف های دلنشین و عادتهای خوب را در زندگی پیشه کرد تا عادت های درست جانشین عادتهای نادرست شود .

حالا که فکر میکنم میبینم دوستم چه قانون کارآمدی داشت برای کسب حتی کوچکترین لذتها در زندگی 🌺

چای زندگیتان همیشه خوش عطر و طعم مثلِ بوی بهار نارنج☕🍃
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,008
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
سه درس بزرگ:
انچه تمام شده را رها کنید⚘
برای انچه مانده شکرگزار باشید⚘
برای انچه قرار است بیاید،
اشتیاق داشته باشید⚘
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,008
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
تو وکسانی که دوستشان داری💞 وحتی کسانی که از انان متنفری
همگی جلوه های خداوند هستید
همین جمله ی کوتاه می تواند تمام
زندگیت را دگرگون سازد.
🌻 🌿 🌻 🌿 🌻 🌿
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,008
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
ما هیچ کس را به طور تصادفی انتخاب نمیکنیم.🌹
بلکه ما فقط با انهایی ملاقات
می کنیم که از قبل در ناخود اگاه ما حضور داشته اند.🌹
فروید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,008
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
من برای حال خوبم ،می جنگم
🌻🌿 🌻🌿 🌻🌿 🌻 🌿
قوی بودن ، در دنیای من،
انتخاب نیست
یک قانون اساسی و اجبار است
اوضاع هر چقدر که می خواهد، بد
باشد،
من شکست را نمی پذیرم..
به جای نشستن و افسوس خوردن
میایستم وشرایط را تغییر می دهم
می جنگم، زخمی می شوم،زمین
میخورم، اما شکست هرگز💗هرگز
من عمیقا باور دارم که شایسته ی
آرامشم وبرای داشتنش با تمام
توانم، تلاش می کنم.
من آمده ام که جهان را،
تسلیم آرزوهایم کنم
من خواسته ام
پس میشود.
زیرا خالق یگانه دو جهان❤
نام اشرف مخلوقات را برمن نهاد.
🌻🌿 🌻🌿 🌻🌿 🌻🌿
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,008
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
به نام یکتای بی همتا 💞

از هیچ کار کودکی‌ام پشیمان نیستم
جز آرزوی بزرگ شدن...
بزرگ شدیم و فهمیدیم كه دارو
آبمیوه نبود!
بزرگ شدیم و فهمیدیم بابابزرگ
دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت،
آنطور كه مادر گفته بود!
بزرگ شدیم و فهمیدیم چیزهایی
ترسناك تر از تاریكی هم هست...
بزرگ شدیم...
به اندازه ای كه فهمیدیم پشت هر
خنده ی مادر هزار گریه بود!
و پشت هر قدرت پدر یك بیماری نهفته...
بزرگ شدیم و یافتیم كه مشكلاتمون
دیگر در حد یك شكلات،
یك لباس یا كیف نیست...
و این كه دیگر دستهایمان را برای
عبور از جاده نخواهند گرفت و
یا حتی برای عبور از پیج و خم های زندگی!!!
بزرگ شدیم و فهمیدیم كه این تنها
ما نبودیم كه بزرگ شدیم، بلكه والدین
ماهم همراه با ما بزرگ شده اند و
چیزی نمانده كه بروند!
و یا هم اكنون رفته اند...
خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم
سخت گیری مادر عشق بود
غضبش عشق بود
و تنبیه اش عشق...
خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم
پشت لبخند پدر خمیدگی قامت اوست!
معرفت به ذات آدمهاست
نه به پیشینه
نه جایگاه
معرفت به چیزی شبیه به مهره ای
یاقوتی رنگ که دور قلب ❤
بعضی هامون هست،
پیوسته به نخ نامرئی❤
انسانهایی که معرفت دارند
تاریخ انقضاء ندارند.

💕 💕 💕 💕
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا