• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

اشعار قیصر امین پور

  • نویسنده موضوع ari.ns.o.o
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 567
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟


می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟


موج را آیا توان فرمود: ایست!

باد را فرمود: باید ایستاد؟


آنکه دستور زبان عشق را

بی گزاره در نهاد ما نهاد


خوب می‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی‌بایست داد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
دل داده‌ام بر باد، بر هر چه باداباد

مجنون‌تر از لیلی، شیرین‌تر از فرهاد


ای عشق از آتش، اصل و نسب داری

از تیره دودی، از دودمان باد


آب از تو طوفان شد، خاک از تو خاکستر

از بوی تو آتش، در جان باد افتاد


هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران

هر کوه بی‌فرهاد، کاهی به دست به باد

هفتاد پشت ما، از نسل غم بودند

ارث پدر ما را، اندوه مادر زاد


از خاک ما در باد، بوی تو می‌آید

تنها تو می‌مانی، ما می‌رویم از یاد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم

ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم


چو گلدان خالی، ل*ب پنجره

پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم


اگر د*اغ دل بود، ما دیده‌ایم

اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم


اگر دل دلیل است، آورده‌ایم

اگر د*اغ شرط است، ما برده‌ایم

اگر دشنه دشمنان، گردنیم!

اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم!


گواهی بخواهید، اینک گواه:

همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم!


دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده‌ایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما

نه بر ل*ب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما


بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد

همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما


بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق

رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما


سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری

بیفشان زلف و مشکن حلقه پیوندهای ما

به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند

بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما


شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن

که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما


نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آنقدر می‌دانم

که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما


بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز
همین حالا بیاید وعده آینده‌های ما
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
این روزها که می‌گذرد، هر روز

احساس می‌کنم که کسی در باد

فریاد می‌زند

احساس می‌کنم که مرا

از عمق جاده‌های مه آلود

یک آشنای دور صدا می‌زند

آهنگ آشنای صدای او

مثل عبور نور

مثل عبور نوروز

مثل صدای آمدن روز است

آن روز ناگزیر که می‌آید

روزی که عابران خمیده

یک لحظه وقت داشته باشند

تا سربلند باشند

و آفتاب را

در آسمان ببینند...

آن روز

پرواز دست‌های صمیمی

در جستجوی دوست

آغاز می‌شود

روزی که روز تازه پرواز

روزی که نامه‌ها همه باز است

روزی که جای نامه و مهر و تمبر

بال کبوتری را

امضا کنیم

و مثل نامه‌ای بفرستیم


صندوق‌های پستی

آن روز آشیان کبوترهاست...

ای روز آفتابی

ای مثل چشم‌های خدا آبی

ای روز آمدن

ای مثل روز، آمدنت روشن

این روزها که می‌گذرد، هر روز

در انتظار آمدنت هستم

اما

با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بال های استعاری


لحظه های کاغذی را؛ روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری


آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین

سقف‌های سرد و سنگین؛ آسمان‌های اجاری


با نگاهی سرشکسته؛ چشم‌هایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری


صندلی‌های خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های ل*ب پریده؛ گریه های اختیاری


عصر جدول‌های خالی؛ پارک‌های این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکت‌های خماری


رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری


عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری


روی میز خالی من؛ صفحه‌ی باز حوادث
در ستون تسلیت‌ها؛ نامی از ما یادگاری
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم


چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ؛ تــو را دوست دارم


نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !

من ای حس مبهــــم تـو را دوست دارم


سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم


بیـا تا صدا از دل سنگ خیـزد

بگوییم با هم: تو را دوست دارم


جهان یک د*ه*ان شد هم آواز با ما:
تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
حرف‌ها دارم اما...بزنم یا نزنم؟

با توام، با تو ،خدا را! بزنم یا نزنم؟


همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست

چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟


عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیـر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟


گفته بودم کـه به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟


از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میـوه‌ی حوا بزنم یا نزنم؟


به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟


دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنم یا نزنم؟ هـا؟! بزنـم یا نزنـم؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
دو دستم ساقه سبز دعایت
گل اشکم نثار خاک پایت

دلم در شاخه یاد تو پیچیـد
چو نیلوفر شکفتم در هوایت

به یادت د*اغ بـر دل مـی نشانـم
زدیده خون به دامن می فشانم

چو نی گر نالم از سوز جـدایـی
نیستان را به آتش می‌کشانم

به یادت ای چـراغ روشن من
ز د*اغ دل بسوزد دامـن مـن

ز بس در دل گل یادت شکوفاست
گرفتـه بـوی گـل پیـراهن مـن

همه شب خواب بینم خواب دیدار
دلـی دارم دلـی بـی تـاب دیدار

تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تـاب دوری و نه تاب دیــدار

سری داریـم و سـودای غم تـو
پری داریـم و پــروای غم تـو
غمت از هر چه شادی دلگشاتر
دلـی داریـم و دریــای غم تـو
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ari.ns.o.o

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-26
نوشته‌ها
22
لایک‌ها
59
امتیازها
13
کیف پول من
150
Points
0
بوی بهار می شنوم از صدای تو

نازکتر از گل است گل ِگونه های تو


ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من

ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو


ای صورت تو آیه و آیینه خدا

حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو


صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر

آورده ام که فرش کنم زیر پای تو


رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام

تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو


چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود

ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو


امروز تکیه گاه تو آ*غوش گرم من

فردا عصای خستگی ام شانه های تو


در خاک هم دلم به هوای تو می تپد

چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو


همبازیان خواب تو خیل فرشتگان

آواز آسمانیشان لای لای تو


بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:

یک لحظه تو به جای من و من به جای تو


این حال و عالمی که تو داری، برای من

دار و ندار و جان و دل من برای تو
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا